اولویت نخست کدام است؟
پس اولین شرط ایجاد اشتغال وجود تقاضا برای کالا و خدمات است. تقاضا برای کالاو خدمات در صورتی افزایش مییابد که قدرت خرید مردم افزایش یابد یا مردم سایر کشورها تقاضا برای کالا و خدمات ما را داشته باشند. در صورتی که دولت از طریق هزینههای جاری در بودجه سنواتی دستمزدها را افزایش دهد این امر میتواند به اشتغال کمک کند؛ هر چند ممکن است تورمزا باشد. توجه داشته باشید که افزایش هزینههای جاری از طریق افزایش تقاضا باعث ایجاد شغل میشود، اما این فرصتهای شغلی موقتی هستند؛ زیرا با افزایش سطح قیمتها تقاضای کل فروکش میکند و ممکن است فرصتهای شغلی ایجاد شده ازبین برود. این در حالی است که بودجه عمرانی میتواند فرصتهای شغلی پایداری ایجاد کند. زیرا در بودجه عمرانی پروژههایی اجرا میشود که زیربنایی هستند و میتوانند بهصورت مستقیم و غیر مستقیم فرصت شغلی ایجاد کنند. در بودجه ۹۷ نسبت بودجه عمرانی به جاری ۲۳ درصد بود در صورتی که در بودجه ۱۳۹۸ این نسبت ۲۰ درصد شده است. کاهش بودجه عمرانی باعث میشود بخشی از پروژههای ملی و دولتی کاهش یابد. این امر دو اثر دارد. اثر مستقیم و غیر مستقیم. مستقیم اینکه وقتی پروژههای دولتی کاهش پیدا میکند میزان اشتغال بهصورت مستقیم کاهش مییابد. از طرف دیگر کاهش بودجه عمرانی باعث رکود اقتصادی بهصورت کلی میشود و از این طریق نه تنها اشتغال از طریق کاهش پروژههای دولتی کاهش مییابد، بلکه بسیاری از فعالیتهای بخش خصوصی که مرتبط با پروژههای دولتی هستند،کم میشود.
تقاضای دیگر که از اهمیت بالایی برخوردار است تقاضای سایر کشورها برای کالا و خدمات کشور ما است که صادرات نامیده میشود. متاسفانه ایران از طریق افزایش صادرات نمیتواند اشتغال ایجاد کند؛ هرچند که صادرات ایران از نظر ارزش قابل توجه است. اکثر صادرات ایران، کالاهایی هستند که دارای ارزش افزوده کمی در داخل هستند (مانند نفت خام و مشتقات آن). بخش نفت و گاز و صنایع پتروشیمی و پالایشی که بالاترین میزان صادرات را به خود اختصاص میدهند، کمترین میزان اشتغال را نیز به خود اختصاص میدهند. هر چند که این صنایع سرمایه بر هستند و کمتر از نیروی کار استفاده میکنند؛ اما اگر بهصورت زنجیر وار بتوانند ارزش افزوده خلق کنند، میتوانند اشتغال نیز ایجاد کنند. بنابراین به لحاظ نظری، نظریهای وجود ندارد که عنوان کند با پول بهصورت مستقیم میتوان شغل ایجاد کرد.یکی از شروط اساسی برای ایجاد شغل «تشکیل سرمایه» است. در بالا اشاره شد که افزایش تقاضا برای کالا و خدمات منجر به ایجاد شغل میشود. این امر یک شرط اساسی دارد، فرض کنید در بودجه سال ۹۸ میزان دستمزد افزایش یابد و در کل هزینههای جاری نسبت به سال قبل بیشتر شود؛ بهطوری که دستمزد واقعی افراد افزایش یابد. مسلما این امر باعث افزایش تقاضا برای کالا و خدمات میشود. به همین ترتیب باید کالا و خدمات بیشتری تولید شود یا مازاد تقاضا از خارج کشور وارد شود. برای تولید کالا در داخل نیاز به تشکیل سرمایه است. بنگاهی که میخواهد تولید را زیاد کند باید سرمایه داشته باشد تا بتواند مقیاس خود را افزایش دهد و کالای بیشتری تولید کند. برای این منظور دولت میتواند سرمایه لازم را در اختیار تولیدکننده قرار دهد. البته برای اصابت این سرمایه به هدف مشکلات زیادی وجود دارد، اگر دولت بتواند از طریق بودجه سنواتی سرمایه را در اختیار تولیدکننده قرار دهد، به شرط اینکه سرمایه مورد نظر در مورد خاص خودش مصرف شود، میتوان گفت دولت از طریق بودجه سنواتی باعث ایجاد اشتغال میشود.
