«دنیای اقتصاد» نقش معادن کوچک و متوسط را در جبران کسری سنگآهن کشور بررسی کرد
مسیر میانبر تامین مواد اولیه فولاد
بحث دوم «رجوع به ذخایر بزرگتر از طریق اکتشاف پهنهها» است که موضوعی زمانبر است و ریسک مخصوص به خود را دارد.سومین راهحل اما مربوط به احیای معادنی میشود که تعطیل شدهاند. زمانی که این معادن تعطیل به مدار تولید بازگردند و انباشت سرمایه در آنها رخ دهد، خود به خود میتوانند اکتشافات را شروع کنند، آن زمان خواهد بود که از دل این اکتشافات ذخایر بزرگی کشف خواهد شد که موضوع کمبود ماده اولیه سنگآهن را تا حد زیادی حل خواهد کرد.
اما تولیدکنندگان و فعالان در زنجیره فولاد و ماده اولیه سنگآهن برای تامین کسری ماده اولیه سنگآهن پیشنهاد دادهاند که به روشهای خلاقانه برای تامین مواد اولیه پرداخته شود و این مساله مورد تجزیه و تحلیل کارشناسان قرار بگیرد؛ روشهای خلاقانهای که کشور را از تبدیل شدن به واردکننده سنگآهن نجات دهد. در این باره سجادغرقی، عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران به «دنیای اقتصاد» میگوید: از نظر من روشهای خلاقانه در امر تجارت «زنجیره فولاد» است که معنا پیدا میکند. به نظر میرسد بهتر است در کنار فعالیتهایی که معادن بزرگ مقیاس در حال انجام آن هستند مساله اصلی را نیز مدنظر قرار دهند، به عبارتی باید به این موضوع دقت کرد که آنچه صنعت و زنجیره فولاد را از این لحاظ نجات میدهد توجه به SMEها است و این در حالی است که شرکتهای کوچک مقیاس در بخش معدن ایران در شرف تعطیلی قرار گرفتهاند. در ادامه وی بعد از گذر از این موضوع به فرآیند سرمایهگذاری در زنجیره فولاد و معادن سنگآهن اشاره کرده و میگوید: سرمایهگذاری داخلی در زمینه معادن دو مسیر دارد، مسیر بلندمدت و کوتاه مدت؛ در این باره دولت در زمینه سرمایهگذاری بلندمدت که مربوط به اکتشاف پهنهها میشود در حال فعالیت است. اکتشاف پهنهها به این معنا است که چند روند متناوب و پشت سر هم طی شود، یعنی اکتشاف صورت بگیرد، به نقاط امید بخش برسد، در ادامه نقاط امید بخش را اکتشاف تفصیلی کنیم، اکتشاف تفصیلی منجر به ذخیره شود، فرآیند قانونی و ثبت آن انجام شود، اراضی تملک شود، زیرساختها، راه، آب و... فراهم و عملیات آمادهسازی شروع و باطلهبرداری انجام شود. در واقع این روندی است که یک دهه زمان میبرد تا آن معدن به بهرهبرداری برسد. وی مسیر دیگر سرمایهگذاری در معادن را که در سه بازه کوتاه، میان و بلندمدت جوابگو خواهد بود را «تمرکز روی ذخایر اکتشاف شده موجود» دانسته و در این باره توضیح میدهد: این مسیر مشخصا از SMEها میگذرد، یعنی معادن کوچک و متوسط مقیاس. این در حالی است که اکتشاف اولیه این معادن بهطور عملی انجام شده و زیرساختها تا حدودی آماده شده است، اما در اینجا دو مساله نیاز به بررسی مجدد دارد؛ یک مورد افزایش ظرفیت و دومین مورد اکتشاف تفصیلی. اگر دولت (حاکمیت) و بخش خصوصی نگاهشان را روی سرمایهگذاری بر SMEها متمرکز کنند، چند اتفاق رخ خواهد داد:
۱- ظرفیتی نزدیک به ۱۵ میلیون تن، تولید موجود میتواند فعال شود.
۲- از اکتشافاتی که از تجمیع معادن کوچک و متوسط ایجاد میشود، ذخایر بزرگ به دست خواهد آمد.
وی در ادامه میگوید: مشاهده میشود که در منطقهای با فواصل جغرافیایی کم ۵ تا ۶ معدن وجود دارد که این موضوع نشان از وجود احتمالی یک ذخیره بزرگ در آن منطقه دارد، در این باره قطعا میتوان گفت، اگر معادن کوچک و متوسط رونق پیدا کرده و شروع به استخراج، بهرهبرداری و بعد از آن اکتشافات تفصیلی کنند، قطعا شاهد اکتشاف چند ذخیره بزرگ در این حوزه خواهیم بود.امروزه بنگاههای کوچک و متوسط بر مبنای دید کوتاهمدتشان دست به اکتشاف میزنند، موضوعی که باعث میشود در حال حاضر با «نرخ منفی تشکیل سرمایه ثابت در معادن و به ویژه در معادن کوچک و متوسط» مواجه باشیم، اما به چه معنا؟به این معنا که سرمایهها از این بخش در حال خروج است، در این شرایط اگر بتوانیم این فرآیند خروج سرمایه را برعکس کنیم، معادن نیز به منظور بالا بردن ذخیره و ظرفیتشان دست به اکتشافات خواهند زد.
این روند موجب اکتشافات جدید و ذخیرههای بزرگتر و بیشتر خواهد شد، بنابراین نگاه استراتژیک جهت تامین خوراک در کوتاه، میان و بلندمدت گردش نگاهها به سمت SMEها است.این بخش، بخشی است که تا اینجا مغفول مانده است، نزدیک به ۲۰۰ معدن کوچک و متوسط و ۸ معدن بزرگ مقیاس داریم، این در حالی است که تعداد ۲۰۰ معدن کوچک و متوسط هم میتواند در کوتاه مدت تامین خوراک فولاد را انجام دهد که این به معنای رفع کسری در کوتاهمدت است و کشور را از واردات برای تامین این کسری بی نیاز خواهد کرد. این عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی ایران میگوید: از سوی دیگر این روند میتواند برای ذخایر بزرگتر زمینهسازی کند؛ این در حالی است که تا الان به این معادن با نگاه بهرهورانهتری نگاه نشده و این شرکتها بیشتر بهعنوان بنگاههای ضعیفی دیده شدهاند که در چرخههای تجاری، یعنی رکودها و نوسانات بازار آسیبپذیر هستند.
بنابراین باید این شکل از نگاه به این معادن (کوچک و متوسط) را تغییر داد، چراکه بعد از این یکی از منابع اصلی تامین زنجیره فولاد SMEها خواهند بود. این در حالی است که در سالهای پیشرو قطعا بر سر تامین مواد اولیه زنجیره فولاد مجادلههای بیشماری صورت خواهد گرفت که در سال جاری هم نشانههای ضعف تامین مواد اولیه قابل رویت است. اما در ادامه برای فعال شدن این معادن کوچک و متوسط چه باید کرد: دولت باید نگاه خود را از بعد درآمدی به این معادن به نگاه حمایتی تغییر دهد، یعنی تا جایی که امکان دارد فضای کسب و کار را در درجه اول تسهیل کند و در درجه دوم هم بتواند منابع ارزانی را برای اکتشافات و احداث واحدهای فرآوری کوچک و متوسط مقیاس تخصیص دهد.
ارسال نظر