«دنیای اقتصاد» تفاوتهای تحریم نفت در دوران مصدق و وضعیت فعلی را بررسی میکند
عیارسنجی یک مقایسه نفتی
امروز درست ۶۵ سال از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ میگذرد و ایران در آستانه بازگشت تحریمهای نفتی آمریکا (تا تاریخ ۴ نوامبر)، قرار دارد.نگاهی به تحلیلهای اخیر نشان میدهد برخی کارشناسان با نقبی به گذشته، عقیده دارند سیاستهای تحریمی امروز آمریکا علیه ایران ممکن است به تکرار تاریخ در کشور منجر شود. این تحلیل زمانی درست به نظر میرسد که بخشهایی از وقایع مرداد ۱۳۳۲ و نقش آمریکا در براندازی دولت مصدق و همچنین شرایط امروز ایران در دنیا و بازار نفت نادیده گرفته شود. زمانی که کودتای ۲۸ مرداد به وقوع پیوست و دولت منتخب مردم از راس امور کنار گذاشته شد، ایران در حال از سر گذراندن دومین سال از تحریمی بود که فروش نفت ایران را به صفر نزدیک کرده بود. این تحریمها از سال ۱۹۵۱ آغاز شد و تا سال ۱۹۵۴ ادامه داشت. اما بر خلاف آنچه در تحلیلهای اخیر به آن اشاره شده و سیاستهای فعلی دولت دونالد ترامپ علیه ایران به آن ارتباط داده میشود؛ در آن زمان آمریکا در «تحریم خرید نفت ایران» نقشی نداشته و انگلیس طراح اصلی تحریمهایی بود که صادرات نفت خام ایران را از حدود ۶۶۰ هزار بشکه در روز در سال ۱۹۵۰ به حدود صفر در سال ۱۹۵۲ رساند.
توجه به این نکته که تحریمهای نفتی یکجانبه دهه ۵۰ میلادی از سوی انگلیس و پس از ملی شدن صنعت نفت ایران بهمنظور فشار بر دولت برای به دست آوردن دوباره انحصار در میادین نفتی کشور اعمال شده بود، به همان اندازه اهمیت دارد که توجه به تغییرات بازار و صنعت جهانی نفت و خارج شدن انحصار از دست هفت غول نفتی یا همان هفت خواهران نفتی. از دیگر سو هرچند دولت ترامپ به دنبال صفر کردن خرید نفت ایران است و مقامات این دولت نیز در اظهارنظرهای خود به آن تاکید دارند، بررسی مسائل فنی فروش نفت ایران و نقش آن در به تعادل رساندن بازار نشان میدهد تکرار اتفاقی همچون مرداد ۳۲ در ایران آن هم به واسطه تحریم خرید نفت، امری دور از ذهن است.
اصلاح یک اشتباه
ایالات متحده آمریکا به لحاظ تاریخی بیشترین تحریمهای نفتی را نسبت به دیگر کشورها اعمال کرده است. از جمله تحریمهای این کشور میتوان به تحریم نفتی ژاپن قبل از جنگ جهانی دوم، اتحاد جماهیر شوروی در دهه ۱۹۶۰، آفریقای جنوبی، برمه، صربستان، هائیتی، لیبی، عراق، ایران و سودان اشاره کرد. به این ترتیب اگرچه آمریکا با استفاده سیاسی از نفت بیگانه نیست؛ اما در سالهای ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۴ (که کودتای ۲۸ مرداد نیز در سال ۱۹۵۳ با کمک آمریکا به انگلیس رقم خورد)، این دولت بریتانیا بود که عملا فروش نفت ایران را در بازار جهانی غیرممکن کرده بود.
بنابراین به نظر میرسد مقایسه تحریمهای فعلی آمریکا علیه صنعت نفت ایران با آنچه در دهه ۵۰ میلادی جریان داشت، به لحاظ تاریخی مبنایی نادرست دارد. این مبنای نادرست در حالی وجود دارد که بر اساس آن ارتباطی اشتباه میان بازگشت تحریمهای آمریکا علیه ایران و تحریمهای نفتی پس از ملی شدن صنعت نفت ایران و کودتای ۲۸ مرداد با شرایط امروز برقرار میشود چراکه نهتنها در آن زمان آمریکا نقشی در تحریم نفت ایران نداشته، بلکه بازیگر اصلی در کودتا نیز انگلیس بوده است.
