وزیر نیرو با تشریح تدابیر مقابله با خشکسالی در سال ۹۷ معرفی کرد
متهم تنش آبی در ایران
در این میان کاهش محسوس بارشها در سالهای اخیر پای «وقوع خشکسالیها» و «تغییرات اقلیمی» را بهعنوان یکی از متهمان اصلی بحران آب ایران به میان کشیده است. اما به راستی ریشه وخیم بودن حال این روزهای آب در ایران از کجا نشات میگیرد؟ وزیر نیرو بر این باور است که بحران آب هنوز برای بسیاری از اقشار جامعه به یک باور تبدیل نشده و شاید بتوان گفت ایرانیها یکی از بدمصرفترین جوامع در طول سالهای گذشته بودهاند. به اعتقاد وی اگر فرآیند تامین آب تنها صورت مساله چالشها بود امروز دیگر نباید خبری از مشکلات داخلی و ضعف در ساختارها در میان بود. ماجرای نگرانکننده منابع آبی در ایران «دنیای اقتصاد» را بر آن داشته که در گفتوگویی با رضا اردکانیان چالههای دردسرساز در کشور را مورد ارزیابی قرار دهد. متولی نیرو متهم بلامنازع کمآبی در ایران را شیوههای ناکارآمد مصرف آب در کشور میداند. به اعتقاد اردکانیان، ریشهیابی روند فعلی نشان میدهد که در طول ۴۰ سال گذشته مدیریت آب تنها مساوی با تامین و عرضه بوده است؛ درحالی که در شرایط فعلی باید تمرکز و توجه در این بخش بیشتر بهسوی مصرف و تقاضا معطوف شود؛ موضوعی که انگشت اتهام را به سوی شیوه مصرف نادرست جامعه نشانه میگیرد. در ادامه مشروح گفتوگو و چارهجویی درمورد یکی از ابرچالشهای این روزهای کشور با وزیر نیرو را میخوانید.
چالشهای بخش آب و برق همواره بهعنوان یکی از مهمترین دغدغههای وزارت نیرو در محافل مختلف مطرح شده؛ چرا که بهاعتقاد شما محدودیت منابع در این بخشها شرایط و مسیر را بیش از هر زمان دیگری ناهموار و سنگلاخی کرده است. برای برون رفت از این ابرچالشها چه تدابیری در نظر گرفته شده است؟
بسیاری از جوامع دنیا در مقایسه با جامعه ایران آنقدر که باید به نوع ادبیات وابسته نیستند. ادبیات به کار گرفته شده در کشور در بسیاری از مواقع کمک کار و در برخی موارد دیگر نیز کار دستمان داده است. زمانی که یک مفهوم غلط مصطلح میشود، خارج کردن آن از ادبیات رایج، کار راحتی نیست. یکی از مفاهیمی که در بخش نیرو همواره از آن استفاده میشود، به کار بردن «صنعت آب» است. اگر واژه صنعت در کنار واژه آب قرار گیرد، بسیار سختتر و دیرتر به آن نقطه دست خواهیم یافت که آب یک مقوله میانبخش است که وجوه فرهنگی، اجتماعی، تاریخی و اقتصادی دارد. زمانیکه میگوییم صنعت معدن، صنعت خودرو، صنایع غذایی و... از واژه صنعت معنا و تلقی خاصی وجود دارد و وقتی که آب را صرفا بهعنوان یک صنعت یاد میکنیم، وارد جنبه مهندسی آب شدهایم. ورود به مقوله مهندسی آب به این مساله ختم میشود که تنها مدیریت بخش آب، شامل مدیریت تامین و عرضه خواهد بود. در نتیجه در این ساختار وزیر نیرو باید مدام به سوالاتی از این دست که آبهای ژرف در چه شرایطی هستند، باروری ابرها به کجا رسیده، آبشیرینکنها در چه موقعیتی قرار دارند، انتقال آب از کشورهای خارج به داخل چه شد و... پاسخ دهد.
این روند در کشور نشان میدهد مدیریت آب تنها مساوی با تامین و عرضه است!
