میخواهیم مدرن باشیم
گذشته و آینده بانک ملی ایران در گفتوگو با محمدرضا حسینزاده
ما میخواهیم نگاه حاکمیت به بانک ملی و انتظاراتی را که از سه دهه اخیر تاکنون نسبت به این بانک دولتی وجود داشته بررسی کنیم. جایگاه و نقش بانک ملی در نظام بانکی و اقتصاد ایران طی سالهای گذشته تاکنون شاهد چه تغییراتی بوده است؟
بانک ملی از بدو تاسیس خود تنها یک بانک نبود، بلکه یک موسسه نهادساز بوده است. وقتی که بانک ملی شکل میگیرد از این بانک، چندین موسسه بیرون میآید و به عرصه سازمانی کشور ما پا میگذارند. مثلاً بانک رهنی از بانک ملی جدا میشود که بعداً به بانک مسکن تغییر نام میدهد. یا بانک فلاحتی از بانک ملی جدا و به بانک کشاورزی تبدیل شد. یا واحدی در بانک ملی فعال بوده که ابتدا برنامههای اقتصادی کشور را تدوین میکرد و بعد به سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور تبدیل شد. به هر ترتیب خیلی از این سازمانها و نهادها از بانک ملی خارج شدند. به همین دلیل است که میگویم بانک ملی صرفاً یک بانک نبوده است و چون موسسهای نهادساز محسوب میشد با بانکهای دیگر تفاوت دارد. بنابراین نگاه و نگرش مردم به این بانک همیشه متفاوت از بانکهای دیگر است.
هم دولتمردان ما و هم مردم معمولاً نگاهی متفاوت به بانک ملی داشتهاند. بالاخره همه برای تاسیس این بانک خیلی زحمت کشیدهاند و تقریباً همه مردم با توجه به مبارزههایی که در تاریخ معاصر شاهد بودیم در این بانک سهم دارند. طبیعتاً همین مردم هم انتظاراتی از بانک ملی دارند و بخش قابل توجهی از این انتظارات هم بحق است. توان بانک هم هرچقدر قوی باشد اما باز هم محدود است. با این حال بانک ملی در مقاطع زمانی مختلف سعی کرده نقش خود را در اقتصاد ایفا کند. مثلاً در دوران سازندگی در پروژههای مختلف از پتروشیمی و پالایشگاهها گرفته تا خودروسازی، قطعهسازی، فولاد و دیگر بخشها بانک ملی حضور داشته است. در زندگی مردم هم بالاخره سالانه میلیاردها تومان وامهای خرد و قرضالحسنه پرداخت میشود که به نوعی به مردم کمک میکند. یا در اموری مانند مدرسهسازی و امکانات دیگر در مناطق محروم نیز بانک ملی نقش داشته است. یعنی بانک ملی در میان مردم است و برای آنها خدمت میکند.
در خیلی از موارد هم مردم به صورت متقابل به بانک ملی کمک کردهاند. در سالهای قبل از تحریم این بانک در اوج فعالیتهای خود بود و با همه بانکهای بزرگ دنیا همکاری داشت و حتی بانکهای دیگر کشورها آرزو داشتند با بانک ملی کار کنند اما بانک ملی که تحریم شد همه این سرمایهها خدشهدار شدند. با این حال پیشینه ذهنی مثبتی که نسبت به بانک ملی در کشورهای مختلف وجود دارد باعث شد بعد از برجام بانک ملی خیلی زود از جای خود برخیزد. البته هرچند هنوز به نقطه ایدهآل نرسیدهایم اما باز هم قدمهای موثری برداشتیم و شبکه بینالملل ما سریع راه افتاد و در کشورهای همسایه و کشورهای عربی و اروپایی ارتباطاتی برقرار شده است. با بانکهای پرشماری هم روابط کارگزاری برقرار کردیم و مسیر مناسبی را میپیماییم. در مقطع فعلی هم به دنبال کمک به اقتصاد کشور و تولید و اشتغال هستیم و در کنار دولت قرار داریم. سعی ما بر این است که با ارائه محصولات جدید و نوآورانه نقش بیشتری داشته باشیم. بانک ملی به دنبال آن است که سریع خود را مدرن کند و با شرکتهای پیشرو در عرصه تکنولوژی دنیا ارتباطات مناسبی دارد.