مشکل اشتغال کمبود سرمایه است یا فضای ناسالم برای سرمایهگذاری: فرض کنید دولت با هدف ایجاد اشتغال، بخش عظیمی از بودجه سنواتی را از طریق نهادها و دستگاههای مختلف، ازطریق بانکها با پرداخت یارانه به سود تسهیلات یا هر نوع کمک دیگر، سرمایه لازم را برای بنگاها تامین کند. بنگاهی که در بخش خصوصی فعالیت دارد، در صورتی میتواند به اشتغال کمک کند که بتواند محصول تولید شده خود را بفروشد. در صورتی که فضای کسب و کار رقابتی نباشد، رانتها و انحصارات وجود داشته باشند، مبادلات با سایر کشورها با مشکلات متعددی مواجه باشد بخشخصوصی حتی با وجود سرمایه ارزان مشارکت نمیکند. اگر برخی از بنگاهها مشارکت کنند، احتمالا با هدف سود کوتاهمدت ناشی از ارزان بودن سرمایه مشارکت میکنند. بنابراین بودجه کشور که برشی از برنامه توسعه ۵ ساله است، به جای اینکه مستقیم از طریق نهادها و دستگاههای دولتی با کاهش دادن قیمت سرمایه سعی در ایجاد شغل کند، منابع بودجه را صرف امور زیربنایی که میتوانند باعث کاهش رانتها، فسادها و انحصارات شوند بکند. بسیاری از اقتصاددانان معتقدند که اهمیت سالم بودن فضای کسب و کار بالاتر از در اختیار گذاشتن سرمایه ارزان است. وقتی فضای کسب و کار سالم باشد، کارفرمای بخش خصوصی با سرمایه خود یا تامین اعتبار از بانک بدون هیچ کمک دولت سرمایهگذاری میکند و اشتغال ایجاد میشود.
تجربه کشورها: بسیاری از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به دلیل صادرات نفت دارای سرمایه قابل ملاحظهای هستند. در برخی از این کشورها مثل امارات متحده عربی، نه تنها شغل برای شهروندان امارات به وفور وجود دارد، بلکه به میزان جمعیت فعال کشور، افراد خارجی برای کار در این کشور شاغل هستند. پرسش اینجا است که دلیل وجود فرصت شغلی در این کشورها وفور سرمایه است یا سالم بودن فضای کسب و کار؟ پاسخ اینکه هردو عامل برای ایجاد فرصت شغلی مهم هستند. ولی عامل دوم که سالم بودن فضای کسب و کار است از اهمیت دوچندانی برخوردار است. این کشور از طریق درآمد نفت، سپس برنامهریزی که از طریق بودجه انجام میشود، توانسته است امنیت سرمایه، فضای رقابتی کسب وکار ایجاد کند و این خود نه تنها سرمایههای موجود در این کشور را به سرمایهگذاری تبدیل کرده، بلکه سرمایهگذاران خارجی را نیز به این کشور وارد کرده است. بسیاری از ایرانیان در این کشور سرمایهگذاری کرده و سرمایه خود را از ایران به مقصد همین کشور منتقل کردهاند. بسیاری از کشورهایی که کمترین سرمایه را دارند، اما به دلیل ایجاد فضای کسب و کار سالم و رقابتی توانستهاند سرمایههای فراوان از کشورهای مختلف جذب و فرصتهای شغلی قابل توجهی در کشور خود ایجاد کنند. نمونه این کشورها سوئیس، فنلاند، اتریش و... هستند. خلاصه کلام اینکه مهمترین عامل برای ایجاد فرصت شغلی سالم بودن فضای کسب و کار است و تامین سرمایه در اولویت دوم است. بنابراین دولت از طریق برنامههای توسعهای و بودجههای سنواتی که برشی از این برنامهها هستند باید به دنبال سالم کردن فضای کسب و کار و نهادسازی برای این امر باشد تا اینکه بهصورت مستقیم سرمایه ارزان را توزیع کند. توزیع سرمایه ارزان ممکن است خود باعث ایجاد رانت و ناسالم شدن فضای کسب و کار شود.
ارسال نظر