مدیر امور سهام و سرمایهگذاری و مجامع شرکت ملی صنایع مس:
بهار پربار فملی در سال توسعه پایدار و متوازن شرکت مس
شرکت ملی صنایع مس ایران طی دو سال گذشته تحت تاثیر بهبود و رشد قیمتهای جهانی مس چه نتایج ملموس و روشنی برای سهامداران بهدست آورده است؟
بدون شک یکی از مهمترین فاکتورهای تاثیرگذار بر قیمت سهام شرکت ملی صنایع مس ایران در بورس اوراق بهادار تهران، قیمت جهانی مس است؛ چراکه عموما فرمول پایه قیمت فروش داخلی و فروش صادراتی شرکت بر اساس قیمتهای جهانی مس محاسبه و تعیین میشود.
در این راستا با افزایش میانگین حدود ۳۵درصدی قیمت جهانی مس طی دو سال مالی اخیر، بازدهی قابلتوجه بیش از ۱۰۲ درصدی نصیب سهامداران شرکت ملی صنایع مس ایران شده است که در مقایسه با بازدهی شاخص کل بورس اوراق بهادار نشان میدهد طی دو سال گذشته مجموع بازدهی شاخص کل بورس حدود ۲۰ درصد برای سهامداران بوده است که از برتری حدود ۴۰۰ درصدی بازدهی سهام شرکت در مقایسه با شاخص کل بازار سهام در مدت مشابه خبر میدهد. همچنین مقایسه بازدهی سهام شرکت ملی صنایع مس ایران با سایر بازارهای مهم مانند طلا، سکه، ارز و سود بانکی نیز نشان از برتری قابلتوجه بازدهی سهام این شرکت دارد.
در آستانه برگزاری مجمع عمومی، شرکت مس طی سهماه نخست سال جاری چه دستاوردهایی برای سهامدارانش داشته است؟
سهام فملی در پایان بهار ۹۷ بازدهی کمنظیر حدود مثبت ۳۰ درصدی را برای سهامداران شرکت ایجاد کرده است. این مهم در حالی رخ داد که باوجود بازدهی ۱۳ درصدی شاخص کل بورس اوراق بهادار در سهماه اول ۱۳۹۷، سهام شرکت مس در همین مدت بازدهی بیش از دو برابری (معادل بیش از ۱۲۰ درصد) در مقایسه با شاخص کل بورس داشته است. علاوه بر این در پایان خردادماه ۱۳۹۷ ارزش بازار سهام شرکت به رقم قابلتوجه ۸/ ۲۰۵ هزار میلیارد ریال رسید که بالاترین رقم تاریخی ارزش بازار شرکت بوده است. همچنین آمار و ارقام منتشرشده از سازمان بورس نشان میدهد رتبه شرکت مس در پایان ۱۳۹۶در بین ۵۰ شرکت فعالتر بورس با جهش خیرهکنندهای از ۳۰ به ۴ ارتقا یافته است و در پایان خردادماه سال جاری با ارتقای یک رتبهای نسبت به سهماه چهارم سال قبل به رتبه سوم ازلحاظ ارزش بازار ارتقا یافته است که این رتبه نیز بالاترین رتبه تاریخی شرکت از بدو پذیرش سهام شرکت بهعنوان اولین شرکت واگذارشده از سوی دولت به بخش خصوصی در راستای سیاستهای ابلاغی نظام و مقام معظم رهبری تحت عنوان شرکتهای صدر اصل ۴۴ بوده است. همچنین این شرکت ازلحاظ ارزش اسمی سهام (مبلغ سرمایه ثبتشده) دارای رتبه چهارم بورس است که بالاترین رتبه تاریخی این شرکت از بدو پذیرش سهام شرکت در بورس اوراق بهادار از بهمن ۱۳۸۵ به بعد بوده است.