شما به دوره گذشته اشاره کردید که تحریم چالشی را برای بانک ملی به همراه داشته است. در همان دورهها ما شاهد اجرای طرحهای بزرگی مانند بنگاههای زودبازده بودیم که به هر حال بانک ملی هم مبالغ قابل توجهی را پرداخت کرده است. نگاه حمایتخواهانهای که همیشه نسبت به بانک ملی وجود داشته و حاصل آن پرداخت تسهیلات تکلیفی بوده چه چالشهایی را برای این بانک به وجود آورده است؟
بخشی از معوقات نظام بانکی بهخصوص بانک ملی حاصل همین تسهیلات تکلیفی بوده که عمدتاً در نظام بانکی وجود دارد. بالاخره یا مجلس در قانون موردی را تصویب میکند یا هیات وزیران تصمیمی میگیرد یا بانک مرکزی مسالهای را ابلاغ میکند که برای اجرایی شدن آنها بانکهای دولتی باید اقداماتی انجام دهند. در اینگونه مواقع سهم بانک ملی قطعاً خیلی بیشتر است. مثلاً شما اشاره کردید در مورد بنگاههای زودبازده که این طرح اجرا شد. در اجرای این طرح همه بانکهای دولتی و نیمهدولتی به چالش افتادند و از این طرح ضربه خوردند اما سهم بانک ملی نسبت به دیگر بانکها بیشتر است و قطعاً خیلی از تسهیلاتی که ما پرداخت کردیم و بعد معوق شد به آن دوره برمیگردد. بالاخره این هم از تبعات دولتی بودن بانک است و گریزی هم نیست. بالاخره بانک ملی بازوی دولتها بوده و ناچار است دستورها و قوانین ابلاغی را اجرا کند. البته ما انصافاً در دوران دولت فعلی کمترین فشار بر نظام بانکی را شاهد بودیم. اگر مسالهای هم وجود داشته، اراده اصلی آنها بر انجام کار کارشناسی بانکها بوده و اگر طرحی توجیه داشت مبلغی برای آن پرداخته شده است. اما در گذشته نگاه اینطور نبوده و تکلیفی به معنای تکلیفی تحمیلی بود که میزان آسیبپذیری بانکها را بیشتر میکرد. هرچقدر بانکها استقلال بیشتری داشته باشند یا نگاه دولتها به محترم شدن استقلال بانکها باشد قطعاً حجم معوقات بانکی کمتر خواهد شد.
در آن دورهها چقدر استقلال بانک ملی آسیب دید؟
ببینید در دولتهای مختلف متفاوت بود. نگاه دولتها خیلی مهم است. در دولتهای هشتم و نهم نهتنها استقلال بانک ملی بلکه استقلال دیگر بانکها زیر سوال رفت. وقتی یکشبه نرخها پنج درصد کاهش مییافتند یا بعد از یک دوره کوتاهمدت ناگهان نرخها افزایش مییافتند این مساله کلی آسیب به بانکها وارد میکرد. این اتفاقات زیانهایی را متوجه بانکها میکرد اما در مقاطعی هم دولت بحث توسعه را دنبال میکند که یکی از بازوهای اجرایی شدن این هدفش هم بانکها خواهند بود. درست است که تکلیف باید باشد اما بالاخره احترام به استقلال بانکها هم باید مورد توجه قرار بگیرد. اگر این استقلال بانکها رعایت شود طرحهای خوب هم به نتیجه میرسند و در کنار آن، اشتغال واقعی صورت میگیرد و تولید واقعی به وجود میآید و در نتیجه پول بانکها هم در زمان سررسید به بانکها برمیگردد.