موسی غنینژاد، اقتصاددان، در این زمینه به «دنیای اقتصاد» میگوید: بعد از ملی شدن صنعت نفت ایران در سال ۱۹۵۱، انگلیس مدعی بود که نفت تولید شده در میادین نفتی ایران، طبق قرارداد قبلی به شرکت نفت ایران و انگلیس (که بعدها به بیپی تغییر نام داد) تعلق دارد و این شرکت باید برای این نفت بازاریابی کند و دولت نباید نقشی در فروش آن داشته باشد. این نقطه اختلافی بود که تحریم خرید نفت ایران از سمت بریتانیا را در پی داشت. به عقیده غنینژاد، تحریمهای نفتی بریتانیا هرچند در تضعیف دولت مصدق اثرگذار بود، اما تنها علت برکناری دولت او نبود و مسائل سیاسی و اختلافنظرهای داخلی در وقوع تغییرات اثرگذار بود.
اقتصاد ایران در سالهای دهه ۳۰ شمسی مبتنی بر کشاورزی بود و هنوز وابستگی دولت به درآمدهای نفتی، مانند آنچه امروز شاهد آن هستیم افزایش نیافته بود. بررسیها نشان میدهد حتی در صورت نبود درآمدهای نفتی، دولت میتوانست به اداره امور ادامه دهد اما در نهایت ترس از ورود موج کمونیسم از روسیه به ایران بود که آمریکا را به همراهی با انگلیس ترغیب کرد تا فشارها برای گرفتن قدرت از مصدق و سپردن آن به دست محمدرضا پهلوی تکمیل شود.
هفتخواهران جدا مانده
تحریم خرید نفت ایران در حالی در سال ۳۲ با انتقال قدرت در داخل ایران همزمان شد که فشار بریتانیا بر خریداران نفت خام ایران بسیار اثرگذار بود و صادرات نفت خام ایران را به صفر رساند. شاید بتوان گفت یکی از علتهایی که باعث شده به کار بردن لفظ «صفر کردن خرید نفت ایران» از سمت دولت ترامپ به وقایع سال ۳۲ ارتباط داده شود، توانایی انگلستان در قطع کامل دست خریداران نفت ایران بر اثر تحریمهای آن سالها باشد.
اما ارتباط ادعای دولت ترامپ در صفر کردن صادرات نفت خام ایران با وقایع سالهای دهه ۳۰ شمسی زمانی بیش از پیش نادرست به نظر میرسد که به این نکته توجه کنیم که بازار نفت امروز، با آنچه در سالهای یاد شده وجود داشته، تفاوتهای بسیاری دارد. «هفتخواهران» که در واقع هفت شرکت نفتی بینالمللی بودند، بین سالهای ۴۰ تا ۷۰ میلادی کنترل بیش از ۸۵ درصد ذخایر نفت دنیا و به تبع آن بازار جهانی نفت را در اختیار داشتند. این سلطه کافی بود تا کشورهای دنیا با تصمیم انگلیس در زمینه خرید نفت ایران همراه شوند و نه تنها خرید نفت ایران را تحریم کنند، بلکه ارسال نیروهای متخصص و تکنولوژی به صنعت نفت ایران را نیز قطع کنند. همراهی کشورهای دنیا با تحریم صنعت ملی نفت نوپای ایران با خروج هسته اصلی متخصصان خارجی حاضر در ایران که تعداد آنها ۳۰۰ نفر عنوان شده است، همراه شد. چنین اتفاقاتی حالا نیز علیه صنعت نفت کشور در حال رقم خوردن است اما با این تفاوت که مشتریان کلیدی نفت ایران، حاضر به همراهی با تحریمهای آمریکا نیستند و روابط فنی نیز کمابیش میان ایران و کشورهای خارجی برقرار است.
