جای اصفهان خالی
در موسیقی نیز اصفهان قدرت بالایی دارد و نوازندگان و گوشهها و قطعاتی از این شهر به ثبت رسیده که شاید در کمتر شهری مثال آن را بیابیم. حتی اگر به چاپ پول هم توجه کنیم، در سالهای قبل از انقلاب، آثار اصفهان از جمله سی و سه پل و عالی قاپو در چندین اسکناس به چاپ رسید. این نشان از قدرت بی اندازهی این شهر در حوزههای مختلف دارد که به مرور زمان و به علت مدیریت غلط و عدم داشتن یک نقشه درست برای توسعه، به چالشهای امروزی از جمله بحران هوا و فرونشست و آب برخورده است. با این حال اصفهان هنوز اصفهان است و در چند سال اخیر ۵۰۰ هزار نفر به جمعیت آن به عنوان مهاجر اضافه شده است. اگرچه مهاجرین داخلی نسبت به اصفهان همواره کم لطفیهایی داشتهاند اما اصفهان تمامی آنها را در بخشهای مختلف خود جا داده و به هیچکس نگفته که اگر مشکلی دارید به شهر خود برگردید.
چنین پیشینهای طبیعتا سهم اصفهان در قدرت مرکزی را نیز طلب میکند. اگرچه در دولتهای قبل اصفهانیها نقش قابل قبولی داشتند اما به مرور سهم آنها از دولت کم شد، به خصوص زمانی که اهالی خراسان به دولت راه یافتند. حالا دوباره نام اصفهانیها شنیده میشود اما باز هم سهم اصفهان در هرچیزی که در دولت مرکزی وجود دارد، سهم قابل قبولی نیست. اصفهان سهم مهمی در اقتصاد کشور دارد اما در ارائه بودجه، تنگ دستیهایی در قبال آن مشاهده میشود که قابل قبول نیست. اصفهانیها همواره در کابینههای دولتها، نقش مهمی ایفا کرده است. شاید دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی رکورددار استفاده از اصفهانیها بود. چهرههای فن سالاری ( تکنوکرات) که بهخوبی کشور را اداره میکردند. در چند سال اخیر که مشهدیها بیش از گذشته سکان هدایت اجرایی کشور را بر عهده گرفتند و رئیس مجلس نیز از آنها انتخاب شد؛ اصفهانیهای کابینه کمتر بروز و ظهور سیاسی داشتند اما دوباره نام آنها شنیده میشود.
چندی پیش ایسنا در این رابطه نوشت:
«خاستگاه دولت سازندگی و کارگزاران را میتوان اصفهان و کرمان دانست چراکه رئیسجمهور متعلق به استان کرمان، بیشترین میزان مدیران را در همین استان و استان همجوار یعنی اصفهان داشته است. حضور کارگزاران در دولتهای مختلف باعث شد اصفهانیها همچنان در صدر جدول وزرای هیئت دولت در دورههای مختلف باقی بمانند و با انتخاب حجتالاسلام روحانی بهعنوان رئیسجمهور نیز بسیاری از این مدیران که حدود ۱۶ سال از مقامهای اجرایی دور بودند، دوباره پا به پاستور گذاشتند و اکثریت را از آن خود کردند. محمود احمدینژاد اما بیشترین میزان تنوع قومیتی را در کابینه خود داشته است. البته این مسأله زیاد هم باعث تعجب نیست چراکه جابهجاییها و تغییرات زیادی در کابینههای نهم و دهم رخ داد و بالاخره نوبت به تمام استانهای کشور رسید! احمدینژاد که با شعار کابینه ۷۰میلیونی وارد عرصه انتخابات در سال ۸۴ شد، بازهم بیشترین تعداد وزرا را از میان تهرانیها انتخاب کرد (حداقل ۱۰ وزیر) و بعدازآن نوبت فارسنشینان بود که برای اولین بار رکوردی جدید از خود بهجای بگذارند و در دو دولت احمدینژاد حداقل ۷ وزیر کابینه از این استان باشند. استان مازندران و گیلان نیز استانهایی بودند که برای اولین بار تعداد قابلتوجهی از صندلیهای وزرای کابینه را از آن خود کردند. »
با این تفاسیر هنوز سر استانداری اصفهان نیز با دولت دعواست. مشخص نیست چه کسی در نهایت سکان مهمترین سمت اجرایی استان را برعهده میگیرد. اصولگرایان از جمله مجلسیهای کم رأی اصفهان، گویا منتظر جمالی نژاداند اما اصلاح طلبان نظرات دیگری دارند. استاندار غیراصفهانی نیز در این بین نمیتواند مطالبات اصفهانیها را دنبال کند و استان درگیر تنش جدیتری خواهد شد. درنظر نگرفتن نظرات اصلاح طلبان و تداوم نگاههای دولت رئیسی در استان نیز به بیشتر شدن شکاف دولت-ملت در اصفهان میانجامد. بهتر است نگاه حاکم به اصفهان، نگاهی واقعی و نسبت به استعدادها و قدرت استان باشد، نه اینکه استانهایی که تنها استعدادشان طبیعت است با لابیگری به دولت راه یافته اما استانهایی مانند اصفهان و فارس، تماشاگر این لابیگری باشند. اصفهان باید به جایگاه واقعی خود در سیاست بازگردد و انتخاب استاندار مناسب، نخستین گام آن است. اگرچه امروز اصفهان در جایگاههای انتخابی دیگر قدرت سابق را ندارد اما تجربه تاریخی ثابت کرده که اصفهان در سختترین شرایط نیز به جایگاه واقعی خود بازمیگردد. پس از آن باید دوباره اصفهان خود را به همگان یادآوری کند که چه قدرتها و پتانسیلهایی در دل خود دارد. بازگشت آب در فروردین ۱۴۰۴ شاید یک نشانه مثبت برای آغاز باشد، نشانه ای که حداقل شکل گذشته ی اصفهان را دوباره به صحنه بازگرداند.