این تحمیل هزینهها بر بانک ملی، چه فوایدی برای این بانک دولتی داشته است؟ در واقع هزینه-فایده این نقش بانک ملی چه بوده است؟
به هر حال هر سازمان و نهادی به مرور رشد میکند و بزرگ میشود. ما از نظر اندازه خیلی بزرگ شدیم و در تعداد پرسنل و تعداد شعب افزایش قابل توجهی داشتیم اما از نظر سرمایه که دولت باید سرمایه بانکها را افزایش میداد ما شاهد بودیم سالیان سال هیچ دولتی افزایش سرمایه بانک ملی را نپذیرفت. تا اینکه در سال ۱۳۹۵ این اتفاق افتاد و تقریباً بعد از ۸۹ سال سرمایه بانک ملی دو برابر شد و این به دلیل افزایش سرمایهای بود که دولت مجوز آن را صادر کرد. هرچند که اقدام بسیار بزرگی بود و باعث شد سرمایه بانک ملی به حدود ۲۰ هزار میلیارد تومان برسد اما باز هم این رقم برای بانکی به بزرگی بانک ملی و انتظارات زیادی که نسبت به بانک ملی وجود دارد و توقعی که به عنوان یک بانک پرقدرت ایرانی در رقابت با بانکهای دنیا نسبت به آن داریم کم است. در مجموع هرچند برخی از بخشهای بانک ملی رشد کرده اما در برخی از بخشها ما شاهد رشدی نبودیم. مثلاً در سرمایه هنوز این ظرفیت وجود دارد که دولت توجه بیشتری کند و سرمایه بانک ملی را افزایش دهد اما حجم اعتباراتی که این بانک پرداخت کرده خیلی رشد داشته یا حجم سپردههایی که این بانک به واسطه اعتماد مردم از مردم جمع کرده خیلی افزایش یافته است.
به هر حال ما یک بانک دولتی هستیم که طبق اساسنامهای مشغول به فعالیت هستیم. این اساسنامه هم بالاخره در دستگاههای بالادستی تصویب شده و ما باید اجرا کنیم و ناچاریم مطابق آن اساسنامه اقداماتی انجام دهیم. این اساسنامه برای امروز یا دیروز هم نیست بلکه سالهاست بر اساس آن بانک ملی مشغول به فعالیت است. البته شاید نیاز باشد که در این مورد اصلاحاتی صورت بگیرد و اساسنامه بهروزتر شود. معالوصف به نظرم روزبهروز به اعتبار بانک ملی افزوده شده و اعتبار این بانک همیشه رو به رشد بوده است. البته شاید در مقاطعی این رشد کاهش یافته اما هیچوقت متوقف نشده است. نگاه مردم به این بانک همیشه احترامآمیز و با اعتماد همراه بوده است. اصلاً اعتماد حرف اول در بانکداری را میزند و شعار همیشگی ما هم این است که هرجا سخن از اعتماد است نام بانک ملی ایران میدرخشد.
البته در یک دورههایی که اخبار فساد و بعد هم فرار مدیرعامل پیشین این بانک به خارج از کشور منتشر شد این اعتبار آسیبهایی دید.
البته آن مدیرعامل را که میفرمایید کارمند بانک ملی نبوده و صرفاً یک مقطعی به بانک ملی آمده بود که آن اتفاق افتاد. با این حال اعتقاد دارم در آن دوره به بانک ملی خیلی جفا شد.
آیا این اتفاقات در روند کار بانک ملی خللی به وجود نیاورد؟
من به عنوان یک کارمند قدیمی بانک ملی که قبل از پذیرفتن مسوولیت مدیرعاملی بانک ملی، سالها در این بانک فعالیت داشتم و حدود یک دهه هم در هیاتمدیره آن عضو بودم میگویم که مطالعاتم نشان میدهد در سالهایی که بانک ملی تحت فشار و هجمه بوده منابع خود را از دست نداده است. شاید باورتان نشود در سالهایی که رسانهها و دولت وقت به دلیل اتفاقی که درباره آقای خاوری افتاد بانک ملی را تحت فشار گذاشته بودند و خیلی به این بانک حمله میشد، رشد سپردههای بانک ملی به طور عجیبی افزایش یافت. مردم احساس میکنند که برخورد با بانک ملی درست نبوده است و فکر میکنم مردم مایل بودند در آن شرایط به کمک بانک ملی بیایند. میخواهم بگویم که اعتماد مردم به بانک ملی در همه مقاطع زمانی وجود داشته و حالا ممکن است برخی سالها شدت و ضعف داشته اما همیشه وجود داشته و مثلاً هماکنون در دوره اوج اعتماد هستیم و در بهترین دوره اعتماد به بانک ملی به سر میبریم. مخصوصاً اتفاقاتی که برای برخی از موسسههای مالی افتاد باعث شد اعتماد مردم به بانک ملی بیش از پیش شود. به هر حال مردم مایل هستند سپردههای بانکی خود را در بانکهای معتبری قرار دهند. همه اینطور هستند.