برای سال مالی گذشته سود شرکت مس چقدر بوده است؟
برای سال مالی گذشته سود خالص حدود ۲۹هزار میلیارد ریالی را محقق کردیم که بالاترین رکورد تاریخی سود سهام شرکت بوده است، علاوه بر آن، حدود ۵ هزار میلیارد ریال سود انباشته از سالهای قبل داشتیم که درمجموع برای پایان سال مالی اخیر حدود ۳۴ هزار میلیارد ریال معادل ۵۶۵ ریال سود قابلتقسیم به ازای هر سهم خواهیم داشت که دستاورد بسیار چشمگیری برای سهامداران شرکت بوده است.
رویکرد شرکت مس در قبال سود بهدست آورده چیست؟ آیا معتقد به تقسیم حداکثری بین سهامداران است یا اختصاص حداکثری به افزایش سرمایه؟
در این زمینه و بر پایه تجربیات چهار دوره گذشته مجمع شرکت مس قاعدتا بحث افزایش سرمایه به یک بحث کلیدی در استراتژی شرکت مس بهویژه با عنایت به لزوم پیشبرد طرحهای توسعه و تامین مالی این طرحها تبدیل شده است. بدون تردید، در شرایطی که کشور از منظر دسترسی به بازارهای مالی جهانی و استفاده از انواع فاینانسهای مختلف دچار محدودیتهایی است، رویکرد افزایش سرمایه فملی میتواند یک استراتژی بسیار خوب و البته سهلالوصول و در راستای حفظ، صیانت و افزایش ثروت سهامداران شرکت بهمنظور پیشبرد طرحهای توسعهای باشد.
البته رویکرد تقسیم سود باید به شکلی باشد که سهامداران انگیزه و امید برای ماندن در فملی را داشته باشند و بتوانند بر اساس سرمایهگذاری که کردهاند هزینههای جاری خود را در طول سال پوشش دهند. با توجه به اینکه در شرایط کنونی کشور راههای تامین مالی از کشورهای خارجی سختتر خواهد شد، باید افزایش سرمایه قابلتوجه در دستور کار اساسی شرکت مس قرار بگیرد تا با انجام طرحهای توسعه با هدف افزایش ظرفیت تولید پایدار از یکسو اعتبار بینالمللی بنگاه اقتصادی مس حفظ شود و همزمان از سوی دیگر باعث اعتماد فعالان بازار سرمایه و سهامداران به فملی شویم.
پیشنهادی هم برای افزایش سرمایه مطرح شده است؟
گزارش توجیهی افزایش سرمایه تهیهشده است تا انشاءالله بتوانیم پس از اخذ تاییدیه حسابرس مستقل و بازرسی قانونی شرکت، مجوز افزایش سرمایه را از سازمان بورس و اوراق بهادار با نظر مساعد سهامداران و مجمع بگیریم. با عنایت به اهمیت لزوم انجام طرحهای بازسازی و نوسازی فرآیندهای موجود تولیدی در مجتمعهای مختلف و همچنین احیای شایسته پروژههای مختلف توسعهای شرکت در راستای تولید و توسعه پایدار شرکت، پیشنهاد ما افزایش سرمایه ۴۰ تا ۵۰ درصدی شرکت مس است؛ یعنی حداقل ۲ هزار و ۴۰۰ میلیارد تومان از این سود را در حوزه توسعه هزینه کنیم و بخشی از این سود را هم به سهامداران پرداخت کنیم که بتوانند هزینههای جاری خود را پوشش دهند. بنابراین درصورتیکه مجوز افزایش سرمایه از سازمان بورس گرفته شود شرکت مس میتواند این سرمایه را در جهت توسعه پایدار به کار گیرد نه اینکه صرف هزینههای مالی جاری شود.
آیا سهامداران با افزایش سرمایه شرکت مس موافقت خواهند کرد؟
موافقت سهامداران شرکت مس بهویژه سهامداران خرد به اعتماد آنها به شرکت بستگی دارد که البته بررسی ترکیب سهامداران طی بیش از یک دهه اخیر بهوضوح نشان میدهد که سهامداران فملی به دلیل اعتمادی که به این سهم دارند ازجمله وفادارترین سهامداران شرکتها محسوب میشوند. بهبیاندیگر، اگر سهامداران مطمئن به انجام طرحهای توسعهای و بازگشت سرمایهشان باشند حتما موافقت خواهند کرد.
