ضرورت حذف رانت
تاملی بر دلایل مهجور ماندن صنعت نان در اقتصاد ایران
درباره اینکه تفکر تولید نان به روش صنعتی در کارخانه نانآوران، از کجا و چگونه شکل گرفت، باید گفت که از فعالیت ما در صنف نانوایان بیش از ۱۸ سال میگذرد. از زمان جنگ تحمیلی این جرقه ذهنی زده شد که نانهای سنتی به روشهای مختلف صنعتی تولید شود. در آن زمان بسیاری بر این باور بودند که تولید نان به این روش میتواند ارزانتر، بهداشتیتر و با ضایعات کمتر همراه باشد. در آن دوره بالغ بر ۷۰ درصد از قیمت یک قرص نان متعلق به دستمزد آن بود. پس از جنگ تحمیلی سرمایهگذاریهای اولیه صورت گرفت و ماشینآلات لازم وارد شد. در این زمینه نانآوران اولین کارخانهای بود که به صورت نیمهصنعتی تولید نانهای حجیم و نیمهحجیم را در کشور آغاز کرد. به این ترتیب نانآوران وارد عرصه تولید نان در کشور شد. در این مدت این شرکت برای حفظ حقوق مصرفکننده نانهای بستهبندیشده را به بازار عرضه کرد و در جهت حفظ سلامت مردم استندهای نگهداری نان را به فروشگاهها ارائه داد. در کل تغییر ذائقه و فرهنگ مردم برای استفاده از نانهای حجیم و غیرحجیم کار آسانی نبود و زمان زیادی صرف شد تا فرهنگسازی در این زمینه صورت گرفت.
درباره اینکه چه مشکلاتی در این راه وجود داشت، نیز باید تاکید کرد که در این زمینه دولت مصوبهای در خصوص تولید نان به روش صنعتی ابلاغ کرد که متاسفانه در هیچ دورهای عملی نشد. قرار بر این بود که تولید نانهای حجیم و غیرحجیم به روش صنعتی انجام گیرد و همان امتیازهایی که به نانهای سنتی داده میشود به این نانها نیز تعلق گیرد. به این معنا که قیمت آرد یکسان بوده و از بیمه و مالیات معاف باشد. همچنین طبق این مصوبه قرار بود قیمت آرد برای واحدهای صنعتی روزبهروز کاهش یابد تا قیمت آن از آردهای نانواییهای سنتی نیز کمتر شود. این امر میتوانست نان ارزانقیمت را با کیفیت بیشتر و دورریز کمتر به بازار عرضه کند. متاسفانه دولت در این زمینه نتوانست به تعهدات خود عمل کند و بسیاری از واحدهای تولیدی به سمت ورشکستگی سوق داده شدند.
تفاوت نانهایی که در کارخانه تولید میشود نسبت به نانواییهای سنتی در این است که نانهایی که در واحدهای فانتزی شهری و واحدهای صنعتی تولید میشود تقریباً یک نوع است. نانهای حجیم و غیرحجیم این قابلیت را دارد تا غنیسازی شود. به این صورت که از مواد اولیه و دانههای گیاهی استفاده شود تا ارزش غذایی نان افزایش یابد. علاوه بر آن، این نانها به دلیل نظارتهای دقیقتری که در کارخانه صورت میگیرد، از لحاظ بهداشتی و ارزش غذایی از نانهای سنتی ارزشمندتر هستند. قطعاً ما یکسری ضایعات در کارخانهها داریم، که واحدهای تولیدی باید تلاش کنند آن را به حداقل کاهش دهند. اما وقتی نان از کارخانه خارج میشود و به دست مصرفکننده میرسد، این مصرفکننده است که باید با توجه به نیاز روزانه، نان را خریداری کند. متاسفانه در هیچ دولتی توجه کافی به این موضوع صورت نگرفته و به مردم این آگاهی داده نشده است که ضایعات نان تا چه حد زیان ریالی و صدمه به صنعت نان کشور به همراه دارد. قطعاً در این زمینه اگر درست عمل شود، کشور میتواند صادرات گندم نیز داشته باشد. در بسیاری مقاطع گندمی که به سختی خریداری میشود درست فرآوری نشده و باعث اسراف در مصرف آرد میشود.
در چند سال اخیر شاهد افزایش قیمت نانهای مختلف در بازار بودهایم. درباره اینکه علت این موضوع چیست و اینکه آیا این افزایش قیمت توانست حاشیه سود کارخانهها را افزایش دهد، باید افزود که هیچ کالایی مانند نان در اقتصاد ایران مهجور نمانده است. ما افزایش قیمت چندانی در چهار سال اخیر نداشتهایم. تولید یک قرص نان بسیار متفاوت با محصولاتی نظیر روغن است. در مسیر تولید نان از زمان کاشت بذر تا تولید نهایی کارگرهای بسیاری مشغول کار هستند. با توجه به نیروی کاری که در این زمینه فعال است قیمت ذاتی نان باید بیشتر از این رقمها باشد و قیمتهای فعلی چندان اصولی به نظر نمیرسد. همین موضوع باعث میشود حاشیه سود تولیدکنندگان بسیار پایین باشد و این به عنوان یک چالش جدی در این صنعت بهخصوص نانواییهای سنتی مطرح است.
حمایت دولت در زمینه تامین مواد اولیه نانوایان مساله مهمی است ولی باید تاکید کرد که دولت هیچ حمایت جدی از واحدهای تولیدکننده نان ندارد. دولت تنها آرد را در اختیار نانوایان قرار میدهد و در واحدهای سنتی ممکن است هزینه برق، آب و گاز را با رقم کمتری محاسبه کند. در واحدهای تولیدی نانهای حجیم و غیرحجیم دولت تنها آرد را تامین میکند. اما روغن و شکر را به قیمت روز به واحدها تحویل میدهد. متاسفانه سیستم از ریشه مشکل دارد و همین موضوع باعث شد تا نانوایان با سختیهای بسیاری محصول خود را تولید کنند. یکی از بهترین کارهایی که از بعد از انقلاب در ایران صورت گرفت بحث هدفمند کردن یارانهها بود، اما نه به این فرمی که الان اجرا میشود. مانند مالیات بر ارزش افزوده که بر اساس الگوی اصلی اجرا نمیشود. در هیچ کجای دنیا، مالیات بر ارزش افزوده به واحدهای غذایی تعلق نمیگیرد، زیرا اگر به این واحدها تعلق گیرد مصرفکننده نهایی باید آن را پرداخت کند. هدفمند کردن یارانهها نیز در مسیر اشتباهی قرار گرفت و نتوانست اثرات چندان مثبتی داشته باشد.
با توجه به اینکه سال ۹۸، سال رونق تولید نامگذاری شده است، به عنوان یک تولیدکننده انتظاراتی از دولت و مسوولان داریم. زمانی که بحث از رونق تولید میشود، این موضوع نیاز به بسیج بخشهای خصوصی و دولتی دارد. در کشور ما رونق تولید به دست بخش خصوصی صورت میگیرد و دولت عمدتاً نقش نظارتی دارد. با وجود این بارها دیده شده که مسوولان برخلاف این شعارها عمل میکنند و تولیدکنندگان را با چالشهای جدی همراه میسازند. رونق اقتصادی در شرایطی صورت میگیرد که تولیدکننده روزانه با موانع متعدد اداری مواجه نباشد. مطمئناً اگر در کشور دولت بتواند مانع از رانت و کمکاری بسیاری از نهادها شود، بخش خصوصی میتواند بازدهی به مراتب بهتری داشته باشد.
ارسال نظر