بحران تجاری تبریز
ابوت، کنسول بریتانیا در تبریز، در گزارش سال ۱۸۸۶ خود به کمیسیون سلطنتی دلایل رکود تجارت در آذربایجان را کاهش دائم ارزش مسکوکات، تداوم سالانه فزونی میزان واردات بر میزان صادرات، افلاس دائمی متداول در نتیجه بحرانهای تجاری محلی، سوءاستفادههای بیسر و صدای بانکداران خُرد، ناتوانی دولت در تثبیت نرخ یکسان سکه و تغییر راههای بازرگانی که قبلا از ترابوزان به تبریز میرسید و در نهایت فقدان عمومی راههای ارتباطی نام برد. مشاهده میشود که هیچکدام از عوامل فوق معضلاتی موقت نبودند، بلکه جزئی از مشکلات ساختاری سیاست و اقتصاد ایران عصر قاجار بودند که تقریبا از حلوفصل آنها قطع امید شده بود اما از جمله مهمترین عوامل رکود اقتصادی آذربایجان و به حاشیه راندن نقش و جایگاه تاریخی آن، همانا در تغییر راههای بازرگانی منتهی به این ولایت بود. در این رابطه سیسیل جی. وود، کنسول وقت بریتانیا در تبریز در گزارش مالی ۱۸۹۴- ۱۸۹۳ خود به وزارتخارجه دولت متبوعش در بررسی عوامل دخیل در انحطاط تدریجی تجارت و بازرگانی در آذربایجان مینویسد: «در گذشته تبریز از امتیاز ایفای نقش بهعنوان مرکز بازرگانی تولیدات اروپایی که به ایالات شمالی ایران میرسید، برخوردار بود.
نخستین ضربهای که بر این نقش وارد آمد، افتتاح کانال سوئز بود. حفر این کانال در سال ۱۸۶۹، که دسترسی کشتیهای اروپایی به اقیانوس هند را آسانتر میساخت، موجب کاهش اهمیت راه تبریز - ترابوزان شروع شده بود.» بسته شدن این راه، که قرنها مهمترین راه متصل کننده اروپا به شبهقاره هند بود، بار بیشتری بر دوش اقتصاد ایران گذاشت. دومین واقعه، که ضربه نهایی بر موقعیت برتر تبریز بود، توقف حملونقل از طریق روسیه بود که به برتری تبریز خاتمه بخشید. وود در ادامه گزارش خود مینویسد: «درحالحاضر اقلام و کالاهای وارداتی اساسا از طریق بوشهر و بغداد به ایالات جنوبی وارد میشوند. هم اکنون شیراز و اصفهان به مراکز بازرگانی تبدیل شدهاند. تهران نیز بخش اعظم مایحتاج خود را مستقیما از تبریز تامین میکرد. ایالات گیلان و خراسان نیز مایحتاج خود را از طریق روسیه تامین میکنند. بنابراین باتوجه به استدلالات وود، کاملا روشن میشود که چشمانداز اقتصادی تبریز و آذربایجان بیش از پیش تیرهتر میشد.»
در این رابطه باید گزارشهای سالهای بعد را مورد توجه قرار داد. در این خصوص کنسول بریتانیا در تبریز در سال ۱۸۸۹ درخصوص وضع تجارت در آذربایجان مینویسد: «به واسطه حالات مداوم ورشکستگی که بهواسطه رشوهخواری مقامات در این بازار روی میدهد، کار و کسب پیشرفتی ندارد.» وخامت اوضاع ادامه یافت بهطوریکه کنسول انگلیس در گزارش سال ۱۸۹۸ خود نوشت: «اوضاع کنونی آذربایجان رضایتبخش نیست و افق پیشرو تا اندازهای تیره و تار است که بسیاری از بازرگانان بومی به روسیه و کربلا رفتهاند.» در گزارش اخیر صراحتا مساله مهاجرت بازرگانان آذربایجان به روسیه و عراق مورد اشاره قرار گرفته است که میتواند نشانهای از تشدید اوضاع نابسامان اقتصادی باشد. آنگونه که از گزارشها روشن میشود، حدودا از سال ۱۸۹۵ بهواسطه تقاضای زیاد ایالات متحده و اروپا برای فرش ایرانی، صنعت فرشبافی برای مدتی در تبریز رشد پیدا کرد بهطوریکه «به ندرت خانه یا مغازهای یافت میشد که در آن یک یا دو دستگاه فرشبافی در آن گذاشته نشده باشد.»
این وضع موجب ایجاد اشتغال برای بخش قابل توجهی از مردم تبریز شد، اما صنعت جدید ثباتی پایدار نداشت، آنچنان که در سال ۱۸۹۹ بهواسطه درگیرشدن آمریکا در جنگ برای مدتی دچار رکود شد. گرچه در سال ۱۹۰۳-۱۹۰۲ تولید و صادرات فرش دوباره رونق گرفت، اما در سال ۱۹۰۴ به علت نبود تقاضا برای فرش، فرشبافان و تجارتخانههای مربوط به خرید و فروش فرش، در شرایطی که بازار مملو از فرش بود، بهطور کلی ورشکسته شدند. بنابراین صنعت فرش اگرچه در سالهای بعد همچنان پابرجا بود، اما کارآیی و بازده آن بهگونهای نبود که بتواند سدی در برابر مهاجرت نیروی کار آذربایجانی به قفقاز ایجاد کند.
ارسال نظر