فکر میکنید چطور میتوان پاسخ این اعتماد مردم را داد؟
ببینید این رسالت همه کارکنان بانک ملی را بیشتر میکند. واقعاً پاسخ دادن به این همه اعتماد مردم خیلی سخت است و این وظیفه سنگینی است. ما همیشه در جلسات خود به این موضوع میپردازیم که چطور میتوانیم پاسخ اعتماد مردم را بدهیم. بهترین کار این است که دست مردم را بگیریم و تا میتوانیم به آنها خدمت کنیم و در بخشهایی که میتوان تولید کرد و اشتغالزایی داشت حضور موثری داشته باشیم. من به عنوان یک کارمند بانک ملی معتقد هستم که هرچقدر به مردم در این بانک خدمت کنیم باز هم به نحو احسن نمیتوان پاسخ اعتماد آنها را داد.
ما در سالهای اخیر شاهد تاکید بیشتر بر نقش بخش خصوصی در اقتصاد کشور بودهایم. بانک ملی در همکاری با بخش خصوصی چقدر نحوه این مشارکت را تسهیل کرده است؟
درست است که ما یک بانک دولتی هستیم و سرویسهایی به نهادهای دولتی میدهیم اما عمده مشتریان ما بخش خصوصی است. ما همیشه در کنار بخش خصوصی بودیم و واقعاً هم خیلی علاقهمند هستیم که به بخش خصوصی بهای بیشتری بدهیم. ما مایل هستیم که استقلال بانک ملی به سمت حمایت از بخش خصوصی سوق پیدا کند و فکر میکنیم این مسیر صحیح و به نفع کشور است. هرچقدر که ما از بخش خصوصی واقعی حمایت کنیم به نظرم در نهایت کشور ما برنده است.
حمایتهای شما از بخش خصوصی نسبت به دیگر بانکها چقدر متفاوت است؟
من نمیتوانم در مورد بانکهای دیگر قضاوت کنم اما آنچه برای ما مهم بوده این است که خیلی از پروژههای بانک ملی توسط بخش خصوصی اجرا شده است و ما با اکثر آنها مشارکت داریم. اتفاقاً روحیه بانک ملی خیلی خصوصیمحور است. یعنی بیشتر تمایل دارد که با بخش خصوصی کار کند و به بخش خصوصی یاری برساند. با اینکه بانک ما دولتی است اما روحیه و نگاه آن به حمایت از بخش خصوصی کشور نزدیک است.
این موضوع در عمل چطور خود را نشان داده است؟ آیا در مسائلی مانند اخذ وثیقه یا میزان سود تسهیلات شرایط خاصی در نظر گرفته میشود؟
توجه کنید مشتریان ما متفاوت هستند و این مسائل بستگی به وضعیت مالی مشتریان ما دارد. اگر مشتری ما اعتباری باشد نگاه بانک هم در گرفتن وثیقه مقداری متفاوت خواهد بود. اما عمدتاً بانک ملی هنگام پرداخت تسهیلات به واحدها اولویت اول را وثیقه گرفتن از محل اجرای طرح میداند، نه بخش دیگر. اگر محل اجرای طرح قابل ترهین باشد، یعنی بتوانند سند آن را در دفترخانه یا در رهن بانک بگذارند یا تکافوی این کار باشد حتماً محل اول اولویت بانک ملی بوده است.
