ذخایر طلای سیاه کاراکاس چگونه مالکان جدیدی پیدا کرد؟
بازگشت ونزوئلا به استعمار نفتی
اما افت تولید همه ماجرا نیست. ونزوئلا همانطور که آرام آرام در آشفتگی اقتصادی بیشتر فرو میرود، کنترل منابع نفتی خود را نیز از دست میدهد. این نتیجه تحقیقات مرکز مطالعات استراتژیک و بینالملل (CSIS) است. بر اساس این تحقیقات، هرچند که بهطور معمول افزایش سرمایهگذاری خارجی در هر کشوری به معنای رشد اقتصادی و بهبود شرایط آن کشور است، با این حال چنین رابطهای بین ونزوئلا و دوستان چینی و روسیاش برقرار نیست. مادورو برای نجات دولت خود بارها از چین و روسیه وام گرفته است، وامهایی که نفت کشور را در ازای آن به گرو گذاشته. از این رو است که احتمال میرود حتی بعد از سقوط دولت مادورو، میادین نفتی ونزوئلا مالکان جدیدی داشته باشد و این میتواند به «بازگشت استعمار نفتی» در کاراکاس تعبیر شود؛ کشوری که به نوعی داعیهدار استقلال نفتی و خروج از استعمار در تاریخ بازار نفت محسوب میشود.
چاوز با نفت ونزوئلا چه کرد؟
این روزها ونزوئلا به سختی ۴/ ۱ میلیون بشکه در روز نفت تولید میکند و به نظر افت تولید این کشور ادامه داشته و تا پایان سال به کمتر از یک میلیون بشکه در روز خواهد رسید. اما صنعت نفت ونزوئلا همیشه چنین شرایط اسفباری نداشته است، این کشور روزگاری بعد از شوروی، بزرگترین صادرکننده نفت جهان بود. هرچند در حال حاضر نیکلاس مادورو را به دلیل مدیریت نادرست مسوول شرایط کنونی ونزوئلا معرفی میکنند، اما وضعیت نابسامان صنعت نفت این کشور ریشه در سیاستهای اجرایی هوگو چاوز طی سالهای ۱۹۹۹ تا ۲۰۱۳ دارد. تولید نفت ونزوئلا در حال حاضر حدود ۶۰ درصد نسبت به زمانی که هوگوچاوز در ونزوئلا قدرت را در دست گرفت کمتر است. تولید نفت این کشور در ۱۹۹۹ به ۵/ ۳ میلیون بشکه در روز رسیده و برای رسیدن به ۴میلیون بشکه در روز خیز برداشته بود.
اما روی کار آمدن چاوز نقطه پایان روزهای رونق صنعت نفت ونزوئلا شد. او با شعار ملیگرایی و مبارزه با استعمار نفتی روی کار آمد و میگفت میخواهد درآمدهای نفتی را که به ازای قراردادهای توسعه و تولید نفت به شرکتهای خارجی داده میشود پس بگیرد. او منابع نفتی ونزوئلا را بهطور کامل در کنترل خود درآورد، تخصیص منابع برای حفاری را کاهش داد و بخشی از مهندسان و زمینشناسان شرکت ملی نفت ونزوئلا را اخراج کرد. در مقابل چاوز به کشورهای عضو اوپک سفر کرد و از آنها خواست تا بار دیگر نظم و انضباط را به عرضه جهانی نفت بازگردانند. بنابراین هر چند تولید نفت این کشور کاهش یافت، اما با رشد قیمتها درآمدهای نفتی نیز رو به رشد گذاشت.
همچنین در پی اعتصابات گسترده در صنعت نفت ونزوئلا در سال ۲۰۰۳، چاوز نزدیک به ۱۹ هزار کارمند و مهندس را از صنعت نفت ونزوئلا اخراج کرد که این تعداد حدود نیمی از کارکنان وقت صنعت نفت ونزوئلا میشد؛ چاوز جای کارمندان اخراجی را به افراد وفادار به خود سپرد. این اقدام به خروج مقدار زیادی تجربه از صنعت نفت ونزوئلا منجر شد. او همچنین بین سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۷ به شرکتهای خارجی باقیمانده در صنعت نفت ونزوئلا برای تغییر در قالب قراردادهای نفتی فشار آورد و سود شرکتها از فعالیت در ونزوئلا را کاهش داد. او بر این باور بود که با این اقدام سهم بیشتری از درآمدهای نفتی را نصیب کشور میکند و نفت را بیشتر به سمت به اصطلاح «ملی کردن» پیش میبرد.
