رعیت فقیر و ارباب دامدار

  رابطه مالک و دهقان

مردم گیلان را به دو دسته می‌توان تقسیم کرد:

 ۱- ساکنان دهکده‌ها و شهرها، کشاورزان برنج و تربیت‌کنندگان کرم ابریشم.

۲- ساکنان دامنه کوه‌ها و دره‌ها و دهکده‌های پای کوه: این مردم در فصول معتدل در آنجا زندگی می‌کنند و در فصل گرما بالای کوه‌ها می‌روند. آنان دارای رمه‌هایی از گوسفند و بز و سایر چهارپایان اهلی هستند.

دهقان‌ها بر روی زمین‌های طبقه مرفه و متوسط کار می‌کنند و به‌عنوان مزد سهم خوبی دریافت می‌کنند. چون ملک یا خریداری است یا موروثی   تنها مالکان در مقابل حکومت ازنظر مالیات مسوولیت دارند. عده کمی از افراد در حقیقت صاحب زمین‌اند. برای کشت توت مالک نهال را می‌خرد و چون پس از چند سال شروع به جمع‌آوری ابریشم می‌کند دهقانی که کرم ابریشم پرورش می‌دهد، یک‌سوم محصول را دریافت می‌کند. مالک محل توتزار یا برنجزار را به‌عنوان اجاره به دهقان واگذار می‌کند و دهقان در مقابل یک‌سوم سهم توتزار را دریافت می‌کند. دهقان اجاره‌ای برای کلبه خود نمی‌پردازد. دهقان‌ها می‌توانند در اطراف کلبه خود سبزی بکارند و آنها را به نفع خود بفروشند. مالک علاوه بر سهم خود، به‌عنوان احترامی که برای خود قائل است نوبر محصولات را دریافت می‌کند، اجاره‌دار علاوه بر اینها، هدایایی مانند مرغ و جوجه به ازای هر زن و مرد دهقان به مالک تقدیم می‌دارد. (رابینو،۱۳،۱۴،۱۵:۱۳۵۷) دهقان هیچ‌گاه بدون داشتن داس به مزرعه نمی‌رود زیرا که لازم است پیوسته در میان علف‌زار راهی برای خود باز کند، خلاصه زحمت زارع زیاد است. دهقان گیلک شعری می‌خواند که معنی آن این است: «بهار می‌آید و با او سه غم همراه است، پرورش کرم ابریشم، کار کردن در مزارع برنج، فکر معشوقه». (نیکیتین، ۱۳۴:۱۳۲۶)

  مشاغل گیلانی‌ها:

گیلانی‌ها در محلی بنام «تلمبار» به پرورش کرم ابریشم می‌پردازند. ابریشم سودبخش‌ترین صنعت گیلان است. گیلانی‌ها بیشتر به پرورش اردک و مرغ و خروس توجه نشان می‌دهند. (خودزکو، بی‌تا: ۵۰) گیلان به پرورش کرم‌ابریشم شهرت دارد و در کلیه روستاهای گیلان‌سفلی ابریشم جمع‌آوری و طبقه‌بندی می‌شود. ابریشم از گیلان به مارسی، قسطنطنیه، ایروان و بعضا روسیه صادر می‌شود. (ملگونف، ۳۲۴: ۱۳۷۶) گیلان به سبب تربیت کرم ابریشم موردتوجه بازرگانان اروپایی است و به همین جهت گیلان درنظر خارجیان مشهورترین ولایت ایران است. پس از تجارت ابریشم دادوستد ماهی سفید از سودبخش‌ترین مشاغل گیلان است و بزرگ‌ترین رقم نیروی کار را به خود اختصاص داده است. یک هزار و صد ماهی سفید تازه در محل صید، به مبلغ ۳۶ فرانک فرانسه، معادل ۳ تومان به فروش می‌رسد. یک هزار ماهی شور به مبلغ ۲۴۰ تا ۳۶۰ فرانک فرانسه یعنی تقریبا بین ۲۰ تا ۳۰ تومان فروخته می‌شود و هرگز بی‌مشتری نمی‌ماند. چای به‌وسیله کاشف‌السلطنه که چند سالی از طرف مظفرالدین‌شاه جهت مطالعه در امر نباتات به هندوستان اعزام‌شده بود، در سال ۱۳۲۲ هجری وارد گیلان شد، آزمایش کشت چای در لاهیجان شروع شد و اکنون در فومن نیز کشت می‌شود، ولی محصول چای تاکنون ازنظر بازرگانی اهمیت و موقعیتی پیدا نکرده است. خاک گیلان ازنظر کشت پنبه قابل‌توجه و مساعد است اما این امر از طرف بومیان این منطقه مورد استقبال قرار نگرفته است. در رودبار و رحمت‌آباد درخت زیتون فراوان است و در این نقاط به ساخت روغن‌زیتون و صابون اشتغال دارند. گندم و جو در مناطق مرتفع و مقدار کمی در زمین‌های پست کاشته می‌شود. مرکبات به کثرت و وفور در این منطقه وجود دارد. (رابینو، ۱۱،۴۶،۴۷:۱۳۵۷؛ نیکیتین، ۱۴۳:۱۳۲۶؛ خودزکو، بی‌تا: ۸۹) توتون و تنباکو در سال ۱۸۷۵ میلادی به گیلان آورده شد و هرسال بر کشت آن افزوده می‌شود. (فیلد، بی‌تا: ۱۹۳) باران در گیلان به کثرت نازل می‌شود و آب‌ها زیاد می‌شود و آبادی و جمعیت و زراعت و غنا و ثروت روزبه‌روز رو به ترقی می‌رود و همه‌چیز زیاد می‌شود. (اولیویه، ۱۳۱:۱۳۷۱) دهقان‌ها در پاییز و زمستان چوب قطع می‌کنند و زغال می‌سازند و این کار مطلوب و مخصوص مردم ماسوله است. (رابینو، ۱۶: ۱۳۵۷) مردم ماسوله همه یا قاطرچی هستند یا سوداگران خرده‌پایی که با بلوک مجاور و در میان اراضی پست و بلند در داد و ستدند. آنان نه بذری می‌کارند نه چیز دیگر جز انواع معدودی از سبزی‌ها اما چنانکه دیدیم از حیث دارا بودن گله و رمه غنی بودند. (فریزر، ۵۸۱:۱۳۶۴) تمام مردم گیلان شکارچی‌اند و هرکدام تفنگ و چاقویی دارند که مثل گرجی‌ها آن را به کمر خود می‌آویزند. (تره زل، ۷۳:۱۳۶۱) در حدود هزار خانوار در انزلی زندگی می‌کنند. اغلب مردم آن به ماهیگیری، قایقرانی و باغبانی اشتغال دارند. هنگام فصل صید ماهی بر تعداد جمعیت به نحو چشمگیری اضافه می‌شود و آنها در کار شیلات به نمک‌سود کردن ماهی‌ها و تهیه خاویار مشغول می‌شوند. صنعت مخصوص این شهر بوریابافی است، این حصیرها که خیلی سفت و محکم هستند توسط زن‌ها بافته می‌شود و جای فرش را در خانه‌های گیلان گرفته‌اند. این صنعت چندان سودی ندارد که برای کارگران این منطقه منبع درآمدی محسوب شود. (سرنا، ۲۹۳:۱۳۶۴) ساکنان رودبار به کشت زیتون اشتغال دارند. (خودزکو، بی‌تا: ۹۰) تجارت در رشت قابل‌ملاحظه است، تمام مال‌التجاره‌ای که از قسمت شمالی ایران به خارج صادر یا از خارج به داخل وارد می‌شود، از این شهر عبور می‌کند و برای این شهر منبع عایداتی فراهم می‌سازد. تجار در این شهر بیشتر به‌کارهای ترانزیت اشتغال دارند. بازارها پر از محصولات و مصنوعات روسی است که در تمام ایالت گیلان به مصرف می‌رسد. (آلمانی، ۱۱۲۹:۱۳۳۵) روا این است که بگوییم که در هیچ کشور دیگر دنیا شهری را با این‌ همه مزایای ورودی و خروجی که دارد تا این اندازه به حال بیچارگی و آشفتگی رها نکرده‌اند. (کرزن، ۵۰۷:۱۳۶۹)