در شرایط کنونی این اعتماد به فملی وجود دارد؟
در این زمینه باید بر اساس آمار ارائهشده از سوی بورس صحبت کنیم. بر اساس این آمار طی ۱۲سال گذشته یعنی از سال ۱۳۸۵ که شرکت مس بورسی شد، سهام این شرکت بازدهی مثبت ۱۱۳۰درصدی داشته است و میانگین سالانه بازدهی سهامدارانی که از بدو پذیرش سهام شرکت در بورس، سهامدار شرکت بودهاند، حدود ۹۴درصد در سال بوده است که عدد قابلتاملی است. توجه به این ارقام، خود دلیل گویایی است بر اینکه سهام شرکت مس همواره جزو سهامهای پویا و قدرتمند بورس بوده است و طی این مدت همواره بهطور میانگین بازدهی مثبت چشمگیری را برای سهامداران به ارمغان آورده است.
در کنار این اعتماد زیاد به فملی بسیاری از تحلیلگران بازار معتقدند که با در نظرگرفتن آیتمهایی همچون اینکه شرکت مس محصولی صادراتمحور و استراتژیک تولید میکند، روی کمربند جهانی مس واقع شده است و میانگین قیمتیاش طی ۱۲ سال گذشته حدود ۶۸۰۰ دلار بر تن بوده است طی دو دهه گذشته پیشرفتی منسجم نداشته است و برنامههای توسعهای شرکت برای افزایش تولید کنسانتره و کاتد بارها و بارها تغییر کرده است و در بهترین حالت در یک یا دو سال فقط موفق به تولید حدود ۲۳۰ هزار تن کاتد شده است. دلیل اینهمه تناقض چیست؟
موضوع توسعه در شرکتهای معدنی ایران یک امر بلندمدت نیست و با تغییر دولتها و مدیران عامل شرکتهای بزرگ تغییر میکند. برای حل این موضوع باید یک نگاه اساسی و بلندمدت به توسعه مس وجود داشته باشد. عموما شرکتهای معدنی بزرگ یک استراتژی منسجم و البته منعطف برای توسعه صنعت مس دارند و آن این است که صنعت مس باید در زمان افزایش قیمت مس طرحهای توسعهای را با سرعت بیشتر انجام دهند و در زمان کاهش قیمتها با سرعت مطمئنتری طرحهای توسعهای را به پیش ببرند و در کنار آن با انجام طرحهای اکتشافی به ذخایر معدنی خود بیفزایند. نگاهی به عملکرد برنامههای توسعهای شرکت مس نیز نشان میدهد که فارغ از بحث قیمتهای جهانی، اختلاف اساسی در طرحهای توسعه شرکت مس بر سر افزایش تولید کنسانتره شرکت مس یا کاتد است.
بر این اساس در یک دهه اخیر سند چشمانداز در حوزه مس براى ظرفیتی که قرار بود ایجاد شود، چندین بار دچار تغییر و تحول شد. در این برنامهریزیها ظرفیت اولیهای که در اواسط دهه ۸۰ مدنظر قرار داشت، افزایش ظرفیت تولید از ۲۰۰ هزار تن به حدود ۴۰۰ هزار تن مس کاتدی بود. سپس در اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ این برنامه تغییر کرد و ارتقای سطح تولید به ظرفیت تولید ۷۰۰ هزار تن مس کاتدی بهدرستی هدفگذاری شد. مجددا در سالهای ۹۲ و ۹۳، به دلیل کاهش قیمتهای جهانی مس طرحهای توسعه شرکت مورد بازنگری اساسی قرار گرفته و ظرفیت ۷۰۰ هزار تن تولید مس کاتدی قبلی مجددا به ۴۰۰ هزار تن تغییر پیدا کرد. یکی از دلایل این تغییرات در حوزه توسعه صنعت مس این است که بعضا دیدگاههای مختلفی در کشور حاکم است که برخی بر این اعتقاد هستند فقط تا مرحله تولید کنسانتره پیش برویم و برخی اعتقاد دارند تا پایان زنجیره تولید (کاتد) و حتی صنایع پاییندستی پیش برویم.
در اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ شرکت مس مصمم شد یکبار برای همیشه برنامه افزایش ظرفیت تولید مس به ۷۰۰هزار تن مس کاتدی را اجرایی کند و برای این کار برنامه جامع و مفصلی تعریف کرد. چرا این برنامه دوباره تغییر کرد؟
در اوایل دهه ۹۰ با عنایت به افزایش قیمتهای جهانی مس به حداکثر تاریخی خود، بهدرستی برنامه افزایش ظرفیت تولید شرکت مس به ۷۰۰ هزار تن مس کاتدی در استراتژی کلان شرکت مس قرار گرفت و با توجه به اینکه در همان زمان قیمت جهانی مس رشد چشمگیری داشت با تعریف ۳۲طرح توسعهای برنامه رسیدن به ۷۰۰ هزار تن مس کاتد در دستور کار شرکت مس قرار گرفت؛ چراکه میانگین تولید مس کاتدی در برنامه چهارم توسعه (۱۳۸۳-۱۳۷۹) حدود ۱۵۰ هزار تن بود که این عدد در پایان برنامه پنجم توسعه (۱۳۸۸-۱۳۸۴) بهرغم بهرهبرداری از چهار طرح عظیم توسعه تنها به حدود ۲۰۰ هزار تن رسید که عدد نسبتا پایینی برای جایگاه تولید شرکت معظمی مانند شرکت مس است. بنابراین شرکت در آن سالها مصمم شد تا برای همیشه طرح تولید ۷۰۰ هزار تن کاتد را اجرایی کند.
بنابراین شما معتقدید باید هر چه سریعتر اجرای طرحهای توسعهای شرکت مس در دستور کار قرار گیرد چراکه از یکسو ممکن است با این میزان تولید، سودآوری و بقای شرکت مس مورد تهدید قرار گیرد و از سوی دیگر اعتماد سهامداران به ۴ سال پیاپی افزایش سرمایه شرکت مس لطمه ببیند؟
دقیقا همینطور است. وقتی سهامدار عمده و بهویژه سهامدار خرد شرکت مس میبیند که یک پروژه توسعهای شرکت مس مثل طرح احداث کارخانه ذوب سونگون که اولین قرارداد مدیریت طرح آن در سال ۱۳۸۵ به امضا رسیده و در سال ۱۳۸۸ انجام آن در بالاترین سطح کشور و طی سفرهای استانی هیات دولت مصوب میشود ولی حدود یک دهه این طرح به دلایل مختلف عقب میافتد قاعدتا اعتماد سهامدار به شرکت مس تحتتاثیر قرار خواهد گرفت. ما باید بپذیریم که یک شرکت بورسی هستیم و ریال ریال پولی که هزینه میکنیم سهامدار باید در جریان آن باشد. سهامدار باید شفاف و بهطور مستند بداند که چرا یک طرح توسعهای متوقف یا شروع میشود. علاوه بر این، شرکت مس در آستانه ۴۵ سالگی است حتی اگر یک شرکت بورسی و سهامی هم نبود باید برای بقای خودش یک جهش تولیدی داشته باشد و میزان تولیدش را افزایش دهد.