این فشارها به فسخ برخی قراردادها منجر شد و شرکتهایی چون اکسونموبیل و کونکوفیلیپس در نهایت از ونزوئلا خارج شدند. بنابراین در سالهایی که همراستا با اوجگیری قیمتها (۲۰۱۴-۲۰۰۵) صنعت نفت در جهان با سرمایهگذاری عظیمی همراه شد و روزهای طلایی را میگذراند، صنعت نفت ونزوئلا با خروج سرمایه مواجه شد و به آرامی رو به افول گذاشت. از سوی دیگر چاوز با اخذ وام در ازای نفت از برخی کشورهای خارجی، شرکت ملی نفت ونزوئلا (PDVSA) را بدهکار کرد. ونزوئلا ظرف تمام این سالها فرصت رسیدن به تولید ۴ میلیون بشکه در روز را از دست داد، برنامهای که پیش از چاوز بهعنوان نقطه هدف PDVSA تعریف شده بود. در زمان مرگ چاوز، تولید نفت این کشور به کمتر از ۶/ ۲ میلیون بشکه در روز رسیده بود که نسبت به زمان قدرت گرفتن او ۹۰۰ هزار بشکه معادل ۲۶ درصد کاهش را نشان میداد.
با وجود افت تولید، اما درآمد نفتی ونزوئلا به دلیل افزایش قیمت نفت در دوران چاوز رشد کرد. او رشد درآمدها را برای کاهش فقر و افزایش رفاه جامعه هزینه کرد. این اقدامات به محبوبیت چاوز در ونزوئلا منجر شد بهطوریکه در حال حاضر، یعنی چند سال بعد از مرگ او هنوز عکس و امضای چاوز را بر دیوارهای کاراکاس میتوان دید. با این حال مردم عادی نمیدانستند که هزینه کردن پول نفت برای مسائل جاری به معنای افزایش هزینههای دولت و وابستگی هر چه بیشتر اقتصاد به نفت است. ونزوئلا بهطور کامل به درآمدهای نفتی اتکا کرده بود، آنها گمان میکردند که نفت برای همیشه نایاب و گران باقی میماند. هوگو چاوز در سال ۲۰۱۳ فوت کرد و کمتر از دو سال بعد از مرگ او قیمت نفت از ۱۱۵ دلار به ازای هر بشکه به کمتر از ۳۰ دلار رسید.
نفت ونزوئلا در عصر مادورو
نیکلاس مادورو، رئیسجمهور کنونی ونزوئلا که بعد از چاوز قدرت را در دست گرفت، همان سیاستهای پوپولیستی و مدیریت غلط گذشته را ادامه داد. اما بخت با مادورو همراه نبود و در دوران او قیمتها بالای ۱۰۰ دلار باقی نماند. افت قیمت نفت در سال ۲۰۱۴ شرایط را برای صنعت نفت ونزوئلا بسیار پیچیدهتر کرد، بهطوریکه میزان تولید نفت این کشور از زمان افت قیمتها کاهش حدود ۵/ ۱ میلیون بشکهای را تجربه کرده است. صندوق بینالمللی پول افت ۵/ ۱۶ درصدی GDP در سال ۲۰۱۶ و افت ۱۲ درصدی این شاخص اقتصادی در سال ۲۰۱۷ را در ونزوئلا برآورد کرده است. همچنین پیشبینی میکند نرخ تورم در سال جاری میلادی در ونزوئلا به ۱۳ هزار درصد برسد که رقمی کمسابقه در تاریخ ابرتورمهای جهان است. با وجود اینکه قیمت نفت ونزوئلا در سال ۲۰۱۷ نسبت به ۲۰۱۶ حدود ۱۱ دلار در هر بشکه رشد داشته، اما کاهش تولید نفت موجب شد که جریان نقدینگی بهبود نیابد. بهطوریکه حجم ذخایر ارزی ونزوئلا در سال ۲۰۱۷ به کمتر از ۱۰ میلیارد دلار رسید. به دنبال کاهش نقدینگی، بدهی شرکت ملی نفت ونزوئلا به کشورهای متحد کاراکاس و دیگر شرکایش به شدت افزایش یافت و به حدود ۲۰ میلیارد دلار رسید. از این رو، شرکتهای نفتی خدماتی نیز شروع به کاهش فعالیتهای خود کردند. این نکته به خوبی در تعداد دکلهای فعال در این کشور نمود یافته؛ تعداد دکلهای نفتی فعال در ونزوئلا در سال ۲۰۱۴ حدود ۶۹ مورد بوده که با کاهش ۲۹ درصدی به ۴۹ دستگاه در سال ۲۰۱۷ رسیده است.
