بایدها و نبایدهای توسعه صنعت پخش
تفاوت پخش کالا بهصورت خرد با اینکه در هر استان به چند نفر ماموریت پخش محصولات واگذار شود، از آنجا مشهود خواهد شد که مثلا ۱۰۰ هزار نفر نمیتوانند سیاستها را تعیین کنند اما چند نفر بهراحتی میتوانند سکان قیمتگذاری و نوع پخش کالاها را به دست بگیرند. این موضوع دامنه رانت در صنعت پخش را افزایش خواهد داد و از سوی دیگر باعث جهش قیمتها میشود. توسعه صنعت پخش بدونشک یکی از الزامات است اما پخش منطقی، اقتصادی و قابلقبول. این موضوع به این معناست که نباید هر شرکتی با پخش دو قلم کالا به یک پخش گسترده در سطح کشور دست یابد. درست است که با چنین سازوکاری صنعت پخش را گسترش میدهیم، اما هزینهها را بهصورت غیرعادی در مدار صعودی قرار دادهایم. در این میان این مصرفکننده نهایی است که متضرر خواهد شد، بنابراین باید یکسری مکانیزمها بر تولید، توزیع و مصرف حاکم شود. البته نمیتوان یک نسخه واحد برای صنعت پخش پیچید، زیرا هر کالایی یک روش خاص برای توزیع و پخش دارد.امروز صنعت پخش به اجزای مختلفی تقسیم شده است. یک بخش این صنعت، پخش و حملونقل با کامیون است. این در حالی است که کامیونی که سال گذشته ۱۰۰ میلیون تومان فروخته میشد امسال با قیمتی معادل ۴۰۰ میلیون تومان در بازار موجود است؛ یعنی قیمت کامیون چهار برابر شده اما قیمت کالاها دو برابر هم نشده است. با یک حساب سرانگشتی میتوان این نتیجه را استخراج کرد که هزینه به ریال فروش، غیرعادی افزایش یافته است. مساله و چالش دیگر در صنعت استراتژیک پخش، کاهش تولید کالاهاست. براساس ارزیابیها در حالحاضر در ایران به آن اندازه که نیاز است در برخی زمینهها تولید وجود ندارد. این موضوع به این معناست که برخی هزینهها در صنعت پخش افزایش یافته است. از سوی دیگر شرکتهای کوچکی که نمیتوانند اجناسشان را با شرکتهای پخش بفروشند، به سمت یکسری فروشگاههای زنجیرهای رفته و با آنان توافق کردهاند که با تخفیفهای سرسامآور کالاهای خود را عرضه کنند. برندهای نامشخصی که امروزه عاملی بازدارنده برای توسعه برندهای قوی در کشور شدهاند. البته توسعه فروشگاههای زنجیرهای الزامی است، اما نمیتوان به هر قیمتی این زنجیره را تقویت کرد زیرا مهمترین قسمت قضیه، توسعه تولید است. این شرکتها که با برندهای نامشخص و تخفیفهای کلان چند وقتی است وارد بازار شدهاند، عمر طولانی ندارند. آنان دو تا ۶ماه بعد از تولید به ورطه تعطیلی کشیده میشوند. به همین دلیل بر این باورم هر نسخه یا استراتژی در کشورمان در نظر گرفته میشود، راهحلهایی کوتاهمدت هستند. این در حالی است که برای توسعه اقتصادی در هر زمینهای به نقشه راه و راهکار بلندمدت نیاز است.در این میان مقایسه صنعت پخش ایران با سایر کشورها، برخی چالشها و معضلات این صنعت را بیشتر نمایان میکند. در سالهای گذشته به دلیل اینکه در صنعت پخش، تقاضا از عرضه سبقت گرفته، دامنه برخی مشکلات گستردهتر شده است. اکنون صنعت پخش کشور بر مبنای سختافزار است. سختافزار به این معنی که زیربنای این صنعت بر مبنای داشتن انبار و ماشین چیده شده است. اما با گذر زمان و افزایش میزان تولید نسبت به تقاضا این مسیر با تغییر جهت همراه شد. در دنیای کنونی دیگر صنعت پخش با سختافزارها نمیچرخد و مبنا روی نرمافزارهاست، یعنی اینکه بدانید چگونه کالاها را به فروش برسانید و در کنار آن هم یک تیم بازاریاب داشته باشید. بنابراین صنعت پخش عملا به نرمافزار تبدیل شد. در این وضعیت مهم این است که با چه فکر و با چه رقابتی سهم خود را از بازار بگیرید. البته این روند در بسیاری از کشورهای دیگر منسوخ شده و آنان از نرمافزارها تغییر جهت و به سمت مغزافزارها رفتهاند زیرا با توجه به گستردگی در تولید، نرمافزارها هم دیگر پاسخگوی نیازها نیستند. صنعت پخش امروزه در دنیا روی مغزافزار متمرکز شده است، یعنی شما باید هوشمندانه جستوجو و راهکارهای جدیدی برای فروش پیدا کنید. ما در ایران چهبسا هنوز در سختافزارها گیر افتادهایم. از دیدگاه ما شرکت پخش قدرتمند، یعنی شرکتی که نسبت به سایر رقبای خود ماشین و انبار بیشتری داشته باشد. این در حالی است که کشورهای توسعهیافته به دنبال این هستند که با چه راهکارهایی آمار فروش خود را بالا ببرند. همین موضوع، فروش آنلاین و مجازی را در صدر برنامهها قرار داده است. اکنون شرکتهای پخش خارجی در فروش با یکدیگر رقابت میکنند نه در پخش. اما ایرانیها همواره به دنبال هزینهتراشی هستند و از افزایش بهرهوری غافل ماندهاند. باید به یاد داشته باشیم که امروز پیدا کردن راه برای کاهش هزینهها و توسعه صنایع استفاده از مغزافزارها است.
ارسال نظر