در مقطع فعلی بانک ملی چقدر استقلال دارد و شما به عنوان مدیرعامل این بانک به میزانی اختیار دارید که از میزان استقلال بانک ابراز رضایت کنید؟
چون ساختار ما دولتی است، صد درصد استقلال بانک به آن معنایی که شما مدنظر دارید نیست. چون اصلاً در اساسنامه بانک چنین مسالهای مدنظر نبوده است و صاحب سهام بانک دولتها بودهاند. با این حال باز تاکید میکنم درصد این استقلال به نگاه و نگرش دولتها برمیگردد. من به جرات میتوانم بگویم که این دولت به نسبت به استقلال همه بانکهای دولتی خصوصاً به بانک ملی احترام و نگاه خاصی دارد. من با دولتهای مختلف کار کردم و در دوره فعالیت دولتهای مختلف در بانک ملی حضور داشتم، میتوانم شهادت بدهم که در این دولت هیچوقت ندیدم پرداخت تسهیلات را به بانک ملی تحمیل کنند. معرفی میکنند اما میگویند تصویب آن با نگاه کارشناسی بانک است و در چارچوب نگاه کارشناسی بانک این اقدام صورت بگیرد. به هر حال ممکن است کارشناسان ما بگویند که این طرح توجیه ندارد، در این شرایط بانک مختار است آن طرح را رد کند که این نگاه احترامآمیزی است. اما در اینکه بالاخره ما بانک دولتی هستیم هم شکی نیست. بانک دولتی که نمیتواند مستقل از دولت اقدام کند. نهتنها بانک بلکه هیچ نهاد دولتی دیگری نمیتواند اینچنین باشد.
پس شما دیگر در مقطع فعلی با آن دو چالش مقاطع گذشته یعنی تحریم و زیر سوال رفتن استقلال بانک مواجه نیستید. فکر میکنید در مقطع فعلی بزرگترین چالش بانک ملی چیست؟
بزرگترین چالش بانک ملی معوقات آن و بدهی دولت است. البته بدهی دولت مربوط به دولت فعلی نیست، این بدهی در طول ۳۰، ۴۰ سال اخیر انباشته شده است. دولتها رقم بسیار بزرگی به بانک ملی بدهکار بودهاند و این مساله صورتهای مالی بانک ملی را تحت تاثیر قرار میدهد. بنابراین چالش مهم ما بحث بدهی دولت و البته افزایش نیافتن سرمایه بانک است. در مورد بدهیهای دولت ما همیشه به دنبال وصول آن هستیم و دولت باید در این زمینه برنامههای خودش را اعلام کند. البته دولتها هم بسته به شرایط مالی خود در برخی از سالها بخشهایی از بدهیهای خود را تسویه کردند و در بخشی از سالها به جای بدهی خود شرکتهای مشکلدار به ما دادند که نهتنها مساله مطالبه ما حل نشد بلکه وارث یکسری شرکتهای مشکلدار شدیم که باید ماهانه برای آنها رقم قابل توجهی هزینه کنیم. در حال حاضر انتقادهای بسیاری نسبت به بنگاهداری بانکها میشود که بخشی از این بنگاهداری محصول همین شرکتهایی بوده که تحمیلی به بانکها واگذار شده است.
در مورد معوقات بانکی نیز باید اشاره کنم که البته مشتریان ما گروههای مختلفی هستند و بخشی از آنها وام گرفتهاند تا واحد تولیدی خود را رونق دهند اما واقعاً به دلیل شرایط روز و مسائلی مانند تحریم با مشکل مواجه شدند. با این دست از واحدها، معمولاً بانک مذاکره میکند و با آنها کنار میآید و به آنها فرصت میدهد تا پول بانک را برگردانند. ما با این دست از بدهکاران تعامل میکنیم، چراکه آنها کارآفرین و فعالان اقتصادی هستند که به دلیل شرایط روز با مشکلاتی مواجه شدهاند، از اینرو ما آنها را درک میکنیم و با آنها تعامل داریم. اما یکسری از افراد هستند که از بانکها تسهیلات گرفتهاند و اکنون یا پول دارند و بدهی خود را پرداخت نمیکنند یا اینکه تسهیلات خود را به آن محلی که هدفگذاری شده بود نبردهاند. ما با این دست از افراد مشکل داریم. تا آنجا که امکانپذیر است به آنها میگوییم بدهی خود را پرداخت کنند اما اگر به هشدارهای ما توجه نکنند ناچار هستیم که مسیر قانون را طی کنیم. کمااینکه در ارتباط با بعضی همین مسیر را پیمودیم.
سهم این گروه از کل بدهکاران بانک ملی چه میزان است؟
تقریباً یکسوم معوقات بانک ملی شامل این موارد است.