نفت ونزوئلا در گروی بستانکاران
کاهش نقدینگی ونزوئلا را به اخذ وامهای بیشتر از دیگر کشورها سوق داد؛ وامهایی که شرایط مالی ونزوئلا را بدتر از گذشته کرده است. اخذ وام از زمان چاوز آغاز شده بود. در دهه گذشته چین نزدیک به ۶۳ میلیارد دلار به ونزوئلا کمک مالی کرده که این مبلغ تقریبا ۵۳ درصد از کل پولی است که چین در اختیار کشورهای آمریکای لاتین قرار داده. در حال حاضر میزان بدهی ونزوئلا به این کشور حدود ۲۳ میلیارد دلار است. از این رو برای سالها است که ونزوئلا به ازای وامهای دریافتی به این کشور نفت میدهد. ونزوئلا سال گذشته با ارسال روزانه ۴۳۵ هزار بشکه نفت هشتمین تامینکننده نفت چین نام گرفت. با این حال، آنطور که موسسه شورای آتلانتیک اعلام کرده از این مقدار روزانه ۳۳۰ هزار بشکه نفت در ازای وام به چین ارسال شده و ونزوئلا از محل آن درآمدی کسب نکرده است.
به غیر از چین، روسیه نیز یکی دیگر از کشورهای وامدهنده به کاراکاس است. آمار شورای آتلانتیک نشان میدهد ونزوئلا در ازای این وامها روزانه بین ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار بشکه به این دو کشور نفت ارسال میکند. اما مشکل کاراکاس آنجا است که تمام این محمولهها را تنها در ازای سود وامهای میلیاردی که از این کشورها اخذ کرده، ارسال میکند. در واقع بخش مهمی از تولید نفت ونزوئلا به درآمدزایی برای این کشور منجر نمیشود. حدود ۴۰۰ تا ۴۵۰ هزار بشکه در روز از تولید نفت PVDSA برای تامین نیاز داخلی صرف شده و ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار بشکه نیز به جای سود وام به چین و روسیه و همچنین شرکتهای حاضر در پروژههای نفتی این کشور داده میشود. چراکه PVDSA حدود ۰۲/ ۳ میلیارد دلار به شرکتهای نفتی (۵۸/ ۱ میلیارد دلار به CNPC چین، ۵۸۰ میلیون دلار به رپسول و ۶۹۰ میلیون دلار به شورون و بقیه به دیگر شرکتها) بدهکار است. این مبالغ به غیر از ۵ میلیارد دلار بدهی PVDSA به شرکت روسی روسنفت است. علاوه بر این ونزوئلا تا سال ۲۰۱۷ به برخی کشورهای حوزه کارائیب از جمله کلمبیا روزانه ۵۰ هزار بشکه نفت رایگان صادر میکرده است. از این رو در سال ۲۰۱۷ تنها حدود ۸۵۰ هزار بشکه از ۹۳/ ۱ میلیون بشکه در روز نفت تولیدی ونزوئلا برای این کشور درآمدزا بوده است. با توجه به اینکه در حال حاضر تولید این کشور به کمتر از ۳/ ۱ میلیون بشکهای رسیده، درصورت ادامه روند سال ۲۰۱۷ در سال جاری، روزانه تنها حدود ۴۰۰ هزار بشکه نفت برای صادرات و کسب درآمد برای کاراکاس باقی میماند.
فروش روزانه ۴۰۰ هزار بشکه نفت به یقین نمیتواند هزینههای دولت به شدت وابسته به درآمدهای نفتی کاراکاس را تامین کند. فشارهای مالی موجب شده اخیرا کاراکاس صادرات نفت خود به چین را کاهش دهد. آنطور که خبرگزاری رویترز به نقل از دو منبع آگاه نوشته است، بارگیری نفتکشها در پایانههای نفتی ونزوئلا نشان میدهد که صادرات این کشور به چین در ماه جولای به کمترین سطح ظرف ۸ سال رسیده است. مقامات ونزوئلایی وعده دادهاند که این کمبود ارسال نفت را در آگوست-سپتامبر جبران کنند. افت عرضه نفت ونزوئلا به چین بهعنوان مهمترین مشتری نفت این کشور و متحد سیاسی کاراکاس آخرین شاخص برای سنجش میزان بحران نقدینگی دولت مادورو است.