دقیقا، در حالی که در شرایط فعلی باید تمرکز و توجه در بخش آب بیشتر بهسوی مصرف و تقاضا معطوف باشد. البته این موضوع به این معنا نیست که برای دست یافتن به شرایط آرمانی مصرف و تقاضا در کشور، تامین و عرضه را فراموش کنیم، اما باید بدانیم که تنها صحبت کردن درمورد تامین ما را از بررسی شیوههای مصرف آب فعلی در کشور باز میدارد. در نتیجه باید وقت بیشتری را به موضوعاتی همچون اینکه آیا مقدار آب موجود در کشور صحیح مصرف میشود، اختصاص دهیم. زیرا اگر این موضوعات بررسی و واکاوی نشوند، حتی تامین حداکثری آب نیز بیفایده خواهد بود. حدود ۴۰ سال است که در ایران تامین آب برای مصرفکنندگان صورت میگیرد، اما این موضوع روشن است که اگر جامعه بدمصرفی نبودیم، تاکنون باید فرآیند تامین، بسیاری از مشکلات را از میان برده بود. این درحالی است که در یک قرارداد نانوشته وقتی میگوییم «بحران آب»، تنها این موضوع به ذهنها خطور میکند که سال آبی کم بارشی را پشت سر گذاشتهایم. حال این سوالات به ذهن متبادر میشود که اگر میزان بارندگیها کافی نیست، آیا شیوه مصرف ما نقص و مشکلی ندارد؟ آیا محصولات کشاورزی در مناطق درستی کاشته میشوند و مقدار آبیاریها از منطق منسجمی برخوردار هستند؟ شبکههایی که آبرسانی میکنند هیچگونه هدر رفتی ندارند؟ فاضلابها که رها هستند و منابع آب شیرین را آلوده میکنند و هیچ هزینهای برای برون رفت از این وضعیت نیز به کار گرفته نمیشود، عاری از هرگونه مشکل هستند؟ آیا این موارد هیچکدام رنگ و بویی از بحران ندارند و تنها کمبود بارش و ریزشها بحران بهشمار میرود؟ اگر به این سوال اینگونه پاسخ دهیم که بله اگر بارشها زیاد باشد این مشکلات و بحرانها پوشیده و دیده نمیشود درست مثل این موضوع خواهد بود که وقتی زایندهرود آب داشته باشد کف آن را نمیبینیم که چه ناهمواریهایی دارد. اما اکنون که خشکسالی در این منطقه رخ داده است، مشخص شده سطح این رودخانه در چه شرایطی به سر میبرد.
در بسیاری از اظهارات خود به این موضوع اشاره داشتید که چالش فعلی در بخش آب وقوع خشکسالیهای کوتاهمدت در کشور نیست و عدم مصرف صحیح آب از سوی مردم گلوگاه اصلی مشکلات حال حاضر در ایران بهشمار میرود. وزارت نیرو برای عبور از این مشکل که ریشه آن به فرهنگسازی نامناسب بازمیگردد، چه چارهای اندیشیده است؟
همواره بر این باورم که میتوان با نگاه دیگری به وقوع خشکسالیها در کشور پرداخت. اکنون که خشکسالی در کشور اتفاق افتاده است باید بیشتر به شیوه مصرف خود بنگریم و این روند را مورد ارزیابی قرار دهیم. از سوی دیگر، باید بپذیریم که جامعه ایران، جامعهای بسیار بدمصرف است. بگذارید از خود وزارت نیرو برایتان بگویم. در حال حاضر چیزی حدود ۱۲۸ میلیون مترمکعب آب شیرین صرف خنک کردن برجهای نیروگاههای حرارتی میشود. این موضوع را نمیتوان با یک چشم بر هم زدن و صدور یک دستور به نقطه صفر رساند و این مقدار آب را در بخش شرب یا در بخشهای دیگر مورد استفاده قرار داد. برای ساماندهی این ساختار باید هزینههای زیادی متحمل شد. برای نمونه در نیروگاه همدان اقداماتی را در دستورکار قرار دادیم. در این راستا پساب را جمعآوری و تصفیه کردیم و به جای اینکه برای خنک کردن نیروگاه از آب شیرین استفاده کنیم از پساب تولید شده استفاده کردیم. یا مثلا در نیروگاههای دیگر، برج را به برج خشک تبدیل کردهایم. این روند هزینههای بسیار سنگینی در دل خود دارد. شاید بتوان بهصورت تقریبی گفت هر مترمکعب ۳۰ هزار تومان باید هزینه شود تا یک برج تَر را بتوان به یک برج خشک تبدیل کرد. این موضوع به این معناست که آبی که در نیروگاههای حرارتی صرف میشود، آبی است که اگر بخواهیم برای آن قیمتی تعیین کنیم، حدود ۳۰ هزار تومان برای هر مترمکعب هزینه خواهد شد.
