چرا اقتصاددانان واقعی شدن نرخ ارز را بر توسعه توریسم موثر میدانند؟
دو پیامد نرخ غیرواقعی ارز برای گردشگری
گزارش «مستر کارت» نشان میدهد که در سال ۲۰۱۶ تنها ۰۶/ ۱۹ میلیون گردشگر از لندن بازدید کردند و این شهر با کمتر از ۳۰۰ هزار گردشگر اختلاف، عنوان دومین شهر توریستی جهان را در این سال بهخود اختصاص داد. بهرغم تبعات منفی اقتصادی که پس از برگزیت در انتظار بریتانیا است، کارشناسان رشد گردشگران ورودی به این کشور در پی کاهش نرخ پوند را با تعابیری همچون «ارمغان برگزیت» توصیف میکنند.
در ایران اما، صاحبنظران معتقدند نرخ ارزهای عمده خارجی پایینتر از میزانی است که باید باشد. تلاش دولت برای پایین نگه داشتن نرخ ارز نهتنها برای خود دولت هزینه دارد، بلکه تبعاتی منفی برای بسیاری از بخشهای اقتصاد همچون صنایع صادراتی و البته گردشگری به دنبال داشته است. این درحالی است که واقعی شدن نرخ ارز از یک طرف مساله سفر بیرویه ایرانیان به کشورهای خارجی را حل میکند و گردشگری داخلی را رونق میدهد و از طرف دیگر باعث اقبال بیشتر گردشگران خارجی برای سفر به ایران میشود.
ارز ارزان، بهکام خارجیها
بهباور قریب بهاتفاق صاحبنظران، ارزش حقیقی دلار بیشتر از میزان قیمتی است که هماکنون در بازار خرید و فروش میشود و دولت با صرف هزینهای گزاف تلاش میکند این مقدار را کنترل کند؛ حال آنکه در صورتی که ارز خارجی و مشخصا دلار آمریکا قیمت واقعی خود را پیدا کند، بهجز اثر روانی منفی کوتاهمدت، موجب پویایی و رونق بخشهای مهمی از صنایع داخلی کشور میشود. چنانکه اشاره شد یکی از بخشهای اقتصاد ایران که از حقیقی شدن نرخ ارز منتفع میشود، صنعت گردشگری است که در حال حاضر از دو جنبه از این مساله آسیب میبیند؛ نخست آنکه دولت با هزینهای که صرف پایین نگه داشتن نرخ ارز میکند، در واقع بهصورت غیرمستقیم مردم را تشویق بهسفر خارجی و خرجکردن پولهایشان در کشورهای دیگر میکند که ماهیت این امر بهمثابه پرداخت یارانه سفر به خارج از کشور است؛ امری که نهتنها سود آن به جیب کشورهای دیگر میرود، بلکه موجب میشود گردشگری داخلی و سفر مردم به نقاطی از کشور که از ظرفیتهای گردشگری بالایی برخوردارند از رونق بیفتد.
آسیب دوم این پدیده برای صنعت گردشگری ایران نیز تاثیری است که گردشگران خارجی از این موضوع میگیرند. دلار ارزان در ایران در واقع بهمعنای ریال گران در آنسوی مرزهای کشور است و این مساله یکی از انگیزههای اصلی گردشگران خارجی برای سفر به ایران، یعنی ارزان بودن سفر به ایران را از آنها میگیرد و توریسم کشور را دچار رکود میکند. در همین خصوص یک اقتصاددان در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» اظهار میکند: «کشور ما درگیر رکود اقتصادی است و یکی از راههای نجات این رکود، صنعت گردشگری است. باوجود مشکلاتی که گریبانگیر این حوزه در ایران است، نرخ غیرواقعی ارز نیز موجب تشدید مشکلات توریسم کشور شده است.»
جعفر خیرخواهان با اشاره به هزینه کالا و خدمات در ایران میافزاید: «مجموعه هزینههایی که یک گردشگر برای کالاها و خدماتی که در سفر به یک کشور خارجی باید بپردازد، در ایران نسبت به سایر کشورهای جهان پایین است و کشور با وجود نرخ غیرواقعی و پایین ارز، همچنان از این جاذبه گردشگری، یعنی ارزانی سفر برخوردار است. با وجود ارزانیها در ایران، سطح درآمد مردم ایران نیز متناسب با همین قیمتهاست و شاید بهاندازه یک گردشگر خارجی این ارزانی از سوی مردم احساس نشود. بنابراین همین مساله موجب میشود که مردم بهواسطه واقعی نبودن و پایین بودن نرخ ارز به سفرهای خارجی تشویق شوند و تراز گردشگری کشور لطمه بخورد.»
وی خاطرنشان میکند: «بخشی از پایین بودن قیمتها در ایران بهخاطر یارانههایی است که به کالاها و خدمات تعلق میگیرد و نیازی نیست این یارانهها برای گردشگران نیز لحاظ شود؛ چراکه باید سعی شود از هر گردشگری که به ایران سفر میکند، درآمد بیشتری کسب کرد. میتوان با حذف این یارانهها و در کنار آن واقعی کردن نرخ ارز، جذابیت ارزانی سفر به ایران را برای گردشگران خارجی همچنان حفظ کرد و حتی ورود آنان به کشور را افزایش داد. این امر نهتنها موجب رونق گردشگری میشود، بلکه موجب ارتقای سطح صادرات دیگر محصولات کشور نیز میشود.»
