ژنرالهای صنعت بانکداری
نگاهی به بزرگترین غولهای بانکی جهان و عملکرد صنعت بانکداری
غولهای بانکی جهان
ردهبندی بزرگترین بانکهای جهان بر اساس ارزش کل داراییهای آنها انجام میشود. طی چند سال گذشته، بانکهایی از چین توانستهاند خود را در ردههای بالای این ردهبندی جای دهند. از آنجا که اقتصاد چین طی سالهای گذشته رشدهای بسیار بالایی داشته و همچنان نیز در حال رشد است و همچنین با توجه به مازاد تجاری این کشور، اینکه بانکهای چین توانستهاند به چنین جایگاهی برسند کاملاً منطقی است.
۱- بانک صنعتی و تجاری چین
بانک صنعتی و تجاری چین یا ICBC با ۴۰۰۹ میلیارد دلار دارایی، در حال حاضر بزرگترین بانک جهان است. این بانک تقریباً ۲۰ درصد از صنعت بانکداری در چین را در اختیار خود دارد. ارزش بازار (market cap) این بانک نیز ۲۳۸ میلیارد دلار است. بانک صنعتی و تجاری چین در سال ۱۹۸۴ تاسیس شد و اکنون بیش از ۴۶۰ هزار کارمند دارد. مقر اصلی این بانک در پکن است و ۷۰ درصد این بانک نیز دولتی است.
۲- بانک ساختوساز چین
بانک ساختوساز چین (CCB) دومین بانک بزرگ دنیاست که مجموع ارزش داراییهایش به ۳۴۰۰ میلیارد دلار میرسد. این بانک که در سال ۱۹۵۴ تاسیس شد، در حال حاضر ارزش بازارش بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار است. در ابتدا CCB با هدف انجام مبادلات دولت تاسیس شد اما اکنون یک بانک تجاری به شمار میرود. این بانک بیشتر از ۱۴ هزار شعبه در سراسر جهان دارد و ۳۲۴ هزار نفر برایش کار میکنند.
۳- بانک کشاورزی چین
سومین بانک بزرگ دنیا بر اساس ارزش داراییها، بانک کشاورزی چین (ABoC) است. ارزش داراییهای این بانک ۳۲۳۵ میلیارد دلار است. این بانک در سال ۱۹۵۱ به دستور مائو برای کمک به کشاورزی چین تاسیس شد. اما بعدها این بانک وارد عملیاتهای مالی و تجاری در چین و کل دنیا شد. مقر اصلی این بانک در پکن است. نزدیک به ۲۴ هزار شعبه در داخل کشور و سراسر جهان دارد. ارزش بازار این بانک در حال حاضر ۱۹۰ میلیارد دلار است.
۴- بانک چین
بانک چین پنجمین بانک بزرگ دنیا از نظر ارزش داراییهاست. این بانک در سال ۱۹۱۲ تاسیس شد و رهبر بخش ملی صنعت بانکداری در چین است. بیشتر از ۷۰ درصد از این بانک متعلق به دولت است و در ۲۰ کشور جهان شعبه دارد. ارزش داراییهای این شرکت نزدیک به ۲۹۹۱ میلیارد دلار است و ارزش بازار آن به ۱۶۲ میلیارد دلار میرسد.
۵- گروه مالی میتسوبیشی UFJ
بانک میتسوبیشی UFJ یک بانک ژاپنی است که بر اساس ارزش داراییها، پنجمین بانک بزرگ دنیا به شمار میرود. ارزش داراییهای این بانک ۲۷۰۰ میلیارد دلار است. MUFJ در ۴۰ کشور مختلف شعبه دارد. این بانک در سال ۲۰۰۵ و در نتیجه ادغام دو مورد از بزرگترین بانکهای ژاپن تاسیس شد. مقر اصلی بانک میتسوبیشی UFJ در شهر اوساکا است.
۶- جیپی مورگان چیس
ششمین بانک بزرگ دنیا از نظر ارزش داراییها، جیپی مورگان چیس (JPMorgan Chase) است. این بانک یکی از محبوبترین بانکها در ایالاتمتحده آمریکاست. مقر اصلی این بانک در منهتن نیویورک است و یکی از بزرگترین شرکتهای سرمایهگذاری در دنیا نیز به شمار میرود. ارزش داراییهای این بانک به ۲۵۳۳ میلیارد دلار میرسد. ارزش بازار این بانک نیز ۳۳۲ میلیارد دلار است که باعث میشود جیپی مورگان یکی از گرانترین شرکتهای جهان به شمار رود.
