فروش همهچیز: جف بزوس و عصر آمازون
کوچ کارمندان والمارت به آمازون
پس از مشاهده این گسترش ماجراجویانه برای چند ماه، پاپ به اشپیگل گفت «آنچه ما در اینجا در حال انجام آن هستیم ساخت یک موشک فضایی بزرگ است و میخواهیم فتیله این موشک را روشن کنیم. پس نتیجه کار میتواند رفتن به کره ماه باشد یا برجای گذاشتن یک چاله بزرگ روی زمین که در حال دود کردن است! در هر صورت من میخواهم زمان رخ دادن آن اینجا باشم.»
همزمان با رشد شرکت، بزوس نشان داد که جاهطلبیهای او بزرگتر از آن چیزی است که دیگران گمان میکنند. او شروع به استخدام مدیران اجرایی بیشتری از شرکت والمارت کرد. در اوایل سال ۱۹۹۸، آمازون به دنبال یکی از همکاران سابق ریک دالزل، نایبرئیس بخش توزیع والمارت به نام جیمی رایت بود. دالزل میدانست که اگر کسی بتواند جاهطلبیهای بزوس را در ایجاد ظرفیت توزیع سریع محقق کند، آن فرد جیمی رایت است.
بزوس به رایت گفت که سیستم توزیعی میخواهد که ۱۰ برابر بزرگتر از سیستم فعلی باشد و نه فقط در ایالاتمتحده، بلکه در بازارهای آمازون در بریتانیا و آلمان نیز قابلاستفاده باشد.
رایت هرگز تجربه چنین چالشی را نداشت. در شرکت والمارت، مراکز توزیع، کانتینر محصولات را بهطور پیشبینیشده، یک بار در روز به همه فروشگاههای آن منطقه منتقل میکردند. در آمازون بستههای زیادی به سمت مقاصد بیشماری روانه میشدند و قابلیت پیشبینی وجود نداشت چرا که فروش آمازون ۳۰۰ درصد در سال رشد یافته بود. در تعطیلات عید شکرگزاری، جوی کاوی دریافت که شکاف بین تعداد سفارشهایی که در وبسایت قرار داده شدهاند و تعداد بستههایی که برای مشتریان ارسال میشدند در حال گسترش است. آمازون اعلام خطر کرد و در برنامهای به نام «Save Santa» هر کدام از کارمندان از دفتر اصلی یک شیفت شبانه در ساختمان خیابان داوسون یا ساختمان جدید در ایالت دلاویر گرفتند. آنها دوستان و فامیل خود را نیز آوردند و اغلب در ماشینهایشان میخوابیدند و فردای آن روز به سر کار میرفتند. بزوس رقابتهایی را ترتیب داد تا ببیند چه کسی میتواند سفارشها را سریعتر از قفسهها بردارد. پس از پایان تعطیلات کریسمس، او عهد کرد که آمازون هرگز دوباره کمبودی در ظرفیت فیزیکی برای رفع تقاضاهای مشتریان نخواهد داشت.
در آن زمان، رایت به بزوس طرح اولیه یک انبار جدید در فرنلی در ایالت نوادا را نشان داد که با استقبال شدید بزوس روبهرو شد. سال بعد از آن، رایت به ۳۰۰ میلیون ولخرجی ادامه داد. او نه تنها انباری در فرنلی ساخت بلکه انبارهای موجود را نیز خرید و بازسازی کرد؛ یک انبار در آتلانتا، دو انبار در کنتاکی و یک انبار دیگر در کانزاس. رایت دستور داد که این تسهیلات نه انبار بلکه مراکز توزیع نامیده شوند؛ همانطور که در فرهنگ لغات درونی والمارت این چنین بود.