شما صحبت از سونگون و کارخانه ذوب سونگون کردید و به نظر میرسد توسعه سونگون که یکی از ارکان تحقق برنامه قبلی تولید ۷۰۰ هزار تن کاتد شرکت مس بوده است با انتخاب مدیرعامل جدید شرکت مس حل شده است؟
بله هماکنون با تغییراتی که در حوزه مدیریتی شرکت مس رخ داده است، با توجه به افزایش قیمتهای جهانی مس به حدود ۷ هزار دلار بر تن که طی ۸ ماه گذشته در محدوده رنج قیمتی ۶۹۰۰ دلار با تلرانس حدود ۴۰۰ دلار در نوسان بوده است، باز هم بهدرستی بازنگری اساسی در اجرای طرحهای توسعه شرکت با هدف ارتقای ظرفیت تولید و فعال کردن تعدادی از پروژههایی که به دلایل مختلف ازجمله کاهش قیمتهای جهانی مس طی چند سال گذشته متوقفشده بودند، مجددا احیا و توسعه بلندمدت و پایدار شرکت مس در دستور کار قرار گرفته است و در این راستا چنانچه بخواهیم سال ۱۳۹۷ را در شرکت مس نامگذاری کنیم، شاید «سال توسعه پایدار و متوازن»، شایستهترین عنوانی باشد که بتوان بر این سال گذاشت.
ورود شرکت مس به موضوع ذوب سونگون آیا برای شرکت سودآوری خواهد داشت، چون خیلیها معتقدند حوزه معدن و تغلیظ است که باعث سودآوری برای شرکت مس خواهد شد؟
در حوزه سونگون بهطور خاص و با توجه به اینکه تجربیات و تخصص اصلی من عمدتا در حوزه فرآیند ذوب در شاخه متالورژی استخراجی است نکتهای به ذهنم میرسد که شاید به شفاف شدن دیدگاههای مختلف در این حوزه کمک کند. در حوزه توسعه صنعت مس اولویت اول شرکت برای توسعه و راهاندازی پروژهها، حوزه معدن و فرآوری تا تولید کنسانتره مس خواهد بود که دارای حاشیه سود حدود ۸۰ درصدی از کل سود قابلدسترسی در زنجیره کامل تولید از معدن تا پالایش است. در مرحله بعدی توسعه ذوب و پالایشگاه است که البته نسبت به مرحله معدن و فرآوری و تولید کنسانتره حاشیه سود کمتری در شرایط طبیعی دارد (حدود ۲۰درصد) و این به معنای ضررده بودن یا کاهش سودآوری نیست و قطعا این حوزه نیز سودآور بوده و باعث ایجاد برکت کامل ۱۰۰ درصدی برای صنعت مس کشور خواهد شد که این نوع طرحها نیز با عنایت به لزوم توسعه پایدار و متوازن زنجیره کامل تولید، در اولویت بعدی توسعه قرار خواهند گرفت. همچنین یکی از دلایلی که بعضا عزیزانی که مخالف احداث واحدهای ذوب هستند مطرح میکنند این است که به کسر هزینه ذوب و تصفیه (TC/ RC) از قیمت فروش کنسانتره مس تاکید میکنند که عدد قابلتوجهی نیست و این عدد که در سالیان اخیر عمدتا کمتر از ۲۰۰ دلار بر تن بوده است، ارزش اقتصادی ندارد که کنسانتره مس به کاتد تبدیل شود و بهتر است که کنسانتره به همین شکل روانه بازارها شود.
از طرف دیگر اینجانب اعتقاد دارم که منتقدان احداث واحدهای ذوب نباید تنها به عدد حدود ۲۰۰دلاری مذکور توجه کنند و آیتمهای متعدد دیگری وجود دارند که بعضا میتوانند عدد حدود ۲۰۰ دلار مذکور را حتی به بیش از حدود ۱۰۰۰ دلار افزایش دهند که در این صورت برتری قابلتوجهی میتوان برای فروش کاتد متصور شد. در این راستا میتوان به ذکر نکات ذیل در ارتباط با مزایای تبدیل کنسانتره مس به کاتد و فروش کاتد در مقایسه با فروش کنسانتره اشاره کرد:
۱- امکان فروش کاتد با پرمیومهای قابلتوجه در بازارهای جهانی وجود دارد و این در حالی است که چنین امکانی برای فروش کنسانتره متصور نیست. بهعنوانمثال، در حدود یک دهه اخیر سالهایی وجود داشته است که میانگین پرمیوم صادراتی شرکت در حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ دلار بیش از قیمتهای نرمال بازار بوده است که در صورت استفاده از یک تیم دانشمحور که از قابلیتهای کاملا معمول و رایج در بازارهای جهانی استفاده کند، امکان استفاده از این موهبت وجود دارد.