آیا این میزان مشکوکالوصول میشوند؟
بله، بخشهایی از آن هم مشکوکالوصول شده است.
برای آن شرکتهای مشکلدار که اشاره کردید به بانکها واگذار میشوند یا اموال مصادرهای از بدهکاران بانک چه میتوانید بکنید؟
ما تکلیف داریم که این شرکتها را بفروشیم اما وقتی میخواهیم بفروشیم کسی نیست که آنها را بخرد. واقعاً یکی از چالشهای بزرگ بانک ملی و برخی بانکهای دولتی دیگر همین شرکتهاست. ما اکنون نهتنها نمیتوانیم این شرکتها را بفروشیم بلکه باید هر ماه هزینههایی را صرف نگه داشتن این شرکتها و پرداخت حقوقهای معوق کارکنان آن کنیم. ما دنبال این هستیم که سرمایهگذارانی این شرکتها را بخرند و ما از این سرمایهگذاران حمایت کنیم و در نهایت بخش خصوصی این شرکتها را مدیریت کند. قطعاً بخش خصوصی بسیار موفقتر از ما میتواند این شرکتها را اداره کند یا شاید حتی با نیروی کمتر بتواند بهتر از ما این شرکتها را فعال نگه دارد. ما این شرکتها را به دو صورت نقد و اقساط میفروشیم و در ادامه کار اگر نیاز به سرمایه در گردش یا تهیه مواد اولیه بود ما کمک میکنیم که روی پای خود بایستند و بعد از مدتی وقتی توانستند روی پای خود بایستند بانک ملی دیگر کاری نخواهد داشت.
در ادامه میخواهم در مورد آینده بانک ملی صحبت کنید. اینکه فکر میکنید در آینده چه مسالهای چالش اصلی این بانک باشد؟ آیا تحولات بخش فناوری در حوزه پولی میتواند چالش اصلی بانک ملی در آینده باشد؟
بانک ملی حتی یک قدم فراتر از بانکداری الکترونیک برداشته و به مرحله دیجیتال وارد شده است. ما در بانک ملی از سال ۱۳۹۴ و به ویژه در سال بعد از آن یعنی ۱۳۹۵ فعالیتهایی داشتیم و کارگروههای مختلفی تشکیل شده تا محصولات نوآورانهای را تولید کنیم و از دنیا عقب نمانیم. ما ارتباط مناسبی هم با دانشگاهها پیدا کردیم و یکسری از دانشجویان نخبه حوزه آیتی را جذب کردیم که کارهای خوبی را انجام میدهند. محصول این کار سامانه پیامرسان «بله» شده است. البته قصد ما داشتن پیامرسانی مثل تلگرام نبود اما برنامه ما روی سرویسهای بانکی بود که بر بستر خدمات بانکی و مالی پایهگذاری شده است. فکر میکنم اکنون تنها بانکی که پیامرسان بانکی دارد بانک ملی است. همچنین فکر میکنم تنها پیامرسانی که در کشور پیامرسانی بانکی، پرداختی و مالی است به بانک ملی تعلق دارد.
این سامانه محصول نگاه خلاقانه و نوآورانه است که در تعامل با محیط دانشگاه به دست آمده است. همین طور مشارکت با شرکتهای مدرن دنیا باعث ایجاد یکی از سوپرمحصولهای ما به اسم «بام» است که خیلی پیشرفته به نظر میرسد. در کنار این، بحث مشتریمحوری را داریم و مکمل این محصولات مدرن «بانکآفیسر» است که در هر شعبهای تعدادی کارمند در قالب طرح «بانکآفیسر» به عنوان «اکانتآفیسر» آموزش دیدهاند. برای هرکدام از این اکانتآفیسرها یکسری مشتریان ویژه تعریف شده و از طریق همین شبکه پیامرسان «بله» خدمات بانکی عرضه میشود. جالب است که این مشتریان وقتی از این سرویس بهرهمند شدند میتوانند عملکرد آن کارمند را سیستمی ارزیابی کنند و از یک تا پنج ستاره، به آنها ستاره بدهند.
