شیر درآمد نفتی یک سده است که اقتصاد ایران را سیراب کرده و زندگی بسیاری از بنگاه‌های اقتصادی ایران در دهه‌های گذشته مستقیم یا غیرمستقیم به این درآمد نفتی وابسته بوده است. بسیاری از بنگاه‌های اقتصادی ایران به پشتوانه همین درآمدهای نفتی، درگیر دست‌به‌دست کردن کالاهای وارداتی یا همان کالاهای حاصل از دانش و نوآوری خارجی بوده‌اند. امورات همه این بنگاه‌ها هم کم‌وبیش به خوبی می‌گذشته و کسی بدون نوآوری درنمانده است.

بیشتر شرکت‌هایی هم که درگیر تولید بوده‌اند، تولید خود را با استفاده از ماشین‌آلات و طراحی وارداتی انجام ‌داده‌اند. خیلی‌ها از تسهیلات ارزان‌قیمت دولتی (یا همان درآمد نفتی) برای تامین این ماشین‌آلات و خرید لیسانس یا طراحی خارجی بهره برده‌اند. کسب‌وکار این شرکت‌ها هم کم‌وبیش بد نبوده. سال‌های سال با استفاده از همان ماشین‌‌‌آلات و طراحی خریداری شده تولید می‌کردند و وقتی تجهیزات از رده خارج می‌شد یا کسی خریدار آن محصولات نبود، دوباره سراغ تسهیلات دولتی می‌رفتند و با دریافت دوباره تسهیلات ارزان‌قیمت، دوباره ماشین‌آلات و طراحی می‌خریدند. نام این کار را هم «نوسازی صنایع» می‌گذاشتند!

خیلی‌ها هم همان درآمدهای نفتی را در بازار زمین و مسکن به جریان می‌انداختند و بدون نوآوری در هیچ‌جای زنجیره فعالیت‌های خود، سود تضمین‌شده قابل‌توجهی داشتند. در چنین شرایطی اگر شرکتی به سراغ فعالیت‌های نوآورانه می‌رفت، کارش غیرضروری یا حتی عجیب تلقی می‌شد. البته ناگفته نماند که معدود شرکت‌هایی که در همین شرایط به سراغ نوآوری رفته‌اند، عملکرد و رشد بسیار بهتری داشته‌اند. با وجود این، عدم اقبال بیشتر شرکت‌ها به نوآوری کاملا قابل درک بود.

اما این شرایط تغییر کرده است! شناختی مختصر از وضعیت اقتصادی کشور و روند تحول اقتصاد جهانی برای پی‌بردن به این تغییر اساسی کافی است.

دولت نمی‌تواند همچون گذشته درآمدهای نفتی را به طرح‌های عمرانی و سرمایه‌گذاری‌های توسعه‌ای سرازیر کند. بخش عمده‌ای از درآمد نفت صرف تامین یارانه و هزینه‌های فزاینده بدنه فربه دولت می‌شود و دولت در تامین مالی خدمات عمومی دچار مشکلات فزاینده است. در این شرایط دولت نمی‌تواند همچون گذشته درآمد نفتی را دست‌ودلبازانه صرف جبران ناکارآمدی و بهره‌وری پایین بنگاه‌های اقتصادی دولتی، نیمه‌دولتی و حتی خصوصی کند. حتی اگر فرض کنیم که جریان درآمدهای نفتی تداوم داشته باشد (که شواهد فراوانی خلاف این را نشان می‌دهد)، دولت چاره‌ای جز کوچک‌سازی خود و تسهیل فضای کسب‌وکار به نفع بخش خصوصی ندارد. زین پس، ایجاد رشد و اشتغال بیش از هر زمان دیگری بر عهده بخش خصوصی خواهد بود. این امر لاجرم به معنای افزایش رقابت است. تجربه جهانی هم گواه بر آن است که در فضای رقابتی، نیاز به نوآوری برای افزایش کارآیی و ایجاد فرصت‌های رشد افزایش خواهد یافت.

اما جدای از تحولات داخلی اقتصاد ایران، تغییرات بزرگی در سطح جهانی رخ داده که بازار ایران را نیز متاثر کرده است. این تغییرات باعث شده قواعد و ماهیت صنعت و رقابت به‌شدت متحول شود. کسب‌وکارهای مبتنی بر دسترسی به منابع طبیعی (همچون نفت) به‌تدریج جایگاه خود را در صدر پول‌سازترین شرکت‌ها از دست داده‌اند. بیشتر صنایع ماهیت دانشی‌ و فناوری‌بنیان پیدا کرده‌اند و شرکت‌های نوآور جای شرکت‌های منبع‌پایه و نفتی را گرفته‌اند. عرضه محصولات و خدمات و فناوری‌های جدید شتاب بی‌سابقه‌ای به خود گرفته است. محصولات و خدمات بسیار سریع‌تر از گذشته منسوخ می‌شوند و جای خود را به محصولات و خدمات نوآورانه‌تر می‌دهند. این تحول بزرگ فقط محدود به صنایع پیشرفته نیست و کم‌وبیش همه صنایع را تحت تاثیر قرار داده است.  در نتیجه این تحول بنیادین در اقتصاد جهانی، سهم فزاینده‌ای از ارزش افزوده صنایع به شرکت‌هایی تعلق می‌گیرد که خودشان خالق دانش و فناوری نوین و پیشران نوآوری هستند. معنای دیگر این حرف این است که آنهایی که به دانش، فناوری و تجهیزات دیگران وابسته هستند، شاهد کاهش تدریجی حاشیه سود فعالیت‌های خود بوده‌ و خواهند بود. در این شرایط، آن‌دسته از صنایع تولیدی کشور هم که کاملا به تجهیزات و دانش طراحی خارجی وابسته هستند، در معرض خطر قرار گرفته‌اند. نیاز بازار خیلی سریع‌تر از گذشته تغییر می‌کند و مشتریان منتظر بهبود زود به زود و شتابان محصولات و خدمات هستند. اما بدون نوآوری و دسترسی به دانش و فناوری مربوطه، امکان اعمال این تغییرات دست‌کم در بازه زمانی مورد انتظار مشتریان وجود ندارد. به همین علت، بیشتر کارگاه‌های صنعتی و حتی شرکت‌های خدماتی کشور برای بقا تقلا می‌کنند و شرایط‌شان رو به رشد و پیشرفت نیست.

اگرچه هنوز در صدر فهرست پرفروش‌ترین شرکت‌های ایرانی، نام بنگاه‌های منبع‌پایه نفتی و پتروشیمیایی به چشم می‌خورد. اما این حضور دیری نخواهد پایید و نسل جدید شرکت‌های ایرانی به‌زودی جای آنها را در صدر فهرست خواهند گرفت. تفاوت نسل جدید شرکت‌های پیشتاز ایرانی با گذشتگان، ماهیت دانشی و نوآورانه آنهاست. این شرکت‌ها برای بقا به نوآوری آن‌هم به‌صورت نظام‌مند و پیوسته نیاز دارند.

بنابراین اگر زین پس مدیری گفت که «این شرکت سال‌هاست که کسب‌وکار موفقی دارد و تا امروز هم نه مدیر نوآوری داشته و نه فرآیند نوآوری» باید در پاسخ گفت این گزاره در گذشته درست بوده اما تعمیم پیش‌فرض‌های گذشته به آینده، آن‌هم در روزگاری که تحولات سرعت گرفته، کاری اشتباه است و پیامدهای ناگواری خواهد داشت.

bagheri@hamafarini.com