۲- احتمال وضع تعرفه بر صادرات کنسانتره که در اکثر کشورهای مشابه نیز اعمال شده است و دولتهای مختلف نیز در سنوات گذشته و اخیرا از سال ۱۳۹۵ بهشدت بهدنبال اعمال تعرفه پلکانی حداقل ۵ تا ۱۵ درصد روی صادرات کنسانتره تحت عنوان عبارت موهوم جلوگیری از خامفروشی بوده که این مهم نیز یکی دیگر از مزایای تبدیل کنسانتره به کاتد و برتری صادرات مس کاتدی است. همین آیتم میتواند تا حدود ۲۰۰ دلار به نفع شرکت سود بیشتر ایجاد کند.
۳- انجام فرآیند Hedging و Risk Management برای کاتد در مقایسه با کنسانتره بسیار راحتتر است و با عنایت به صادرات محور بودن شرکت مس، هزینه حمل داخلی و بینالمللی کاتد کمتر از یکچهارم کنسانتره است. این آیتم نیز میتواند چند صد دلار به ازای هر تن مزیت فروش کاتد در مقایسه با کنسانتره مس ایجاد کند که قابلچشمپوشی نیست.
۴- در فرآیند فروش با عنایت به ثابت بودن عیار کاتد (۹۹/ ۹۹درصد) در مقایسه با عیار کنسانتره که بسیار متغیر است (عموما در رنج ۲۰ تا ۳۰درصد)، احتمال دستکاری در عیار و وارد شدن زیان به شرکت که عمدتا در اکثر نقاط دنیا نیز مرسوم است، بهشدت کاهش مییابد.
۵- سود ناشی از عدم دریافت بخشی از ارزش طلا و نقره محتوی کنسانتره، دیگر مزیت تبدیل کنسانتره به کاتد است و همچنین نبود امکان فروش محصولات جانبی مانند اسیدسولفوریک و سایر عناصر گرانبهای موجود در کنسانتره که از طریق لجن آندی قابل استحصال هستند نیز حائز اهمیت است. ۶- کاهش شدید مغایرتها و اختلافات احتمالی بین خریدار، فروشنده و بازرس بینالمللی در تعیین پارامترهای مهم بهویژه در فرآیند صادرات (مانند اختلاف در تعیین وزن کالا (Draft کشتی یا Weigh bridge)، تعیین میزان رطوبت کنسانتره و...) از دیگر مزایای برتری فروش کاتد نسبت به کنسانتره است.