آیا آب شیرینی که در بخشهای مختلف صنعتی استفاده میشود، با همین قیمت به متقاضیان عرضه میشود؟
پاسخ این سوال منفی است. صنایع ایران در حال حاضر و در بهترین حالت در مقابل مصرف هر مترمکعب آب، تنها هزار تومان بهای آب را پرداخت میکنند. آیا این موضوع یک بحران جدی بهشمار نمیرود؟ اینکه یک کالای حیاتی را تقریبا بهصورت رایگان مصرف میکنیم، آیا نشانههایی از وقوع یک بحران نیست؟ چرا نباید درمورد این بحران صحبت کرد. چرا فقط در یک قرارداد نانوشته میخواهیم بهگونهای برخورد کنیم که تنها بحرانی که با آن مواجه هستیم، کمبود میزان بارندگیها است. کمبود بارش و برف موجب شده که ما متوجه ابعاد مختلف شرایط بحرانی مصرف آب و انرژی در داخل کشور نشویم. این درحالی است که این روند در بخش انرژی کشور نیز بهصورت محسوسی آشکار و روشن است. اکنون تمام کلیدهای چراغهایمان را که میزنیم روشن میشود، اما ممکن است روزی از راه برسد که با زدن همین کلیدها دیگر هیچ چراغی روشن نشود. انرژی برق برخلاف آب که به آهستگی از ته کشیدن منابع خبر میدهد، به یکباره زنگ نبودنش را به صدا در میآورد.
زمانی که خاموشیها آغاز شد همانند دومینویی این جریان سر به روی دوش همدیگر میگذارد؛ دومینویی که انگشت اتهام را به طریقه مصرف اشتباه مصرفکنندگان نشانه میگیرد. به همین دلیل است که سالانه باید هزار مگاوات نیروگاه برق ساخته شود که تنها ساعاتی در طول سال که پیک مصرف محسوب میشود پاسخگو باشیم. زمانی که منابع نباشد و قیمتها هم اصلاح نشود با شگفتیهایی در زندگی مواجه میشویم که چارهجویی برای آن موقعیت را بسیار سخت خواهد کرد. بنابراین فکر میکنم که نباید از اینکه یک آینه قدی مقابل رفتار مصرفیمان قرار دهیم، پرهیز کنیم. در این میان نقش رسانهها بسیار مهم و تاثیرگذار است تا جامعه متوجه شود که چه الگوی نادرست مصرفی را برگزیده و به پیش میبرد. همین که جامعه الگوی نادرست مصرف را متوجه شود، فرآیند فکر، عقل، آگاهی و شعور مردم را به سمتی هدایت خواهد کرد که باید اصلاحات صورت گیرد. بنابراین از این حیث است که رسانهها میتوانند سهم بسزایی در اصلاح شیوه مصرف مردم داشته باشند.
