پتانسیل‌های فرانچایز برای صنایع بزرگ

در حال حاضر، این روش به تدریج در حال فراگیری است و به‌خصوص در حوزه فروشگاه‌داری، ایجاد شرکت‌ها و زنجیره‌ها باعث توسعه کسب و کارها می‌شود، هرچند در این مسیر چالش‌هایی نیز وجود دارد. در توضیح این چالش‌ها باید گفت مردم اغلب تمایل دارند نسبت به توسعه برندی اقدام کنند که خود در ایجاد آن سهم داشته‌اند و این باعث شده بسیاری حاضر نباشند وارد صنعت فرانچایز شوند و در نتیجه حاضر نیستند سرمایه‌گذاری‌ها و هزینه‌هایی را با نام تجاری که متعلق به خود آنها نیست انجام دهند و نام تجاری غیر‌ را ارتقا دهند.

از منظر تخصصی وقتی قرار است به عنوان یک کسب‌وکار نوپا با نام تجاری یک شرکت بزرگ وارد بازار شویم، باید مهارت لازم، تقسیم سود مناسب و رعایت اصول و قوانین بازی را به درستی انجام دهیم تا بتوان به اندازه برند و در آن مقیاس، درآمدزایی کرد. با این حال و در این شرایط دیگر نگرانی افراد، مالکیت معنوی و قدر‌السهم به دست آمده کسب‌و‌کار از برند اصلی است که مبهم است.

صنعت فرانچایز علاوه بر چالش‌های فرهنگی مانند ناشناخته بودن، با نواقصی نیز روبه‌رو است که باید برطرف شوند؛ یکی از مشکلات در حوزه نشان‌سپاری یا فرانچایزینگ، موضوع حقوقی است. قراردادهای فی‌مابین باید به گونه‌ای تنظیم شوند که با جذب افراد جدید، شرکا از قرارداد فی‌مابین راضی بوده و آن را شراکتی دو‌سر برد بدانند. این تقسیم منافع باید به نفع هر دو طرف یعنی شرکت اصلی و شرکت پذیرنده باشد و زیاده‌خواهی شرکت‌های فرانچایز‌دهنده می‌تواند مانعی بزرگ برای ورود افراد جدید ایجاد کند. بنابراین باید قراردادهای حقوقی مستحکم، با تضمین اعتبار، سود و رشد کسب و کار تنظیم شود تا هر دو سمت مشارکت در این قرارداد توانمندی برآورده‌سازی یک تعهد معتبر را داشته باشند.

دومین موضوع، آموزش‌های لازم برای سرمایه انسانی موردنیاز است. آنچه در این کسب‌و‌کارها اهمیت دارد، آشنایی افراد فعال در این سیستم از مدیر شعبه گرفته تا کارکنان و کارگران است و باید از یک استاندارد مشخص و واحد تبعیت کنند که شامل رفتار، آمد و شد، پوشش و نظم مشخصی است که باید بابت آن نیز آموزش دریافت کنند. به علاوه باید سیستم بازخورد مشتریان را در این حوزه راه انداخت تا صدای مشتری نیز در این نوع فرآیند شنیده شود.

در مباحث رستوران‌ها و فروشگاه‌ها و خدمات قضیه ساده‌تر است. اما در بحث صنعت، سرمایه‌گذاری سنگین و عملیات تامین و فرآیند فروش پیچیده‌تر از یک رستوران یا مرکز خدماتی است؛ درنتیجه سخت‌گیری‌ها برای فرانچایز بیشتر است، زیرا صاحب برند اصلی باید برند خود را در اختیار دیگری قرار دهد و زمینه رشد کارگاهی را که بالقوه در آینده رقیبش خواهد بود فراهم کند و از طرفی شرکت دریافت‌کننده فرانچایز که قرار است تمام فعالیت خود را زیر لوای برند دیگری قرار دهد فعالیت‌های خود را همواره در خطر قطع همکاری صاحب برند می‌داند.

کسب‌و‌کارهای کوچک و نمونه‌هایی که توانسته‌اند به برندهای بزرگ متصل شوند چند دسته‌اند؛ نخست آنان که در زنجیره حضور دارند. دوم آنها که به مجموعه و زنجیره‌ها سرویس ارائه می‌کنند؛ مانند شرکت‌های ارائه‌کننده مباحث آموزشی یا تامین‌کننده‌ها و تجهیزکننده‌ها.