با وجود این آیتمها میتوان گفت که احداث واحدهای ذوب همیشه سودآور است؟
خیر، چرا که ممکن است محدودیتهایی نیز وجود داشته باشد و درصورتیکه هر طرح و پروژه یا واحد تولیدی بر اساس مطالعات جامع فنی و اقتصادی (Standard Feasibility Study) انجامشده باشد و تولید و توسعه پایدار مدنظر قرار گرفته باشد میتواند سودآور باشد و اگر این موارد در نظر گرفته نشده باشد جای نگرانی دارد. ولی مطابق عرف معمول، هر پروژهای حتما باید بر اساس توجه به مفاهیم اولیه اقتصادی بنیان گذاشته شده باشد که عموما نیز همینگونه است. البته در این راستا ذکر این نکته هم ضروری است که باید توامان چند آیتم مهم در پروژهها موردعنایت شایسته قرار گیرند که حداقل ظرفیت اقتصادی، توجه جامع به ارزیابیهای زیستمحیطی، توجه به تمام بخشهای اصلی و فرعی فرآیند کامل زنجیره تولید مواد اصلی، محصولات فرعی و جانبی و تصفیه همه ضایعات و پسابهای احتمالی در همه اشکال جامد، مایع و گاز و... با «نگرش توسعه پایدار» بسیار کلیدی است. بهعنوانمثال خیلی از کارشناسان اعتقاد دارند که ظرفیت تولید یک واحد ذوب با تکنولوژی ذوب و تبدیل تشعشعی با ظرفیت زیر ۳۰۰ هزار تن برای احداث یک کارخانه ذوب مس جدید توصیه نمیشود و به دلیل اینکه هزینه سرمایهگذاری اولیه برای احداث یک واحد ذوب با تکنولوژی ذوب و تبدیل تشعشعی ظرفیت تولید حدود ۲۰۰ هزار تن در مقایسه با ظرفیت ۴۰۰ هزار تن تنها در حدود کمتر از ۲۰ درصد در مقابل افزایش ظرفیت ۱۰۰درصدی، افزایش خواهد یافت، بهتر است احداث یک واحد ذوب و تبدیل ۴۰۰ هزار تنی در دستور کار قرار گیرد که میتوانند برای مجتمع عظیمی مانند مجتمع مس سرچشمه گزینه مناسبی باشد؛ یا با توجه به اینکه اخیرا چند تکنولوژی بسیار خوب ذوب چینی (SKS، DSB،…) طی یک دهه اخیر توسعه یافتهاند که برای ظرفیتهای پایین بهعنوان مثال ظرفیت تولیدهای حدود ۱۰۰ تا ۲۰۰ هزار تن عموما مناسب و اقتصادی هستند و هم هزینه سرمایهگذاری (CAPEX) و هم هزینه عملیاتی (OPEX) بسیار کمتری در مقایسه با تکنولوژی ذوب تشعشعی دارند و هم از شرایط تکنیکی و زیستمحیطی بهتری نیز برخوردارند، بهتر است از همین الان با توجه به پتانسیلهای بسیار غنی معدنی منطقه، به مقوله حداقل ظرفیت اقتصادی واحد ذوب توجه شایستهتری کرد تا توسعه در دست اقدام از نوع توسعه پایدار باشد و در فضای رقابت شدید بینالمللی آینده بتواند با حداقل قیمت تمامشده، محصول تولیدی را در شرایط رقابتی روانه بازارهای جهانی کند. از سوی دیگر اگر به یاد داشته باشید در سال ۲۰۱۴ و در ادامه تبعات وقوع بحران اقتصاد جهانی ۲۰۰۸ دولت چین با حسن تدبیر کامل برای کاهش هزینههای تولید بهعنوان اولین راهکار در حمایت از صنایع فلزات غیر آهنی تصمیم گرفت از صدور مجوز برای احداث واحدهای ذوب جدید با ظرفیت کمتر از ۱۵۰هزار تن در سال جلوگیری به عمل آورد و همچنین تسهیلاتی را در اختیار شرکتهای بزرگ معدنی با هدف خرید واحدهای کوچکتر و افزایش ظرفیت این واحدها تا حدی که تولید این کارخانهها نیز اقتصادی شود، قرار داد.