بنابراین بانکداری الکترونیکی تهدید نیست و حتی برای بانک ملی فرصت تلقی میشود؟
بله، اکنون سامانه «بام» را که تقویت میکنیم خیلی از شعب ما خلوت شده و این به ترددهای شهری و صرفهجویی در زمان مردم کمک کرده است. ما باید این مسیر را ادامه دهیم و روزبهروز باید اندازه شعب ما کوچکتر شود. البته تعداد نیروهای ما که اشاره کردم افزایش یافته نسبت به دو، سه دهه اخیر بوده که روند رو به رشدی داشته اما در پنج سال گذشته هشت هزار نفر از پرسنل ما کم شده است. این کاهش به دلیل بازنشستگی نیروها بوده که البته استخدامی نداشتیم اما در همین مدت حجم کار ما خیلی بالا رفته و دقیقاً در همین زمان شعب ما خلوتتر شده است. این به دلیل توسعه بانکداری الکترونیک و بعد هم قدم گذاشتن در عرصه بانکداری دیجیتال بوده که باعث شده دیگر مردم مستقیم و حضوری به شعب بانک ملی مراجعه نکنند. بلکه از طریق سامانههای مورد اشاره به آنها خدماتی ارائه میشود. به صورت میانگین ۵۰ میلیون تراکنش روزانه داریم که بین ۱۰ تا ۱۵ درصد مشتریان از همین سامانه «بام» خدمات ما را دریافت میکنند. شما تصور کنید پنج، شش میلیون نفر، دیگر به شعب بانک ملی مراجعه نمیکنند. ما در حال ارتقای این سامانه خود هستیم.
با توجه به بهبود روابط بینالملل ایران در چند وقت اخیر و پیشبینی بهبود روابط برای سالهای آینده، در سالهای آتی بانک ملی در این حوزه چه برنامههایی را اجرایی میکند؟
نکته اول بعد از اجرای برجام که ما مدنظر قرار دادیم این بود که سریع خود را با قوانین بینالملل خصوصاً در ارتباط با مبارزه با پولشویی هماهنگ کنیم. چون کشور ما ۱۰ سال تحریم بود و از نظام بانکی در جهان عقب بودیم. بنابراین نرمافزارها، آموزش و قوانین حمایتی میخواهد که ما این تجهیزات را بهکار گرفتیم و دولت و مجلس هم حمایتهایی کرد تا به موفقیتهایی رسیدیم. کمااینکه بارها کارگزاران خارجی ابراز تعجب کردهاند و گفتهاند تصور نمیکردیم که بانک ملی در بحث مبارزه با پولشویی این میزان پیشرفت کرده باشد. بانکهای دنیا به این مسائل توجه ویژهای دارند و ما قدمهای خوبی در این زمینه برداشتیم و ارتباطات خوبی را برقرار کردیم اما هنوز به نقطه ایدهآل خود نرسیدهایم. ما هنوز به نقطه قبل از تحریم نرسیدهایم اما مسیر خوبی را طی میکنیم و پیشبینی ما این است که در چند سال آینده به نقطه اوج در این بخش هم خواهیم رسید. با این حال در همین حد از روابطی که با بانکهای خارجی داریم میتوانیم مشکلات کشور را حل کنیم و کاری روی زمین نمیماند. بانک ملی در کشورهای مختلف حضور دارد، ضمن اینکه ما با برخی از بانکهای اروپایی و غیراروپایی ارتباطات کارگزاری خوبی برقرار کردیم. من نسبت به این مساله خیلی خوشبین هستم.
