چرا رابطه نویسندگان با سینماگران قطع شده است؟
عامل شکست سینمای اقتباسی در ایران
دشواری اقتباس
یکی از دلایل تمایل اندک کارگردانها به رجوع به آثار ادبی، در دشواری این کار نهفته است. اگر چه استفاده از داستان آماده با پیرنگ و شخصیتپردازی کامل، به نظر آسان میرسد، ولی توجه به تفاوت مدیومهای ادبیات و سینما نیازمند دانش و فراستی است تا اثری ادبی به خوبی به فیلم سینمایی تبدیل شود. این دشواری در برخی داستانها که با دروننگری بیشتری نوشته شدهاند، مشهودتر است. از آنجا که سینما نیازمند کنش است و داستان متمایل به فرم، کارگردان باید فضاهای ذهنی نویسنده را با تمهیدات بصری به فضاهای عینی تبدیل کند که الزاما این تبدیل به خوبی انجام نمیگیرد. همین عامل خطر نقد منفی را بالا میبرد؛ چرا که مخاطب و منتقد کتاب به دست، علاوه بر شرح داستان به روح اثر اولیه نیز توجه دارد. به همین دلیل نه تنها در کشور ما بلکه در جهان بسیاری از آثار اقتباسی با خطر شکست مواجهند. از این گذشته در دهههای اخیر گرایش نویسندگان ایرانی به آثار ماجرایی کمتر شده و نوعی آثار تجربی و ساختارگریز موجب شده، مواد خام تولیدات سینمایی کمتر فراهم شود. علاوه بر این بسیاری از کارگردانها با مقوله ادبیات بیگانهاند و اصولا اهل مطالعه نیستند.
تعامل با نویسنده
علاوه بر نقشی که ادبیات در موفقیت تجاری فیلمها به دلیل استحکام بنمایه داستان میتواند ایفا کند، اقتباسهای سینمایی نیز قادر است بر موفقیت تجاری کتابها تاثیرگذار باشد؛ همانطور که برای نمونه فروش کتاب «قصههای مجید» پس از پخش سریالی به همین نام ساخته کیومرث پوراحمد افزایش چشمگیری یافت. با اینهمه رابطه نویسنده و کارگردان همیشه به این خوبی انجام نمیشود، بسیاری از نویسندگان به دلیل اعتماد نداشتن به کارگردان از واگذاری اثرشان به دست آنها واهمه دارند یا در صورت این همکاری از نتیجه کار راضی نبودهاند. این نارضایتی گاه به درستی و گاه به دلیل نبود سعه صدر ودرک نکردن تغییرات به دلیل تفاوتهای دیدگاهی و ساختاری روی میدهد. همین عوامل موجب میشود کمتر شاهد این اتفاق خجسته بین سه جزء اساسی اقتباس، یعنی نویسنده، فیلمنامهنویس و کارگردان باشیم. رعایت نشدن حقوق مادی نویسنده از دیگر عواملی است که از پیوند سینما و ادبیات جلوگیری میکند. برخی کارگردانهای جوان با اقتباس یا الهام از اثر نویسندهای معروف بدون مشورت با نویسنده و حتی آوردن نامی از رمان یا صاحب اثر با تغییراتی به ساخت فیلم اقدام میکنند؛ عملی که اثبات آن در دادگاه فرآیندی دشوار و زمانبر است و عموما نویسندگان مطرح در شأن خود نمیدانند که از کارگردانان جوان به این دلیل شکایت کنند یا پس از وارد شدن به این فرآیند به دلایل یاد شده از خیر شکایت خود میگذرند.
توهم سینماگر مولف
در دنیا تعداد معدودی کارگردان مطرح وجود دارند که به دلیل داشتن جهانبینی خاص یا خلاقیت در ایجاد فضای داستانی خود اقدام به نوشتن فیلمنامه کنند و عمده کارگردانهای بزرگ دیگر، هنرمندانی کارآزموده در اجرای فیلمنامه نوشته شده هستند، در کشورما متاسفانه توهم سینماگر مولف گریبان بسیاری از فیلمسازان ما را گرفته و اغلب آنان یا بهکلی از ویژگیهای چنین پدیدهای عاری هستند یا پس از ساختن یک یا چند فیلم نخست از پرداختن به ایدههای جدید درمیمانند و به تکرار خود میپردازند. بدیهی است در محیطی که مولف بودن (فارغ از چگونگیاش) فینفسه ارزش محسوب میشود، اهمیت دادن به اقتباس جای چندانی ندارد و سالانه محصول این سینما، جز چند اثر، جز هدررفت سرمایه و وقت مخاطب چیزی دربر نخواهد داشت.
نمونههای موفق
با اینکه اقتباس سینمایی از آثار ادبی شیوهای متداول در کشورمان نیست؛ اما به این معنی نیست که نمونههای خوبی از آن سراغ نداشته باشیم. شاید از داریوش مهرجویی بهعنوان سرشناسترین کارگردانی بتوان یاد کرد که در بسیاری از آثار مطرح خود چون فیلم «گاو» با اقتباس از «عزاداران بیل» اثر غلامحسین ساعدی، «پستچی» با اقتباس از نمایشنامه «ویزک» نوشته گئورک بوخنر، «پری» برداشتی آزاد از داستان «فرانی و زویی» اثر سالینجر، «سارا» بر اساس نمایشنامه «خانه عروسک» نوشته ایبسن و «مهمان مامان» برگرفته از داستان هوشنگ مرادی کرمانی توانسته نظر مخاطب را جلب کند و در گیشه نیز موفق باشد. علاوه بر مهرجویی از دیگر کارگردانهایی که به مقوله اقتباس توجه داشتهاند میتوان به کیومرث پوراحمد، مازیار میری و محمدعلی طالبی اشاره کرد.
کارنامه اقتباس در جهان
به گزارش خبرگزاری کتاب به نقل از بوکسلر تحقیقات بنیاد ناشران نشان میدهد فیلمهایی که بر اساس کتابها ساخته میشوند در بریتانیا ۴۴ درصد و در دنیا ۵۳ درصد بیشتر از فیلمهای اورجینال فروش دارند. این گزارش ۲۱ صفحهای که به تازگی درباره این موضوع منتشر شده است نشان میدهد یک کتاب وقتی مورد اقتباس یک فیلم، نمایش تلویزیونی و تئاتر قرار میگیرد چه تاثیری در موفقیت تجاری آن اثر دارد. این اطلاعات از ترکیب مصاحبهها، مطالعات موردی و اطلاعات صنایع خلاق نظیر موسسه فیلم بریتانیایی (BFI)، بیبیسی و تئاتر بریتانیا به دست آمده است.
این تحقیق مشخص کرد که فیلمهای اقتباس شده از کتاب در گیشه سینماهای بریتانیا ۴۴ درصد و در سراسر جهان ۵۳ درصد بیشتر از فیلمهای اورجینال درآمد داشتهاند. در همین حال ۴۳ درصد از درآمد ۲۰ برتر گیشه در بریتانیا بین سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۶ بر اساس کتاب بوده که ۹ درصد آنها بر اساس کتابهای کمیک بوده است. این تحقیقات علمی نشان میدهد که فیلمهای اقتباسی به خصوص در ارتباط با موفقیتهای منتقدانه عملکرد بهتری داشتهاند؛ چون فیلمها میتوانند از اهرم شهرت کتابهای پرفروش و شناختهشده و مخاطبان آنها استفاده کنند. همچنین براساس این گزارش، فیلمهای اقتباسی داستان غنیتر و رشدیافتهتری برای به کار گرفتن دارند.
ارسال نظر