رایت همکاران سابقش در والمارت را متقاعد به پیوستن به آمازون کرد. کری موریس، که از والمارت به آمازون پیوست میگوید «ما در والمارت آنلاین نبودیم و هیچ کدام از ما حتی نمیدانستیم که منظور رایت از خردهفروشی آنلاین چیست.» آمازون میدانست که والمارت در مقابل این شرکت عملکرد ضعیفی خواهد داشت.موریس میگوید که فرآیند مصاحبه او مخفیانه صورت گرفت. او بهجای اقامت در هتل، در منزل دوستی در سیاتل ماند و نه در دفتر آمازون بلکه در یک فروشگاه استارباکس برای شغل موردنظر مورد مصاحبه قرار گرفت. به گفته موریس، آمازون برای هزینههای او پول نقد پرداخت کرد. آن سال، دهها نفر از کارمندان والمارت به آمازون پیوستند.
کوچ کارمندان والمارت به آمازون اختلافات بسیار زیادی را ایجاد کرد. کارمندان آمازون در دهه ۲۰ و اوایل دهه ۳۰ عمر خود بودند و ادعاهای بزوس درباره انجام متفاوت امور ذهن آنها را پر کرده بود. کارمندان بنتویل بهطور قابلتوجهی مسنتر بودند. آنها در دهه ۴۰ و ۵۰ زندگی خود قرار داشتند و در برابر جوانهای عجول و گستاخ از صبر اندکی برخوردار بودند.
افرادی که از والمارت به آمازون آمده بودند مشکل دیگری را نیز ایجاد کردند. بزوس و دوئر بهعنوان بخشی از رشد و گسترش Drugstore.com، یکی از مهندسان والمارت به نام کال رامان را استخدام کرد و شروع به گلچین همکاران سابقش در بنتونویل کرد. والمارت از آمازون، کلینر و Drugstore.com در دادگاه ایالتی آرکانزاس اقامه دعوی کرد و مدعی بود که آنها تلاش کردهاند تا رازهای تجارت آنها را بدزدند. این مورد یک زنگ خطر نمادین بود و در نهایت بدون هیچ لطمهای حل و فصل شد. اما تنشهای بسیاری را بین سلطان خردهفروشی و این شرکت نوظهور آنلاین و بیپروا هویدا کرد. برخی از افراد از این موضوع ناراضی بودند.
کاترین، همسر ریک دالزل(کارمند سابق والمارت و مدیر ارشد اطلاعاتی آمازون)، از اینکه اکنون جامعه جدیدش در جدال با جامعه قبلی است بسیار ناراحت بود. خیلی زود بزوس و مککنزی به همراه چند شاخه گل و یک کپی از اتوبیوگرافی سام والتون به نام «سام والتون: ساخته شده در آمریکا» به خانه دالزل رفتند.
بزوس کتاب والتون را کاملا خوانده بود و عقیده موسس والمارت در مورد صرفهجویی و «سوگیری برای عملکرد» را در کالبد فرهنگی آمازون وارد کرد. در کپی کتابی که او برای کاترین دالزل آورده بود، بر یک عبارت خاص تاکید کرد؛ عبارتی که در آن والتون وام گرفتن از بهترین ایدههای رقبایش را توصیف کرده بود. نظر بزوس این بود که هر شرکتی در خردهفروشی از تجربیات پیشین رقبای قبلی سود برده است. این کتاب به مذاق موسس آمازون خوش آمده بود. در صفحه آخر، بخشی که چند هفته پیش از مرگ والتون تکمیل شد، او نوشته بود: آیا در این زمان داستانی از نوع والمارت هنوز میتواند رخ دهد؟ البته پاسخ من این است که این اتفاق کاملا رخدادنی است. همین الان جایی بیرون اینجا، انسانی- یا شاید صدها هزار انسان- وجود دارند که ایدههای بسیار خوبی در ذهنشان است.
جف بزوس ویژگیهایی که سام والتون در مورد آن نوشته بود را در خود جمع کرد. او همواره تلاش میکرد تا سیلی بیپایان از ایدهها در مورد نحوه بهبود تجربه این وبسایت جمعآوری کند و آن را برای مشتریان جذابتر سازد و همواره یک قدم از رقبایش جلوتر باشد.
ارسال نظر