۷- بانک HSBC
بانک HSBC یک بانک انگلیسی است که از نظر ارزش داراییها، ششمین بانک بزرگ دنیا به شمار میرود. ارزش داراییهای این بانک به ۲۵۰۰ میلیارد دلار میرسد. اساساً هدف از تاسیس این بانک، تسهیل مبادلات بریتانیا با اروپا و چین بود که هنوز هم در این کار نقش بسیار مهمی را ایفا میکند. این بانک از ۱۰ زیربخش تشکیل میشود که این زیربخشها در کنار هم همه عملیاتهای بانکی ممکن را انجام میدهند.
۸- بانک BNP پاریبا
بانک BNP پاریبا که در سال ۱۹۹۹ در فرانسه تاسیس شد، از نظر ارزش داراییها هشتمین بانک بزرگ جهان است. این بانک علاوه بر فعالیتهای بانکداری، در صنعت بیمه نیز بسیار گسترده عمل میکند. بانک BNP پاریبا در بسیاری از کشورهای جهان شعبه دارد و شعبههای اصلی آن نیز در پاریس، ژنو و لندن فعال هستند. ارزش داراییهای این بانک به ۲۳۵۷ میلیارد دلار میرسد و ارزش بازارش معادل ۷۳ میلیارد دلار است.
۹- بانک آمریکا
بانک آمریکا (BoA) از نظر ارزش دارایی، نهمین بانک بزرگ جهان است. ارزش داراییهای این بانک به ۲۲۸۱ میلیارد دلار میرسد. همچنین این بانک دومین بانک بزرگ در ایالاتمتحده آمریکاست. بانک آمریکا، دامنه وسیعی از خدمات مالی را در سراسر جهان ارائه میکند. مقر اصلی BoA در کارولینای شمالی قرار دارد. ارزش بازار این بانک به بیش از ۱۶۳ میلیارد دلار میرسد.
۱۰- بانک کردیت اگریکول
بانک کردیت اگریکول (Credit Agricole) از نظر ارزش داراییها، دهمین بانک بزرگ دنیاست. ارزش داراییهای این بانک به ۲۱۱۷ میلیارد دلار میرسد. این بانک یکی از بزرگترین بانکهای فرانسه است و کنترل بخش قابل توجهی از صنعت بانکداری در این کشور را در اختیار خود دارد.
بانکهای بحرانساز
بحران سال ۲۰۰۸ ایالاتمتحده که دنیا را فرا گرفت، اگرچه به حباب مسکن معروف است، اما اساساً ریشه در مشکلات نظام بانکی این کشور داشت. بهطوری که سیستم بانکی ایالاتمتحده در اواخر دهه ۱۹۹۰ و دهه ۲۰۰۰، طمع خود برای کسب سود را افزایش داد. بانکهای ایالاتمتحده با انتشار اوراق قرضه با پشتوانه رهنی (Mortgage-Backed Securities) به خرید و فروش مسکن رونق دادند. آنها برای دادن وام مسکن از مشتریان خود وثیقه میگرفتند. این وثیقه، مسکن را به رهن بانک درمیآورد و تنها زمانی که مشتری وام و سود آن را پس میداد، میتوانست ملک مورد نظر را تصاحب کند. بانکها به این نتیجه رسیدند که با انتشار اوراق قرضهای که دارای این پشتوانههای رهنی است، میتوانند سود گزافی کسب کنند. اما مشکل آنجا بود که ارزشگذاری بسیاری از این اوراق بیش از حد صورت میگرفت و آن هم به این دلیل بود که موسسات ارزشگذاریِ وضعیت موسسات مالی و اوراق قرضه مورد نظر، هدفشان فقط و فقط، جذب بانکها بود و به مشتریان اهمیتی نمیدادند. نهادهای مسوول دولتی نیز گویی در خواب به سر میبردند و متوجه این ارزشگذاری بیش از حد نبودند. نتیجه طمع بانکها برای کسب سود بیشتر بدون پشتوانه منطقی، درستکار نبودن موسسات ارزشگذاریِ اوراق قرضه بانکها و بیتوجهی نهادهای دولتی، بحران مالی سال ۲۰۰۸ بود که کنترل آن از دست خارج شد و تنها پس از تلفات بسیار، دنیا توانست از این بحران عبور کند. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد این موضوع، تماشای فیلم «موضع منفیِ بزرگ» (The Big Short)، محصول سال ۲۰۱۵ به کارگردانی آدام مککی پیشنهاد میشود.