فکر میکنید در سالهای آتی در مسائل مهمی مثل نرخ سود چه اتفاقی بیفتد؟ آیا ممکن است از حالت دستوری تعیین کردن نرخ سود عبور کنیم؟
ببینید در کشور ما همه مسائل را باید با هم دید. اگر تنها یک بخش را ببینیم دور از واقعیت خواهد بود و شاید به هدف خود نرسیم. نظام بانکی کشور ما یک بخش سپردهگذار دارد که از سود بانکی بهره میبرد و در زندگی خود از آن استفاده میکند و یک بخش هم مصرفکننده است که با گرفتن وامهایی میخواهند کار اقتصادی و تولیدی انجام دهند. گروه اول مایل است بیشترین سود را از بانک ببرد و کمکحال زندگی آنها باشد. گروه دوم هم مایل است با نرخ بسیار پایینی تسهیلات را دریافت کند تا برای او صرفه اقتصادی داشته باشد که کار اقتصادی انجام دهد و قیمت تمامشده آن پایین باشد. جمع اضداد منافع است. بنابراین تصمیمگیرندهها روی این نرخها باید حسابشده عمل کنند و عجولانه تصمیم نگیرند و باید تصمیمی گرفته شود که منافع هر دو طرف مدنظر قرار بگیرد. چرخش به یک سمت ممکن است طرف دیگر را با مشکلاتی مواجه کند. منتها یک راهکار در این مورد وجود دارد که ما در بانک ملی در پیش گرفتیم و احتمالاً تا چند سال طول میکشد. راه ما راهی است که دنیا رفته است و برخی معمولاً در مقایسه ما با دیگر کشورها میگویند که چطور بانکهای دیگر کشورها تسهیلات با نرخ سود دو سهدرصدی میدهند؟
این یک طرف قضیه است و طرف دیگر این است که آن بانک هر سرویسی که میدهد کارمزد دریافت میکند و تقریباً در کشور ما بانکها کارمزدمحور نیستند و اکثراً خدمات آنها رایگان است. وقتی بانکها کارمزدمحور شدند و توانستند خرج خود را در بیاورند آن وقت چرا سود وام خود را کاهش ندهند. از سوی دیگر در اروپا هرکسی که سپردهگذاری میکند نهتنها سود نمیگیرد بلکه کارمزدی میدهد که از سپرده او محافظت کند. اما اکنون بیشترین هزینه نظام بانکی در ایران هزینه پرداخت سود سپردههای بانکی است. بانکها باید با چه نرخی تسهیلات بدهند که هزینههای آنها را جبران کند. باید اجازه دهیم که بانکها کارمزدمحور شوند و هر کاری که انجام میدهند کارمزد آن را دریافت کنند و بعد که توانستند هزینههای خود را تامین کنند آنوقت میتوانند به تدریج نرخ سود تسهیلات خود را کاهش دهند. تفکر ما در بانک ملی این طور است که باید به صورت تدریجی کارمزدها را افزایش دهیم تا به آن نقطه مدنظر برسیم. همه باید کمک کنند تا به این وضعیت برسیم نه اینکه اگر بانکی کارمزدی گرفت همه به سمت آن هجمه ببرند.
در مجموع فکر میکنید بانک ملی به دنبال افزایش سهم خود در اقتصاد از نظر مواردی مثل پرداخت تسهیلات و جذب سپردههاست؟
ببینید بانک ملی در این حوزهها همیشه اول بوده اما در برخی از سالها رتبههای دوم سعی کردند به بانک ملی نزدیک شوند. ما از سال گذشته از بانکهای دوم و سوم فاصله بیشتری گرفتیم و در نتیجه سهم ما هم به همین میزان افزایش یافته است. ما مایل هستیم که هم بازوی دولت باشیم و هم کمککننده به بخش خصوصی باشیم و سهم ما در این حوزهها روزبهروز بیشتر شود. ما بالاخره وقتی به یک کارخانهای وام میدهیم میخواهیم با او در راهاندازی واحد تولیدی مشارکت کنیم، یکی از راههایی که میتوانیم به اعتماد مردم پاسخ دهیم همین موارد است. نکته پایانی هم این است که بانک ملی نگاه خلاقانه و نوآورانه به نظام بانکی دارد و مایل است بانک مدرنی باشد و در این مسیر گام برمیدارد. ما فینتک و استارپآپ راه انداختیم و در این مسیر گامهایی برمیداریم و در سال ۱۳۹۵ به بانکداری دیجیتالی قدم گذاشتیم که در این مسیر پیشرو هستیم و نگاه دیجیتالی به بانکها در دنیا خیلی متفاوت از بانکداری الکترونیکی است. البته ما نیاز داریم که از محافل دانشگاهی و شرکتهای معتبر تکنولوژی بهره ببریم، ضمن اینکه با یک شرکت معروف اروپایی در این زمینه قرارداد همکاری بستیم و برنامهریزی برای بانک ملی سال ۱۴۰۰ انجام دادهایم که در آن سال بانک ملی خیلی متحولتر و مدرنتر خواهد شد.
ارسال نظر