  رابطه ارباب و رعیت و تاثیر آن بر معیشت گیلانی‌ها

ملگونف درباره معیشت و ستم اربابان می‌نویسد: «ساکنان معمولا درنهایت فقر زندگی می‌کنند و اربابان تقریبا همگی دامدارند. غنای طبیعت و رستنی‌ها سودی عاید این سرزمین نمی‌کند. حرص و طمع حکام و مالیات‌های بیش از اعتدال، مردم را زیر فشار دارد. حتی آزادی اهالی برای مهاجرت و سکونت درجایی دیگر نفعی در پی ندارد زیرا در کشور خود به هر جا که روند با همین اوضاع روبه‌رو هستند.» (ملگونف، ۶۷:۱۳۷۶) اورسل می‌نویسد: «به‌‌رغم ثروت طبیعی این سرزمین اهالی ظاهر بسیار فلاکت‌باری داشتند. لباس اغلب مردها را یک زیرپیراهنی ساده تشکیل می‌داد. مردم اغلب پابرهنه راه می‌رفتند.» (اورسل، ۱۷۷:۱۳۸۲) تقسیم نامساوی هزینه‌های مالیاتی مالکان را وا‌می‌دارد تا در وصول سهمی که باید از دهقانان دریافت کنند از درستکاری منحرف شوند، غالبا مالک سهم زیادتری را به خود اختصاص می‌دهد و دهقان مغبون می‌شود. در بسیاری از دهات گیلان دهقانان به سبب نرخ ظالمانه تنزیل، زیر فشار سنگین وامی که از مالکان خود گرفته‌اند، از بین می‌روند و گاهی وضع بدی که ازنظر برداشت محصول با آن روبه‌رو می‌شوند آنان را وادار به ترک دهکده می‌کند. (رابینو، ۱۶:۱۳۵۷) خان لاهیجان مانند همه ایرانیان والامقام، غاصب است، مدت بیست سال است که در این ولایت حکومت می‌کند و در این مدت ثروت هنگفتی جمع کرده، سالانه مبلغ ۱۵۰۰۰ تومان مالیات از برنج جمع‌آوری می‌کند. می‌گویند زمانی که به او دستور دادند که برای جهاد علیه انگلیس‌ها ۱۰ هزار تومان جمع کند او دو برابر مبلغ را از مردم بدبخت گرفته بود، درنتیجه حرص و آز او، تجارت لاهیجان صدمه‌دیده آذوقه گران‌تر از رشت و تهران شده. وضع اسف‌انگیز این ولایت را که ازجمله ثروتمندترین ولایات ایران است درنتیجه حکومت ظالمانه به این روز افتاده است. (مکنزی، ۲۶،۱۳۵۹:۳۴) گیلان به سبب غنای طبیعی و وفور نعمات طبیعی جزو بهترین سرزمین‌های ایران بوده است، از نوشته‌های ایران‌شناسان چنین می‌توان نتیجه گرفت که وضعیت معیشتی مردم گیلان نسبت به مناطق جنوبی و مرکزی ایران به‌مراتب بهتر بوده و برای امرارمعاش مشقت کمتری را متحمل می‌شده‌اند. بزرگ‌ترین مشکلات مناطق مرکزی و جنوبی ایران اعم از کم‌آبی و خشکسالی و ناتوانی طبیعت در باروری و تولید محصول، از مشکلاتی بود که مردم گیلان از آنها مبرا بودند. و دیگر مزیت سرزمین گیلان راه تجاری دریای خزر بود که یکی از مهم‌ترین قطب‌های مبادلات تجاری ایران و روس را رقم می‌زد؛ بندر انزلی به‌عنوان بزرگ‌ترین بندر گیلان توانسته بود شرایط اقتصادی و اشتغال‌زایی خوبی را در مناطق مختلف گیلان مخصوصا بازارهای رشت ایجاد کند. اختلاف طبقاتی در بین ارباب و رعیت در گیلان بسیار زیاد بوده و رابطه خوبی بین آنها برقرار نبوده است.