بانکداری بدون مرز
ادغامها و یکپارچهسازیهای بینالمللی در حوزه بانکداری که به صورت موفق انجام شدهاند و از سوی خطمشیهای مناسب ملی و همکاریهای موثر بینالمللی کارا مورد حمایت قرار گرفتهاند، از روند رشد سریع بسیاری از کشورها پشتیبانی کردهاند و حتی باعث شدهاند کشورهای بسیاری تجربه رشد سریع، رونق تسهیمیافته و کاهش فقر را در کارنامه خود داشته باشند. شاید هیچ بخش دیگری نتواند مانند بانکداری، مزایا و معایب یکپارچهسازی بینالمللی عمیقتر را نمایان سازد. بانکهای بینالمللی، یعنی بانکهایی که خارج از مرزهای کشوری که در آن مدیریت میشوند، به فعالیت میپردازند، به واسطه ارتقای رشد اقتصادی، اغلب به عنوان یکی از مهمترین عواملی که با توسعه مالی پایدار همبخشی دارند، در نظر گرفته میشوند. یکی از خصیصههای اصلی دهه قبل از سالهای بحران مالی جهانی ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹، افزایش معنادار و قابلتوجه جهانیسازی مالی است؛ بهخصوص برای نهادهای بانکی که با افزایش بیسابقه اندازه بانکها همزمان بود. این تغییرات، هم در افزایش وامهای بینکشوری و هم رشد مشارکت بانکهای خارجی در سراسر جهان به عنوان یکی از بخشهای اصلی نظامهای مالی، بهخصوص در کشورهای در حال توسعه، بازتاب داده شده بود.
فعالیتهای بانکداری بینالمللی ممکن است باعث شود که روند رشد سرعت بیشتری به خود گیرد، سطح رفاه بهبود یابد و همچنین ثبات را از طریق دو کانال مهم، به ارمغان آورد: اول اینکه از طریق وارد کردن سرمایه، متخصصان و تکنولوژیهای جدید که بسیار مورد نیاز هستند، باعث شود رقابت میان نظامهای بانکی افزایش یابد و دوم اینکه از طریق تسهیم ریسک و متنوعسازی، باعث شود اثرات شوکهای داخلی کمتر حس شود. اگرچه با توجه به وضعیت موجود، بانکداری بینالمللی ممکن است هزینههایی را نیز به بار آورد. تسهیم ریسک، بهطور اجتنابناپذیر، منجر به این میشود که کشورهایی که میزبان نظام مالی بینالمللی هستند، گاه به گاه متحمل ریسکهای سیستمیک شوند. همچنین اخیراً بانکهای بینالمللی به خاطر نقشی که در انتقال شوکهای مالی طی بحران مالی جهانی به کشورهای دیگر، ایفا کردهاند، مورد انتقاد قرار گرفتهاند. به علاوه، جریانهای بانکی بینالمللی، نقش مهمی در انتقال نقدینگی جهانی به نظامهای مالی محلی دارند و بانکداری بینالمللی میتواند از این طریق، چرخههای رکود و رونق را در کشورهایی که محیطهای نهادی ضعیفی دارند، بیثبات سازد.
در ابتدای شروع بحران مالی جهانی، به خاطر اینکه بانکهای چندملیتی کشورهای توسعهیافته -کشورهای شمالی- عملیاتهای بینالمللی خود را کاهش دادند، که این کاهش با واکنش عمومی شدید علیه جهانیسازی نیز همراه بود، بخشی از روند جهانیسازی، معکوس شد. در شرایطی که بانکهای واقع در کشورهای با درآمد بالا از نظام بانکداری بینالمللی خارج میشدند، بانکهای کشورهای در حال توسعه به گسترش بینالمللی خود ادامه دادند و در نتیجه تودهای عظیم از ورود بانکها به بازار خارجی، به وجود آمد. همچنین طی این دوره، وامهای سندیکایی با کاهش شدیدی روبهرو شد، اما در عوض، نقلوانتقالات مالی «جنوب به جنوب» (South–South) -انتقال نقدینگی از تعدادی از کشورهای در حال توسعه به کشورهای در حال توسعه دیگر- رو به رشد گذاشت و اندکاندک جای نقش کلیدی و رهبری نقلوانتقالات «شمال به جنوب» (North–South) را در نتیجه بحران مالی جهانی گرفت.
دلایل کامل و دلالتهای این تغییرات هنوز به صورت کامل فهمیده نشده است. افزایش نظارت به فعالیت بانکها و اصلاحات مقرراتی بعد از بحران، با این هدف انجام شد که وضعیت ترازنامه بانکها را بهبود بخشد و ثبات مالی را به ارمغان آورد. از جمله این نظارتها و اصلاحات میتوان به الزامات سرمایهای شدیدتر برای بانکها اشاره کرد. طی بحران مالی، به این دلیل که تقاضا برای تامین مالیهای بینمرزی کاهش یافت و میزان ریسک زیاد شد، بانکها نیز میزان وامدهی خود را کاهش دادند. به علاوه، بحران نشان داد که به همکاریهای بیشتری میان بانکهای دارای مشکل که به صورت چندملیتی فعالیت میکنند نیاز است. بهطور کلی میتوان گفت که منطقهایسازی بانکداری بینالمللی باعث میشود که کشورها، قوانین و رویکردهای نظارتی منطقهای را مد نظر قرار دهند.