در این شرایط وزارت نیرو چه برنامههایی را در دستور کار قرار داده، آیا به دنبال شیوههای مختلف تامین انرژی در کشور هستید؟
وزارت نیرو در تعامل و همکاری نزدیک با بخشخصوصی در بخش برق قطعا به دنبال شیوههای مختلف تامین انرژی است. همچنین در برنامهها پیشبینی شده که سبد تامین انرژی کشور را بهطور حتم متنوع کنیم. از سوی دیگر، قرار است به سمت توسعه نیروگاههای تجدیدپذیر حرکت کنیم و سعی خواهیم کرد بخش انرژیهای نو کماکان برای بخشخصوصی داخلی و سرمایهگذاران خارجی از جذابیت لازم برخوردار باشند. اما واقعیت این است که این فعالیتها در نقاط دیگر دنیا زمانی نتیجه داده و موثر واقع شده است که یا جامعهای از لحاظ مصرف صحیح العمل بوده یا همزمان با این روشها به سمت اصلاح شیوههای مصرف حرکت کرده است. حتی گاهی وقتها پرهیز دارم از اینکه از لغت صرفهجویی استفاده کنم؛ چرا که صرفهجویی را زمانی باید به کار برد که منابع لازم را در اختیار داشت و قصد این باشد که کمتر از منابع استفاده شود. این در حالی است که در کشور بدمصرفی رایج است و این دور شدن از بدمصرفی، صرفهجویی نیست. این دور شدن از بدمصرفی نزدیک شدن به شیوه صحیح مصرف است که بتوان منابع زیست محیطی را هم برای خود و هم برای نسلهای بعدی پایدار کرد.
بهگفته شما بدمصرفی در حوزه آب و برق در حال حاضر بهعنوان یکی از مهمترین چالشهای وزارت نیرو مطرح است. فکر میکنید برای برونرفت از این وضعیت باید چه اقداماتی صورت بگیرد؟
شبکههای اجتماعی که در حال حاضر در دسترس بسیاری از مردم قرار گرفته است، میتواند ابزاری برای انتقال پیامها و فرهنگسازی بهشمار رود. اما یکی از اقداماتی که میتوان در طول این مسیر به آن توجه کرد، شیوههای مصرف سایر جوامعی است که بعضا به لحاظ سطح تکنولوژیک یا درآمدی یا شیوه زندگی و امکانات در دسترس در شرایط مطلوبی به سر میبرند. باید در چگونگی مصرف انرژی به اقتصادهای بزرگ دنیا نگاهی بیندازیم و از شیوههای مصرف آنان الگوبرداری کنیم. در سالهایی که در شرق و غرب آلمان زندگی میکردم با نمونههای جالبی از طریقه مصرف روبهرو شدم. اکنون اگر به شهرهای بزرگ آلمان سری بزنید، ساعت ۹ شب که میشود درست مانند زمان جنگ که خاموشی میدهند شهر تاریک و خاموش است. مردم در آنجا سعی میکنند در خانههایشان حداقل انرژی را مصرف کنند، در صورتی که این کشور با مازاد انرژی در نیروگاههای اتمیاش هم مواجه است و حتی گاه ناچار است برای تشویق مصرف، هزینهها را نیز رایگان کند. این عادت بهخوبی وارد زندگی روزمره مردم و فرهنگسازی شده است. در اروپا هم تمام سال بارندگی وجود دارد و آنان مشکل کمبود آب ندارند، اما به اشکال مختلفی پسابهای خود را تصفیه و بازچرخانی میکنند. این موضوع به این دلیل است که عادت خوب صحیح مصرف کردن را از کشورهای مختلف وارد زندگیشان کردهاند. ما میتوانیم از این مدلها استفاده کنیم.