ونزوئلا در حالی بخش قابل توجهی از میزان نفت تولیدی خود را در اختیار چین و روسیه قرار میدهد که این کشور روزگاری سردمدار مبارزه با استعمار نفتی شده بود. با این حال سیاستهای پوپولیستی و به اصطلاح ملیگرایانه چاوز و سپس مادورو نتیجه عکس داشته و ونزوئلا و صنعت نفت این کشور را در مسیری قرار داد که امروز شاهد بازگشت استعمار نفتی به این کشور هستیم. این در حالی است که سالها است بساط استعمار از دنیا برچیده شده. آغاز قرن بیستم با شروع استعمار نفتی در جهان مصادف شد. کشورهای غربی و توسعهیافته، هر کجا که از وجود ذخایر نفتی مطلع میشدند، غولهای نفتی خود را میفرستادند. این غولهای نفتی که به ۷ خواهران نفتی معروف بودند، کنترل ذخایر را در دست گرفته و به تولید میپرداختند و درواقع دولتهای غربی به واسطه شرکتهای خود کنترل ذخایر نفتی را در دست میگرفتند. این شرکتها که دانش و فناوری تولید نفت را در انحصار خود داشتند، تنها بخش بسیار کوچکی از درآمدهای نفتی را به کشورهای دارنده ذخایر میدادند. اما به مرور افزایش تعداد شرکتهای نفتی به حذف انحصار دانش تولید نفت منجر شد. از سوی دیگر مانند گذشته شرکتهای نفتی در اختیار دولتهای خود قرار ندارند و سهامشان در بورس معامله میشود و در اختیار میلیونها نفر در سراسر جهان است. این شرایط در کنار ملی شدن صنعت نفت در اغلب کشورهای نفتخیز به حذف استعمار نفتی منجر شد و حال دولتهای غربی سالها است که بهطور مستقیم کنترلی بر تولید ذخایر نفتی دیگر کشورها ندارند. با این حال ونزوئلا که اواخر قرن ۲۰ شرکتهای خارجی را به بهانه ملیگرایی از صنعت نفت خود اخراج کرد، حال ذخایر نفتی خود را در اختیار دولت چین و روسیه قرار داده است. حجم بدهی ونزوئلا به این دو کشور به شکلی است که حتی اگر دولت مادورو سقوط کند و این کشور در اختیار حاکمان جدیدی قرار گیرد، باز هم به دلیل بدهی ذخایر نفتی آنها در اختیار دولت چین و روسیه باقی خواهد ماند.
بازی قدرت با نفت؟
در سال ۲۰۱۰ شرکت دولتی نفت چین قرارداد سرمایهگذاری ۲۵ ساله برای استخراج نفت در منطقه اورانیکو (بزرگترین ذخایر نفتی ونزوئلا) با انجام ۴۰ درصد از سرمایهگذاری مورد نیاز با شرکت ملی نفت این کشور انعقاد کرد. این در حالی است که نفت چه از لحاظ اقتصادی و سیاسی و چه از لحاظ اجتماعی قلب ونزوئلا محسوب میشود. نفت با تشکیل ۹۵ درصد از درآمد صادراتی مهمترین بخش از پول مورد نیاز برای واردات کالا به ونزوئلا را تامین میکند. در گزارش CSIS این تئوری طرح شده که سرمایهگذاری چین در ذخایر نفت و گاز ونزوئلا میتواند به نوعی «بازی قدرت» برای سلطه و نفوذ بر ساختار سیاسی و اقتصادی در کاراکاس بهعنوان حکومتی بیخ گوش آمریکا باشد.
وامهای چینی علاوه بر اینکه با کاهش درآمدهای صادراتی، ونزوئلا را در بحرانی سنگینتر فرو برد خود عاملی برای جلوگیری از اصلاحات اقتصادی و اشاعه فساد در این کشور به شمار میآید. سرمایهگذاری چین در کشورهای آمریکای لاتین معمولا به استخراج از منابع طبیعی و در ازای آن فروش کالاهای با ارزش افزوده بیشتر به این کشورها اختصاص دارد. اشتهای چین برای مواد اولیه مدام در حال افزایش است. از سال ۱۹۸۰، نیمی از جمعیت چین به طبقه متوسط پیوستهاند و پیشبینی میشود تا سال ۲۰۲۰ جمعیت طبقه متوسط چین به ۸۰ درصد برسد. این به معنای تقاضای روز افزون چین به انرژی و دیگر کالاهای اساسی است. از این رو پیشبینی میشود چین در دهه آینده به منابع طبیعی آمریکای لاتین بیشتر وابسته شود و در مقابل کشوری چون ونزوئلا انگیزه کمتری برای تولید محصولات پیچیدهتر و با ارزشافزوده بیشتر داشته باشد.
