معنای کاهش سهم اقلام خوراکی در بودجه خانوار
ترکیب سال ۱۳۹۱
در سال ۱۳۹۱ بهطور متوسط هر خانوار شهری ایرانی درآمدی حدود ۱۶ میلیون و هفتصد هزار تومان کسب کرده است. منابع درآمدی عمدتا حقوق و دستمزد دریافتی از محل ارائه نیروی کار و سود کسب شده در ازای بهکارگیری سرمایه هستند. در طرف مقابل هر خانوار شهری بهطور متوسط در سال یاد شده حدود ۱۶ میلیون و چهارصد هزار تومان از این درآمد را هزینه کرده است. به این معنی که هر خانوار نمونه در این سال بهطور متوسط ۳۰۰ هزار تومان از درآمد خود را پس انداز کرده است. موضوع مهم ترکیب هزینههایی است که خانوار نمونه در این سال انجام داده است. بررسیها نشان میدهد از کل هزینههای صورت گرفته هر خانوار بهطور متوسط حدود ۴ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان را صرف هزینههای خوراکی کرده و مابقی یعنی حدود ۱۲ میلیون تومان دیگر را صرف هزینههای غیرخوراکی کرده است. بهعبارت دیگر در این سال هر خانوار بهطور متوسط حدود ۲۷ درصد از کل منابع غیرپساندازی خود را صرف هزینههای خوراکی کرده و مابقی یعنی ۷۳ درصد باقیمانده را صرف هزینههای غیرخوراکی کرده است.
ترکیب سال ۱۳۹۵
در سال ۱۳۹۵ بهطور متوسط هر خانوار ایرانی حدود ۳۱ میلیون و هفتصد هزار تومان از مشاغل مختلف درآمد کسب کرده است. بخش قابلتوجهی از افزایش میزان درآمد خانوار نمونه در این سال نسبت به سال ۱۳۹۱ را میتوان به سهم تورم بهخصوص در سالهای ابتدایی این بازه ۵ ساله نسبت داد؛ بهطوریکه با افزایش تورم، ارزش اسمی درآمدهای خانوار نیز افزایش مییابد. به علاوه از مقدار درآمد دریافتی هر خانوار شهری حدود ۲۸ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان آن را صرف هزینههای خوراکی و غیرخوراکی کرده است. از این مقدار حدود ۶ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان بابت هزینههای خوراکی و مابقی صرف هزینههای غیرخوراکی شده است. بهعبارت دیگر در این سال هر خانوار ایرانی بهطور متوسط تنها ۲۳ درصد از کل درآمدهای غیرپساندازی خود را صرف هزینههای خوراکی کرده است. این در حالی بود که در سال ۱۳۹۱ این نسبت ۲۷ درصد بود. به این معنی که در این ۵ سال حدود ۴ درصد سهم هزینههای خوراکی از درآمد خانوارها کاهش یافته است و به هزینههای غیرخوراکی تبدیل شده است. این تغییر سهم را میتوان به عوامل مختلف نسبت داد.
اولین عامل را میتوان به مهار تورم در سالهای اخیر نسبت داد. به این دلیل که عمدتا تورمهای مقطعی کالاهای خوراکی را تحتتاثیر قرار میدهند تا کالاهای غیرخوراکی و خدمات را، اولین دلیل را میتوان به شتاب تورم در سالهای اولیه دهه جاری و کاهش آن در سالهای اخیر نسبت داد بهطوریکه در سال ۱۳۹۱ تورم بالا سبد خوراکی خانوار را بهطور اسمی منبسط و در سال گذشته آن را کمحجم کرده است. این اثرات نامتقارن فزاینده- کاهنده را میتوان مهمترین عامل تغییر نسبی ترکیب هزینههای خانوار نمونه در سالهای اخیر دانست. دومین عامل را میتوان به اثر رفاهی اطلاق کرد که در پی پایداری بازارها و رشد اقتصادی سال گذشته بهنظر میرسد بهبود یافته است؛ بهطوریکه تجربه بررسی بودجه خانوار حکایت از آن دارد که خانوارها در سیکلهای رونق و رکود از تغییر هزینههای خوراکی مقاومت نشان میدهند.
بهعبارت دیگر اگر در یک دوره رکود اتفاق بیفتد سبد خوراکی خانوارها تغییر قابلتوجهی نمیکند؛ چراکه این کالاها بهعنوان کالاهای ضروری خانوار اطلاق میشوند. در طرف مقابل در دورههای رکود هزینههای غیرضروری مانند تفریح و گردشگری کاهش مییابند. در نهایت میتوان از کاهش سهم هزینههای خوراکی در بودجه خانوار به این نتیجه رسید که رونق اتفاق افتاده در سال گذشته اثر خود را در بودجه خانوار گذاشته است. رشد اقتصادی در سال ۱۳۹۵ حدود ۵/ ۱۲ درصد بوده است. اگرچه درآمدهای نفتی سهم قابلتوجهی از این رشد را داشتهاند، اما اثر آن در دخل و خرج خانوارها اجتنابناپذیر است.
ارسال نظر