آیا برنامهای برای بهکارگیری سیاستهای تشویقی برای مصرفکنندگان در جهت اجرای شیوه مناسب مصرف در نظر دارید؟
بله- یک شیوه این است که خود ما سیاستهای تشویقی را در پیش بگیریم، نه اینکه تنها به هشدار دادن درمورد بدمصرفی محدود شویم، بلکه آنهایی که صحیح مصرف میکنند را نیز تشویق کنیم. یعنی این فاصلهگذاری باعث میشود آنچه را که اکنون عادی است دیگر عادی نباشد. البته این روند در دستورکار برنامههای وزارت نیرو است که بتوانیم در ارتباط با بحث تشویق افرادی که مصرف صحیح دارند و الگوی مصرف را رعایت میکنند ابزارهایی را در نظر بگیریم. باید به مردم آثار بدمصرفیها توضیح داده شود. در این میان برخی میگویند مثلا ما در مصرف عاداتی داریم که تغییر آن برای سن و سال ما بسیار سخت است، اما با کودکان و نسلهای آینده میخواهیم چیکار کنیم؟ به هر حال باید به آنها آموزش دهیم. زمانی که میخواهیم آموزش دهیم باید متوجه این نکته باشیم که گاهی وقتها لیست کارهایی که نباید انجام دهیم، بلندتر و مهمتر از کارهایی است که باید انجام دهیم. یک اقدامی که باید در دستورکار قرار گیرد این است که نباید به نسلهای آینده و بچههایمان آموزش غلط بدهیم، نباید بگوییم که آب و برق رایگان است؛ چرا که دیگر سخت میشود به آنان تفهیم کنیم درست مصرف کنند. در بودجه سال ۹۷، آب و برق مدارس را در اشکال مختلفی رایگان کردهایم، میتوان گفت از این محل به دستگاه آموزش و پرورش کشور کمک مالی شده است اما باید محاسبهای نیز صورت بگیرد که هزینه این بدآموزی که برای فرزندانمان ایجاد کردهایم، چقدر است؟ این موضوع را چگونه میخواهیم اصلاح کنیم. یا در بخش کشاورزی آب و منابع زیرزمینی که در حال حاضر مصرف میشود، تقریبا سرنوشت اینچنینی دارد. نمیشود از کشاورز برای کالایی که تقریبا رایگان است انتظار داشت برای اینکه این کالا بهتر مصرف شود، هزینهای را متقبل شود. بنابراین اگر زبان مناسبی را برای صحبت کردن انتخاب نکنیم، نمیتوانیم پیام همدیگر را دریافت کنیم. زمانی که با زبان ابزار قیمت حرف نزنیم، اصلاح مصرف بسیار سختتر خواهد شد. این موضوع به منزله فشار اقتصادی به قشر زحمتکش جامعه نیست، دولت موظف است که از راههای دیگر این کاستیها را جبران کند. اما این پیام ناصحیح نیز منتقل نشود که کالا، کالایی رایگان است. زمانی که این پیامها نادرست منتقل میشوند، یکدفعه مشاهده میشود که میلیاردها مترمکعب آب شیرین در شرایط کمآبی کشور، صرف آبیاری محصولی میشود که اصلا نباید در آن منطقه خاص کشت شود. در نتیجه اینکه ما در بخش آب به ارتباط وسیعتری با مردم نیاز داریم. اما بحث انرژی به لحاظ ارتباطی که با صنایع مختلف به شکل گسترده دارد، کاملا یک بحث روشنتری است. در این راستا کمیتهای برای شیوههای مختلفی که به آن پیکزایی میگویند (روشهایی که میتوان پیک را کاهش داد) در حال فعال شدن است. وزارت نیرو بیشتر به دنبال آن است که خود قله مصرف را هم در بخش آب و هم برق کاهش دهد و فکر میکنیم در این مسیر میتوان کارهای بسیاری انجام داد. بخشی از این اقدامات به صنایع مرتبط میشود. ساخت و معرفی تجهیزاتی که باعث کاهش مصرف انرژی میشوند از این دست اقدامات بهشمار میروند. در محاسباتی که صورت گرفته است اگر تصحیحی در ساخت الکتروپمپهای کولرهای آبی صورت گیرد رقم قابل ملاحظهای صرفهجویی در انرژی برق صورت میگیرد.
چه در بخش آب و چه در بخش برق باید این موضوع را در نظر داشت که رسانهها نقش قابل توجهی در انتقال مفاهیم و مشکلات این روزهای این بخشها دارند. سازگاری با آب یکی از این مفاهیم است که باید به درستی به جامعه ایران انتقال یابد. اینکه از لغت بحران آب استفاده میشود، درست نیست. چراکه معنی لغت بحران یعنی شرایط و وضعیت آب کشور موقتی است، بنابراین با توجه به اینکه کشور خشک و نیمه خشکی هستیم، باید با تغییر اقلیم خود نیز سازگار باشیم.
ارسال نظر