سم مهلک صادرات
در همین حال دبیر جامعه تورگردانان ایران با تشریح سازوکار آسیب زدن نرخ غیرواقعی و پایین ارز به صنعت گردشگری ایران تصریح میکند: «زمانیکه نرخ ارز دستوری است، مانند نرخگذاری بر ارزهای خارجی در ایران، بنا بر قاعده و بر اساس شاخص تورم بانک مرکزی، مقدار سالانه تورم باید بر نرخ ارز نیز اعمال شود تا سطح آن متناسب با قیمت کالاها و خدمات باقی بماند. اما این اتفاق چند سالی است که در ایران نمیافتد و هرسال بهدلیل تورم داخلی، چیزی بین ۱۵ تا ۲۰ درصد به دستمزدها افزوده میشود، اما ارزهایی همچون دلار در جای خود باقی میمانند.»
سیدهادی شیرازی میافزاید: «یک تور که برای گردشگر خارجی تعریف میشود، زنجیرهای از خدمات و کالاهایی همچون هتل، رستوران و مسائل حمل و نقل را شامل میشود که قیمت تمامی آنها از تورم کشور تاثیر میگیرد. زمانی که افزایش قیمت در تمامی این موارد رخ میدهد اما قیمت ارز متناسب با آن افزایش نمییابد، اتفاقی که میافتد این است که تورهای سفر به ایران در خارج از کشور دائم در حال گران شدن است و از ظرفیتهای جذب گردشگر و درآمدزایی کاسته میشود.»
وی تاکید میکند: «در منطقه کشورهایی همچون ترکیه هستند که تاریخ تمدن و جاذبههای گردشگری مشابه ایران دارند و هزینههای کلانی برای صنعت گردشگری خود صرف میکنند. در چنین شرایطی نباید با گران کردن تورهای سفر به کشور، بازار رقابت با این کشورها را از دست بدهیم.» به باور شیرازی، ثابت ماندن نرخ ارز تبدیل به معضلی شده است که نه تنها از این راه به گردشگری ایران ضربه میزند، بلکه دیگر صنایع کشور که صادرات دارند نیز در معرض تهدید واقع هستند و این پدیده سم مهلکی برای آنان است.
دبیر جامعه تورگردانان ایران با تاکید بر اینکه هماهنگ نشدن نرخ ارز با تورم، موجب بروز گرانی مکرر کالاهای ایرانی در بازارهای جهانی میشود، خاطرنشان میکند: «نرخ تورم در سایر کشورها چیزی میان صفر تا ۴ درصد است و این مقدار در نرخ برابری پول رایج آنها با سایر ارزهای خارجی اعمال میشود؛ درحالی که ایران با ثابت نگه داشتن نرخ ارز، تورم بالای خود را در بازار کالاهایش در جهان بروز میدهد و چنین مسالهای برای مصرفکنندگان سایر کشورها بههیچ عنوان قابل قبول نیست.»
اثر منفی نوسانات
همچنین یک فعال تورگردانی نیز با اشاره به اثر سوء عدم ثبات و پیشبینیناپذیری بازار ارز میگوید: «از مشکلات ترتیب دادن تور ایران برای گردشگران خارجی، نوسانات گاه و بیگاه نرخ ارز است که برنامهریزی مخارج برای ساماندهی این تورها را دچار مشکل میکند. یک گردشگر خارجی معمولا حداقل ۶ ماه پیش از سفر، برای سفر خود برنامهریزی میکند؛ درحالیکه تورگردانان ایرانی برای اینکه کسبوکارشان سوددهی داشته باشد، هزینهها را بر اساس نرخ روز ارز در تورهای خود اعمال میکنند و در این بازه، نرخ ارز که بارها دچار نوسان میشود، قیمت تور سفر به ایران را بیثبات میکند.» رقیه حاتمیپور میافزاید: «همین مساله موجب میشود که هم احتمال ضرردهی برای تورگردانان، که چارهای جز عمل به تعهدات خود ندارند بالا برود و هم تغییراتی که بهناچار لازم است در بستههای تور لحاظ شوند باعث تحمیل هزینههای اضافی بر گردشگران خارجی میشود که بهتبع آن، مشتریهای بخشهای مختلف صنعت گردشگری کشور ریزش میکند.»
شواهد نشان میدهد پایین بودن کاذب نرخ ارز در حال لطمه زدن به صنعت گردشگری کشور است و نکته عجیب آنجاست که دولت برای این مساله هزینه نیز میپردازد؛ این درحالی است که مسوولان دولتی بارها و بارها اعلام کردهاند نگاهی که به صنعت گردشگری دارند نگاهی مثبت و ویژه است و از آن با عناوینی چون ناجی رکود اقتصادی ایران، جایگزین نفت و موتور محرک اشتغالزایی یاد میکنند. چنین نگاهی بدون شک ایجاب میکند که رویه فعلی متوقف شود و این هزینهها در راستای توسعه زیرساختهای لازم برای رشد گردشگری صرف شوند؛ تصمیمی که نهتنها قیمت تورهای سفر به ایران را متعادل و حقیقی میکند، بلکه به تحقق اهداف اقتصادی دولت نیز کمک شایانی خواهد کرد.
ارسال نظر