انتصاب استانداراصفهان؛ تکرار تاریخ؟
مرور تاریخ
در سال 1392 و پس از روی کار آمدن دولت اول اعتدال، یک استاد دانشگاه که از اتفاق از منظر فکری با طیف چپ خط امامی قرابت بیشتری داشت استاندار اصفهان بود، بنا به برخی شنیدهها او حاضر بود بنا به مصالحی همچون به پایان رساندن برنامههایش و حالا هر چیزی که صلاح میدانست، مدتی در مسند بماند اما در حوزه انتصابهای استانداری با جناح سیاسی پیروز انتخابات همراهی کند، منتها پافشاری بر نام ها از سوی برخی حضرات که بهواسطه انتخاب حسن روحانی، خود را ذینفع سیاست جاری میدانستند باعث شد تا جمعبندی نهایی جایی در تهران رقم بخورد و گزینهای برای نسوختن سیخ و کباب برای تصدی استانداری منصوب شود که در اصل مطلوب کسی نبود و همین مساله حداقل مبنایی شد تا کسی عملکرد 4 سال آینده او را گردن نگیرد و دو بزرگوار دیگر بعد از دکتر رسول زرگر پور اصفهانی راهی دروازه دولت شدند تا کلید درب تالار اشرف را تحویل بگیرند، همان تالاری که خبرنگار شرق در حضور رییس جمهور و استاندار وقت گفت :گویا نسیم اعتدال هنوز به اصفهان نرسیده است!
گزینه مطلوب
اصفهان به قول سیاسیون میدان مین است، چالشهای خودساخته و برساخته بسیاری دارد همانطور که فرصتهای فراوانی دارد، بااینحال مردمان این دیار برخلاف سیاسیون نام استاندار چندان برایشان مهم نیست، آنها درگیر فرونشست، آلودگی هوا، افزایش بیکاری تحصیلکردهها، دعوای صنعت و کشاورزی بر سر آب، تکمیل نشدن پروژههای بزرگ زیرساختی، مهاجرت نیروی متخصص، افت استانداردهای زندگی، چالش برق و گاز در واحدهای صنعتی، کندی پرداخت تسهیلات بانکی بهرغم رسوب هزاران میلیارد تومان سرمایه اصفهانیها در بانکهای مختلف، نبود ایرلاین هواپیمایی اختصاصی و ده ها مساله و چالش دیگر هستند که دنیای اقتصاد حتی زودتر از سایر رسانههای این شهر بدانها پرداخته است.
پس در این میان شهروندان اصفهان فارغ از اینکه رای دادهاند یا نه، اگر رای دادهاند گزینهشان چه کسی بوده و ... منتظر هستند که تصمیم گیر بالاخره وظیفه خود را انجام دهد و کسی را برای هدایت سکان این استان بفرستد عالم به مسایل و چالشهای اصفهان، قاطع در تصمیمگیری و اهل تعامل با شهروندان، نخبگان و اهالی اقتصاد و سیاست، شخصیتی که در حد و اندازههای استانی با تقریبا 6 درصد تولید ناخالص داخلی کشور باشد ، استانی با بیش از 10 هزار واحد صنعتی، فراتر از 5 میلیون نفر جمعیت و نشسته بر سر چهاراه شرق به غرب و شمال به جنوب! اینجا هرکسی میآید باید معنی وفاق را بفهمد، دغدغههای اصولگرایان در کنار وزن و تاثیرگذاری آنها را بشناسد و از دیگر سو بداند چرا تقریبا نیمی از مردمان این استان کسی را شایسته برگزیدن نیافتند و باقیماندهشان هم باکمی اغماض بین دو جناح یا تفکر سیاسی تقسیم شدند، استاندار آینده باید بر سر مسیر توسعه اصفهان با نخبگان این استان به زبانی مشترک برسد و این پا در هوایی خاص را مهر پایان بزند.
پس میبینیم که بازهم نام ها چندان مهم نیست، جمالی نژاد باشد یا رضایی، نعمتالله اکبری و حتی جوادی! رضوی باشد یا شجاعی، سید محمود حسینی بیاید یا حتی یک استاندار غیر اصفهانی( اگر اصفهانی باشد قطعا شناخت بهتری از این استان خواهد داشت) آخر اصفهان قحطالرجال که ندارد، پس گزینه مطلوب آنها بهتر است فارغ از نامش باشد چون رسم اش مهمتر از اسم اش هست.
گزینه محتمل و تکرار دهه نود
اما سخن گفتن از گزینه مطلوب معمولا در اصفهان جواب نمیدهد، سابقه عظیم تمدنی و فرهنگ ستبر اصفهان اگرچه نعمتی بزرگ است اما گاهی نقمت هم میشود، چون بسیاری هستند که هرکدام با توجه سابقه در سیاست، اقتصاد یا اجتماع خود را عالم میدانند و اجتهاد شخصی خود رادارند، آنها بهواسطه منویات، نظرات و مصالحی که با نیت خیر البته ابراز میکنند گزینههایی دارند که گاه متضاد با نظر دیگر همحزبی یا هم جناحیشان به نظر میرسد، با توجه به تشتتی که در شورای هماهنگی اصلاحطلبان به چشم میخورد و برحسب شنیدهها نام های متعددی هم از سوی آنها برای همفکران تهرانی فرستادهشده، انتظار میرود دوباره تاریخ تکرار شود، زمانی که طرف مشورت در اصفهان نتواند بر سر یک یا دو گزینه اجماع کند و از میزان و پایگاه حمایت نخبگان از خود آگاه نباشد، تصمیم گیران تهرانی را به سویی سوق خواهد داد طرفهای مشورت دیگری برگزینند، آنگاه استانداری منصوب خواهد شد که بهجای در نظر گرفتن واقعیات استان و استفاده از نیروهای حامی دولت منتخب، بیشتر ازآنچه نیاز است ذهن و عمل اش در پی جلب رضایت یا حداقل بر نیانگیختن مخالفت برخی صاحبان نفوذِ کلام، لابیگریهای نهادهای خاص اقتصادی و اجتماعی خواهد بود، این مسیر همه ما میدانیم به کجا منتهی میشود، سیاست نه سیخ بسوزد و کباب، باعث خواهد شد بدنه حامی و امیدوار به وفاق ملی در حاشیه قرار بگیرند و دیگر حتی مختصر نسیمی از تغییر در اصفهان وزیده نشود، همانگونه که هنوز وقتی بدون سوگیری و حب و بغض در این شهر قدم برداریم میبینیم تقریبا تغییری در هیچ کجا حاصل نشده و حداقل درب بر پاشنه وفاق نمیچرخد.