کالاهای محرک از جمله نفت میتواند به سرعت اقتصاد کشوری چون ونزوئلا را که حجم عظیمی از منابع طبیعی را در اختیار دارد، به حرکت درآورده و موجب افزایش رشد اقتصادی شود. اما این تنها مزایای کوتاهمدتی است که از ارتباط با چین نصیب کشورهای دارنده منابع طبیعی میشود. در واقع به دلیل سود کوتاهمدت، این کشورها نیازی برای توسعه زیرساختهای بنیادی خود احساس نمیکنند، چراکه سرمایهگذاری چین و فروش کالاهای خام به این کشور فعلا کارساز است و به اقتصاد آنان کمک میکند. این در حالی است که جریان نقدینگی از چین همیشگی نیست و ممکن است هر لحظه با تغییر در میزان تقاضا یا کشف منابع جدید ارزانتر در نقاط دیگر، چین خرید خود را متوقف کند و اقتصاد این کشورها در بحران فرو رود.
چشم روسها به نفت کاراکاس
روسیه نیز رابطه پیچیدهای با ونزوئلا دارد. در سالهای اخیر روسیه سرمایهگذاریهای کلانی در ونزوئلا را آغاز کرده است. بسیاری از تحلیلگران نسبت به افزایش سرمایهگذاری روسنفت در ونزوئلا ابراز تعجب میکنند؛ زیرا این شرکت مانند دیگر شرکتهای بینالمللی فعال در صنعت نفت ونزوئلا نسبت به شرایط حاکم بر PDVSA از جمله اختلال در عملکرد، تکنولوژی پایین و قیمتهای پایین نفت ابراز نارضایتی میکند. مدیران روسنفت میگویند تکنولوژی در PDVSA از دهه۹۰ میلادی پیشرفت نکرده است. با اینحال نکته جالب این است که روسنفت بهعنوان بزرگترین شرکت نفت روسیه که حدود ۴۰ درصد از تولید نفت این کشور را در اختیار دارد و بیش از نیمی از سهام این شرکت متعلق به دولت روسیه است همچنان به سرمایهگذاری در ونزوئلا علاقهمند است.
روسنفت از سال ۲۰۰۸ یعنی بعد از بحران اقتصاد جهانی، سرمایهگذاری در ونزوئلا را با خرید سهم شرکتهای خصوصی روسی حاضر در پروژههای ونزوئلا آغاز کرد. این در حالی است که داخل روسیه خود به سرمایهگذاری نیازمند است و این اقدام برخی اعتراضها را در روسیه درپی داشته. بنابراین این عوامل نشان میدهد که این اقدام روسنفت بهعنوان یک شرکت نیمه دولتی مانند دیگر اقدامات پوتین از ژئوپلیتیک جدا نیست. نیویورک تایمز نیز خرید اوراق قرضه ونزوئلا و همچنین کمک به دولت مادورو برای تشکیل ارز دیجیتالی پترو از سوی دولت پوتین را در راستای استفاده روسها از نفت ارزان ونزوئلا میداند.با این حال سقوط دولت مادورو اتفاقی است که ممکن است پرداخت بدهی چینیها و روسها و برداشت نفت از ذخایر ونزوئلا را به خطر بیندازد. برای مثال اگر دولت مادورو باقی بماند، روسیه میتواند به افزایش داراییهای خود ادامه دهد. اما اگر روسیه از ارتش ونزوئلا حمایت کند و اقداماتی برای تضعیف شرکت ملی نفت این کشور انجام دهد، در صورت سقوط دولت کنونی ممکن است با جانشینان مادورو به مشکلات بزرگی بربخورد.
براساس آمار منتشر شده از سوی شورای آتلانتیک از میزان درآمد نفتی دولت ونزوئلا در سال ۲۰۱۷ کمتر از ۶۰ درصد در اختیار دولت قرار گرفته و باقی بهعنوان بازپرداخت سود بدهی به کشورهای روسیه و چین و شرکتهای نفتی فعال در این کشور اختصاص یافته است.
ارسال نظر