تمام مطالبی که در بررسی وضعیت اقتصادی معیشت مردم گیلان آورده شد، مسلما تمام واقعیت جامعه آن زمان نیست، اما می‌تواند بخشی از وضعیت گیلانی‌ها در عهد قاجار را مشخص کند.

پی‌نوشت:

- الکساندر خودزکو در سال ۱۸۳۰ در عصر محمدشاه قاجار به‌عنوان کنسول روسیه در رشت خدمت کرد.

- ه.ل. رابینو دوبور گومال در سال ۱۹۰۶ م/ ۱۳۲۴ ه.ق به مدیریت بانک شاهی در رشت منصوب شد، او تا سال ۱۳۳۰ ه.ق در گیلان بود.

- موسی وب نیکیتن در سال‌های ۱۹۱۲ تا ۱۹۱۹ در ایران در کنسولگری‌ روسیه در رشت مشغول به‌کار شد.

- گریگوری ملگونف آکادمیسین روس است که با هدف نظامی و تهیه اطلاعات جغرافیایی در سال ۱۸۶۰ (برابر با ۱۲۳۹ خورشیدی) به ایران سفر کرد.

- جیمز بیلی فریزر بازرگان دانشمند اسکاتلندی است که در سال ۱۸۲۱ م/ ۱۲۳۶ ه.ق در لباس ایرانی راهی خراسان شد سپس از کرانه دریای خزر خود را به تبریز رساند.

- چارلز فرانسیس مکنزی: بعد از جنگ ایران و انگلیس بر سر مساله هرات در سال ۱۸۵۶ م/ ۱۲۷۳ ه.ق و شکست ایران و قبول معاهده پاریس که طبق آن دولت ایران حق گماشتن کنسول در شهرهای این کشور را به انگلیس داد، چارلز مکنزی کنسول گیلان شد. او اولین کنسول انگلیس در شمال ایران بوده وی گزارش سفر خود را از رشت تا استرآباد در کتابی بانام سفرنامه شمال گردآورد.

- ارنست اورسل، سیاح و پژوهشگر بلژیکی است که در سال ۱۸۸۲ از طریق باکو و انزلی به ایران آمد.

- جرج کرزن انگلیسی در سال ۱۸۹۹ از طریق خراسان وارد ایران شد و پس از مدتی به کشورش بازگشت اما هشت سال بعد مجددا در سال ۱۹۰۷ مجددا به ایران بازگشت و این‌بار از وزارت فرهنگ فرانسه اجازه حفاری در ایران را کسب کرده بود.

- مادام کارلاسرنا یک جهانگرد دوره حکومت قاجار، ۱۸۷۷ میلادی و هم‌زمان با سلطنت ناصرالدین‌شاه از طریق دریای خزر به ایران آمد.

- ژنرال آلفونس تره‌زل فرانسوی به همراه هیات ژنرال گاردان به نمایندگی از ناپلئون به ایران آمد. او از سال ۱۸۰۱ الی ۱۸۵۰ (۱۲۶۷ – ۱۲۱۶ ه.ق) در ایران به‌کارهای نظامی مشغول بود.

p30- 10