با این اوصاف حتی با فرض اینکه ذخیره معدنی برای معدن عظیم سونگون هم وجود نداشته باشد که قطعا احتمال افزایش چند برابری ذخیره معدن مذکور و معادن همجوار در استان وجود دارد، بهتر است از ظرفیت حداکثری در احداث کارخانه ذوب استفاده کنیم بهعنوانمثال میتوان درصورتیکه هدف استفاده از تکنولوژی مدرن برای ظرفیتهای متوسط است، طراحی اولیه بر اساس ظرفیت حدود ۲۰۰ هزار تن صورت پذیرد و کلیه طراحیهای مهم بر اساس این ظرفیت انجام شود و در چند سال اول تولید حدود ۱۰۰ هزار تنی در دستور کار قرار گیرد. این الگو در کارخانههای مختلف دنیا بهعنوان مثال کارخانه ذوب و پالایش Yanggu Xiangguang نیز بهصورت موفقیتآمیزی انجام شده است. به این مفهوم که طراحی اولیه کارخانه ذوب بر اساس ظرفیت تولید ۴۰۰ هزار تن در سال ۲۰۰۵ صورت پذیرفت و فاز اول آن تنها طی مدت کمنظیر ۲۵ ماه با ظرفیت ۲۰۰ هزار تن در سال ۲۰۰۷ به بهرهبرداری رسیده و چند سال بعد فاز دوم با ظرفیت ۴۰۰ هزار تن به بهرهبرداری کامل رسیده است. این الگو میتواند تفاوت مفهوم توسعه عادی و توسعه پایدار را به نحو مطلوبی روشن کند.
با سپاس از اینکه موضوع مهم مذکور را به نحو شایستهای باز کردید، در پایان روند قیمت جهانی مس را که تاثیر بسزایی در میزان سودآوری شرکت در سال جاری خواهد داشت چگونه ارزیابی میکنید؟
همانگونه که بارها در برتری تقریبا مطلق صنعت مس در مقایسه با سایر صنایع فلزات پایه در زمینه میزان بازدهی این صنعت و پایداری این بازدهی در سالهای آینده صحبت کردم، در حوزه پیشبینی قیمت جهانی مس نیز به دلایلی روند آتی قیمت جهانی مس مثبت ارزیابی میشود. در مصاحبهای که اوایل سال گذشته و در زمانی که قیمتهای جهانی مس در کانال ۵۰۰۰ دلاری بود، پیشبینی شد به لحاظ تکنیکال دو هدف قیمتی ۷۳۰۰دلار و ۸۶۰۰ دلار، اهداف آتی قیمتهای جهانی مس خواهند بود که خوشبختانه هدف قیمتی ۷۳۰۰دلار محقق شد و قیمت جهانی مس طی ۸ ماهه گذشته در کانال قیمتی ۶۹۰۰دلار و با تلرانس حدود ۴۰۰ دلاری در نوسان بوده است که به نظر اینجانب با توجه به جمیع شرایط سیاسی و اقتصادی حاکم بر دنیا محدوده قیمتی مناسبی است. همچنین با توجه به پررنگ شدن اختلاف رئیسجمهور آمریکا با سایر کشورها در حوزه وضع تعرفههای متقابل بر واردات محصولات مختلف کشورها احتمال ورود قیمت به فاز اصلاحی و حتی شکستن خط حمایت ۶۵۰۰ دلاری که برای هشت ماه بسیار مقاومت میکرد در کوتاه مدت بسیار محتمل است. در مجموع روند بلندمدت قیمت جهانی مس کماکان مثبت ارزیابی میشود و امکان دستیابی به هدف قیمتی دوم تا پایان سال جاری دور از دسترس نخواهد بود. در پایان باید بر این نکته تاکید کنم که در شرایط کنونی تهدیدی که دولت آمریکا هرازگاهی برای اقتصاد دنیا ایجاد کرده است مهمترین دلیل توقف قیمت جهانی مس در محدوده قیمتی حدود ۷ هزار دلاری است. بنابراین امید میرود با اصلاح مناسبات بینالمللی و مقاومت سایر قدرتهای اقتصادی جهان درنهایت تعادل مناسبی در فضای اقتصاد بینالملل به وجود بیاید و در نتیجه شاهد تداوم رشد اقتصادی دنیا که منجر به مصرف بیشتر مس و افزایش قیمتهای جهانی آن خواهد شد باشیم و با اوجگیری بیشتر قیمتها موجبات افزایش سودآوری شرکت مس و مسرت سهامداران شرکت را فراهم کنیم.
ارسال نظر