در حوزه کسب‌و‌کارهای خرد نیز خدمات فرانچایز می‌تواند بسیار توسعه یابد. در حال حاضر کسب‌وکارهای بسیار کوچک در حال زنجیره‌سازی هستند و از آنجا که در تلاشند با استفاده از یک برند بزرگ‌تر سرویس دریافت کنند، درنتیجه طبیعتا بیشتر مورد استقبال قرار می‌گیرند و به نفع دریافت‌کنندگان خدمات فرانچایز نیز هست. در کسب‌و‌کارهای بسیار کوچک‌تر مانند کسب‌و‌کارهای خانگی نیز می‌تواند یک محصول تحت لوای یک برند معتبر تولید و عرضه شود. به طور مثال می‌توان بسیاری از محصولات خانگی مانند مربا، عسل و... و صنایع دستی را از طریق یک برند بزرگ‌تر تولید و در بازارهای محلی و استانی عرضه کرد.

نکته قابل ذکر آن است که در حوزه فرانچایزینگ ایده‌های بسیاری وجود دارد که می‌توان با استناد به آنها کارهای بزرگی انجام داد، اما اینکه چه کسانی از این ایده‌ها برای کسب‌و‌کار استفاده و به سمت آن حرکت می‌کنند اهمیت دارد. ریسک تولید و راه‌اندازی یک کسب‌و‌کار در اقتصاد ایران همواره بالاست، اما با انتخاب نام تجاری درست، آموزش درست، تامین ماده اولیه مناسب، مدیریت فرآیند تولید، مدیریت صحیح ارائه خدمت، استمرار پشتیبانی و... می‌توان منافع قابل‌توجهی را از مسیر فرانچایز ایجاد کرد.

در این میان، موضوع مهم در صنعت فرانچایز، نظارت برند اصلی بر عملکرد شرکت‌های پذیرنده برند است. طبیعتا یک شرکت بزرگ و صاحب‌نام به‌رغم در اختیار قرار دادن تابلو و برند خود به یک شخص یا شرکت تازه‌کار و نوپا، هیچ تمایلی به وارد شدن خدشه و تخریب نام و نشان تجاری خود آن هم در نتیجه رفتار نادرست شرکت دریافت‌کننده فرانچایز ندارد؛ برعکس با نظارت‌های دقیق و دوره‌ای از برند خود به عنوان سرمایه یک فرانچایزینگ مراقبت خواهد کرد.

مزیت در برندهای مختلف در آن است که بتوانند تامین‌کننده باشند و این امر باعث می‌شود صاحب برند به دنبال راه‌های تامین مالی برود و با استفاده از تاسیسات و امکانات و قراردادهای مختلف با لیزینگ‌ها و فروش قسطی، شرایط مناسبی برای تامین مالی شرکت‌ها فراهم کند. اکنون در بازار ایران با توجه به رقابتی که در حال شکل‌گیری و تشدید است، بنگاه‌ها به سمت تشکیل برندهای بزرگ رفته‌اند که در حوزه‌های مختلف خدماتی و تولیدی فعالند و به دنبال بزرگ‌تر شدن و باقی ماندن در فضای رقابتی هستند. به عنوان مثال زمانی که صاحب یک کسب‌وکار آرایشگاهی در مجموعه فرانچایزینگ آرایشگاهی قرار می‌گیرد در مقایسه با زمانی که به صورت فردی نسبت به راه‌اندازی یک آرایشگاه اقدام می‌کند، موفق‌تر عمل خواهد کرد. شرکت‌های بزرگ‌تر نیز برای آنکه بازار بزرگ‌تری را در اختیار بگیرند و با کمترین هزینه‌ها بتوانند نیروهای فعال و زیرمجموعه‌های قدرتمندتری داشته باشند، به سمت تقویت مجموعه‌های خود حرکت خواهند کرد.

صنعت غذا و فروشگاه‌داری بیش از سایر صنایع در حوزه فرانچایز حرکت کرده‌اند که بعضا از دل فروشگاه‌های زنجیره‌ای ایجاد شده‌اند و هسته اولیه آنها توسط سرمایه‌گذار اصلی ایجاد شده است، اما صنایعی مانند پوشاک، قطعه‌سازی، آرایشی و بهداشتی و... همگی از این ظرفیت برخوردار هستند. در حوزه بسته‌بندی نیز سال‌هاست برخی شرکت‌ها خدمات موردنیاز خود را برون‌سپاری می‌کنند، اما این نوع فعالیت‌ها در حوزه فرانچایز هنوز جای زیادی برای کار دارد. در عین حال بسیاری از خدمات در حوزه‌های مختلف و اصناف گوناگون می‌توانند در بخشی از عملکرد خود از قالب عملیات فرانچایز استفاده کنند؛ به شرطی که هسته اصلی فرانچایز‌دهنده توانایی اقناع مجموعه‌های دیگر را برای ورود شرکت‌های کوچک‌تر داشته باشد.