فریدون برکشلی، رئیس سابق امور مجامع اوپک وزارت نفت در رابطه با نقش هفتخواهران در به صفر رساندن خرید نفت ایران در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» گفت: در دهه ١٩٥٠ و در هنگامه تحریم نفتى ایران، شرکتهای هفتخواهران فعالیتی وسیع داشتند. حداقل چهار شرکت از هفت خواهران نفتى، متولد ایران بودند و در راس آنها شرکت نفت بىپی (که بعدها از دل شرکت نفت ایران و انگلیس بیرون آمد) قرار داشت که از ابتدا در ایران متولد شده بود. این شرکتها در سال ١٩٣٢ در شهرى در نزدیکى لندن، پیمانى امضا کردند که بر پایه آن نفت ایران بین آنان تقسیم شده بود. بنابراین در زمان تحریم نفتى ایران با یکدیگر هم پیمان و همکار بودند.
برکشلی برای مشخص شدن میزان هماهنگی این شرکتها میگوید: کافی است بدانیم در آن مقطع یک شرکت ایتالیایى که یک محموله نفتى از ایران خریده بود، به عاقبت بدى دچار شد زیرا مدیرعامل شرکت در یک سانحه هوایى کشته و کشتى حامل نفت خریداری شده از ایران نیز توسط نیروی دریایی انگلستان محاصره شد. به گفته این کارشناس، یک خریدار ژاپنى هم به سرنوشتى مشابه خریدار ایتالیایى مبتلا شد. به این ترتیب مقایسهای ساده میان فضای انحصاری سالهای یاد شده نشاندهنده میزان تغییرات بازار جهانی نفت و ابزارهایی است که کشوری مانند ایران در فضای کنونی در اختیار دارد. برکشلی عقیده دارد «خریداران بىشمارى در سراسر دنیا به دنبال خرید نفت هستند و راهکارهاى متعدد و متنوعى نیز براى معاملات نفت و فرآوردههاى نفتى وجود دارد. بنابراین واژه به صفر رساندن صادرات نفت ایران یا شاید هر کشور دیگری، خارج از موضوع است.»
او در ادامه توضیح این واقعیت را نیز ضرورى میداند که «صنعت نفت ایران از سال ١٣٥٨، توسط جیمی کارتر رئیسجمهوری وقت آمریکا تحریم شد و این شرایط طى سالهاى متمادى با فراز و نشیبهایى ادامه داشت.طی تمام این سالها بازاریابان و کارشناسان صنعت نفت ایران تجربههای بسیاری کسب کردهاند زیرا در طول سالهاى دشوار تحریم وظایف خود را به خوبى انجام دادهاند.»
نقش ایران در بازار نفت
نکته دیگری که در رابطه با تغییر شرایط بازار جهانی نسبت به سالهای دهه ۵۰ میلادی به آن میتوان اشاره کرد، نقش تعیینکننده نفت ایران در به تعادل رساندن بازار جهانی نفت است. بر اساس آنچه در اطلاعات تاریخی به آن اشاره شده، صادرات نفت ایران در سالهایی که بریتانیا خرید نفت کشور را تحریم کرد، بیش از ۶۰۰ هزار بشکه در روز بوده است. تحریم نفت ایران در دوره زمانی یاد شده برای چهار سال ادامه داشت؛ اما امروز تنها صحبت از تحریم نفت ایران، باعث افزایش چند دلاری قیمت هر بشکه نفت خام میشود. صنعت نفت ایران در شرایطی ملی و پس از مدتی کوتاه برای چهار سال گرفتار تحریم شد که توسعه چندانی نیافته بود؛ اما درست در همان سالهایی که نفت ایران تحت تحریم بود (۱۹۵۴-۱۹۵۱)، ایالات متحده آمریکا تولید روزانه نفت خام خود را از بیش از ۶ میلیون بشکه در روز به حدود ۷ میلیون بشکه در روز افزایش داد. آمریکا در آن سالها صادرکننده نفت خام نیز بود. بنابراین در حالی میتوانست بهعنوان تولیدکننده و صادرکننده بزرگ نفت خام با انگلیس همراهی کند و جای خالی نفت خام ایران را پر کند که حالا از چنین توانی برخوردار نیست. صنعت نفت ایران امروز با صادرات روزانه ۶/ ۲ میلیون بشکه نفت خام نقشی اثرگذار در به تعادل رساندن عرضه و تقاضای بازار نفت دارد و از همین رو است که به عقیده کارشناسان حتی با وجود همراهی عربستان و روسیه با آمریکا، حذف صادرات نفت خام ایران از بازار ایدهای عملیاتی نخواهد بود.
ارسال نظر