برای صد ساله شدن باید نخست متولد شد
شرکتی که سیستمها آن را اداره میکنند و نه مدیران
در واقع، مشکلی که در چنین شرکتهایی وجود دارد و در زمان حضور مدیر موفق و کاربلد کمتر به چشم میآید همان وابستگی بیش از حد به آن فرد و به عبارت روشنتر فردمحور بودن شرکت است و همین ویژگی نیز در نهایت موجب میشود تا شرکت در بلندمدت و پس از خروج آن مدیر بزرگ و توانمند دچار مشکل شود و دیگر نتواند کامیابیهای گذشتهاش را تکرار کند.
در این میان هستند مدیران و رهبران سازمانی دوراندیشی که با علم به این واقعیت تلاش میکنند تا از طریق ایجاد و تقویت سیستمها و تیمسازی مستمر و هدفمند در درون شرکت شرایط را برای حاکمیت سیستمها بهجای افراد فراهم آورند و پس از خروج مدیر مقتدر و موفق از شرکت همان سیستمهایی که آنها درگذشته برای شرکتهایشان ایجاد کردهاند قادرند بدون حضور آنها نیز کارها را بهپیش ببرند و بقای شرکت را تضمین کنند.
در واقع، این یکی از ویژگیهای رهبران و مدیران موفق کسبوکارهاست که در بهترین زمان ممکن و نه خیلی دیر و نه خیلی زود از شرکتشان خارج میشوند و زمام امور را به رهبران و مدیران بعد از خود میسپارند و مشکل خاصی هم در نتیجه این جابهجایی و تحول اتفاق نمیافتد، چرا که سیستمهایی در چنین شرکتهایی حاکم هستند که جلوی انحراف شرکت از مسیر درست و فردمحوری را میگیرند و با تعریف چارچوبهای مشخص و مدون امکان تکرار موفقیتها و جهشهای پیشین را فراهم میآورند.
با اینهمه، باید دانست که شما بهعنوان مدیر و رهبر یک شرکت یا سازمان باید قبل از خروج دائمی از شرکت خود دست به یکسری اقدامات و بسترسازیها بزنید تا پس از خروجتان از شرکت مشکل خاصی برای مدیران و رهبران سازمانی بعدی پیش نیاید که در ادامه به چهار مورد از مهمترین این اقدامات اشاره خواهد شد:
۱- ترسیم تصویر بزرگ و چشماندازهای کلان برای شرکت
این به آن معناست که شما باید نسبت به ترسیم و شفافسازی درباره ارزشها، رسالتها و تصویر کلی که قرار است از شرکت شما در ذهن عموم مردم و کارکنان شکل بگیرد اقدام کنید و از این طریق تاثیر دائمی و عمیقی بر تمام ذینفعان شرکت خود برجا بگذارید. علاوه بر این شما باید مسیر اصلی و اهداف بلندمدت شرکتتان را به شفافترین شکل ممکن نشان دهید و آن را برای همه به نمایش بگذارید.
۲- تعریف استراتژی تصویر بزرگ برای دستیابی به اهداف کاری
شما باید مشخص کنید که برنامه عمل موردنظرتان کدام است و میخواهید چگونه و به چه شیوهای از منابعی که در اختیار دارید کمال استفاده را ببرید و یک ساختار استراتژیک را که کارها بر اساس آن انجام شوند ایجاد کنید.
۳- ایجاد تیم رهبری شرکت و اختیار دادن به آن و سپردن تدریجی کارها و مسوولیتها به اعضای آن
شما باید بهتدریج و در طول زمان هم تیم رهبری منسجم و قدرتمندی را در شرکتتان ایجاد کنید و با دادن اختیارات و مسوولیتهای بیشتر و جدیتر به اعضای آن، زمینه را برای ایفای نقش موثر آنها در دوران پس از خروج از شرکت فراهم سازید. یکی از بهترین ترفندها برای موفقیت در این زمینه این است که یک ساختار استراتژیک برای فعالیت و تصمیمگیری اعضای تیم رهبری ایجاد کنید و با دادن اختیاراتی بیشتر از خودتان به اعضای تیم رهبری، آنها را برای در اختیار گرفتن کنترل شرکت بعد از خود مهیا سازید.
۴- رویاپردازی درخصوص آنچه بعدها اتفاق خواهد افتاد
شما بهعنوان رهبر سازمان باید همیشه نگاه به جلو و آینده داشته باشید و به این اطمینان دست یابید که فردا بهتر از امروز خواهد بود و شرکت در آینده خواهد توانست بدون حضور و نقشآفرینی شما هم به مسیر درستی که در پیش گرفته ادامه دهد و دچار تزلزل و سقوط نشود و بتواند خود را به بهترین شکل ممکن با تغییر و تحولات جهانی و دگرگونشدن نیازها و خواستههای مشتریان مطابقت دهد.
بنابراین، در سطح کلان، نقش و وظیفه اصلی شما بهعنوان مدیر یک شرکت یا سازمان این است که مشخص کنید هویت و جایگاه واقعی شرکتتان چیست و قرار است شرکتتان در آینده به کجا برسد و باید روی چه چیزی تمرکز کند و به سمت کدام اهداف خیز بردارد.
در واقع، رهبران سازمان روایتهایی زیبا و دلنشین از شرکتهای خود بیان میکنند که به دل تمام ذینفعان مینشیند و آنها میتوانند بهآسانی آنچه روایت شده را بفهمند و تفسیر کنند و بهواسطه شکلگیری همین درک و شناخت است که وفاداری مشتریان و کارکنان و سایر ذینفعان به برخی شرکتها و برندها شکل میگیرد و برای مدتهای طولانی نیز تداوم پیدا میکند.
هنگامی که کسبوکار شما گسترش پیدا میکند و شما پا به بازارها و بخشهای جدیدی میگذارید لازم است که به دنبال تعریف و روایتکردن داستان جدید و تاثیرگذاری باشید که در آینده به بخشی از هویت و میراث شرکت شما تبدیل خواهند شد و وجود همین داستانهاست که باعث میشود پس از خروج شما از شرکت و سپرده شدن کارها به تیمها و سیستمهایی که پدید آوردهاید مشکلی برای کلیت شرکت پیش نمیآید و کارها همچنان بسامان خواهد بود.
در سطح خرد نیز شما باید شرکتی را شکل دهید که در آن، اعضای تیمهای کاری بهخوبی و روشنی از نقشها و وظایف و مسوولیتهای خود آگاهی دارند و میدانند که عملکردشان بر اساس کدام معیارها و شاخصها سنجیده میشود و قرار است شرکتی که برایش کار میکنند در آینده به کجا برسد و دست به چهکارهای بزرگی بزند. این وظیفه شما بهعنوان مدیر و رهبر چنین شرکتهایی است که به طور مداوم و از همان آغاز پیدایش شرکتتان دست به روشنگری و آگاهیبخشی به اعضای تیمتان بزنید و با نشان دادن بازخوردهای مناسب و درست و بهموقع نگذارید رشته کارها ازهم گسسته شود و نظم حاکم بر شرکت از بین برود.