آیا حمله به آرامکو به نفع روسیه شد؟
ولادیمیر پوتین معروف به مرد یخی روس ها، پس از ۱۲ سال با هدایایی جالب توجه راهی خلیج فارس شد و شیخ و پادشاه را زیارت کرد! رئیس جمهور روسیه در روزهای آشفته ای به امارات و عربستان آمد که این کشور همچنان در بحران ۴ ساله یمن گرفتار است و از سوی دیگر تاسیسات نفتی آن که نبض اقتصاد کشورش است مورد حمله قرار گرفت. حمله به آرامکو یکی از علل و دلایلی بود که شاخک ها را تیز کرد به این کنجکاوی که پوتین در حال حاضر و با شریط فعلی منطقه چه در سر دارد و از عرب های حاشیه خلیج فارس چه می خواهد؟ به دنبال اقتصاد است یا به دنبال اطلاعات؟ به دنبال امنیت است یا به دنبال یارکشی؟ به دنبال فروش نفت به نفع خود است یا تفرقه افکنی روابط یا مصالحه جویی روابط میان کشورهای منطقه؟ دکتر بهرام امیراحمدیان کارشناس اوراسیا و استاد مطالعات منطقه ای در کافه خبر خبرآنلاین این مهم را بررسی کرده است که در ادامه می خوانیم:
پوتین پس از ۱۲ سال به خلیج فارس آمد، امدن او در این شرایط فعلی منطقه کمی مشکوک بود و این سوال را به طور خیلی جدی تداعی می کرد که او چه می خواهد؟ و به دنبال چیست؟ آیا پوتین در حال تعریف کردن نقش جدیدی از روسیه در خاورمیانه است؟ سفر او چه پیامی داشت و رئیس جمهور روسیه در خلیج فارس به دنبال چیست؟
روسیه در خاورمیانه بسیار فعال شده است؛ از طرفی پرسشی که مطرح می شود این است که خاورمیانه چه جذابیت هایی برای روسیه دارد و از طرف دیگر روسیه چه چیزهایی برای ارائه کردن دارد. از لحاظ روانشناسی فروپاشی شوروی و متعاقب آن از دست رفتن هژمونی برای روسیه بسیار گران تمام شد. حتی شکست در افغانستان را نیز می توان از دیگر عوامل فعال شدن مسکو در خاورمیانه تلقی کرد. روسیه یک ابرقدرت در بخش نظامی است و همین موضوع سبب می شود این کشور در محیط بین الملل به ایفای نقش بپردازد. داشتن حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز از دیگر موضوعاتی است که بیش از پیش نقش روسیه را در نظام بین الملل پررنگ تر می کند. اما روسیه در یک فضای عادی از لحاظ توان استراتژیک توانایی برابری با آمریکا را ندارد. به این دلیل که ایالات متحده آمریکا هزینه های نظامی اش 10 برابر روسیه است. تولید ناخالص داخلی آمریکا و میزان بودجه نظامی این کشور را با روسیه مقایسه کنید. اگر روسیه بخواهد آن مقدار هزینه ای را که آمریکا از تولید ناخالص داخلی خود برای بودجه نظامی تخصیص می دهد استفاده کند باید نصف آن مقدار را صرف هزینه های نظامی کند که معقول نیست. در همین راستا می بینیم که روسیه سلاح ها و بمب هایی می سازد که وحشتناک و یا عجیب هستند.
روسیه برای اینکه در منطقه خود قدرتمند شود اروپای شرقی و آسیای شرقی را از دست داده است. اما خاورمیانه فرصت خوبی را برای روسیه فراهم می کند که البته موانعی نیز وجود دارند. از این لحاظ فرصت خوبی است که آمریکا دیگر در آنجا حضور ندارد. در همین راستا آمریکا به دنبال جایی است که دشمن بالقوه در آن وجود دارد که آن هم چین است. در دوره اوباما آمریکا به سمت اقیانوس آرام حرکت می کند و دریای چین جنوبی به محل مناقشه تبدیل می شود و این راه را برای روسیه باز می گذارد. اما روسیه برای ورود به این محل و تعامل با کشورهای عربی خلیج فارس چیزی جز سلاح برای ارائه به آنها ندارد. اگر اقتصاد روسیه و کشورهای عربی را نیز بررسی کنیم می بینیم که آنها مشابه هستند.
روسیه هم گاز و هم نفت صادر می کند و ۸۰ درصد درآمدهای دولت آن وابسته به همین صادرات است. روسیه را نمی توان یک کشور صنعتی دانست، اگر چه آنها در صنایع نظامی،هوافضا، نفت، تکنولوژی هسته ای قدرتمند هستند.
۹۰ درصد تجارت جهانی از طریق اقیانوس ها انجام می شود، خب با این تعریف روسیه وارد خاورمیانه می شود؛ می تواند به آنها سلاح بفروشد، ولی انها از قبل سلاح دارندبا توجه به اینکه تجارت جهانی بر پایه بازار مصرفی است روسیه در این بازار سهم چندانی ندارد. بنابراین روسیه بیشتر به دنبال فروش سلاح به کشورهای عربی است چرا که ممکن است آمریکا روزی صادرات به این کشورهای را متوقف کند و این کشورها در این راستا می توانند به سلاح های خود تنوع ببخشند. ساخت نیروگاه های هسته ای، همکاری در سیلوها و بنادر بزرگ از دیگر فرصت هایی است که می تواند مسکو در روابطش با کشورهای عربی از آن بهره مند شود. اما این ها فقط یک بار است به این معنا که فقط حکم سرمایه گذاری را دارد و این موارد نمی تواند روسیه را به یک قدرت بزرگ اقتصادی تبدیل کند و حجم روابط تجاری خود را آنچنان بالا ببرد.
چیزهایی که خاورمیانه به روسیه می دهد آنقدر نیست که او را به یک قدرت اقتصادی تبدیل کند و حجم تولید اقتصادی ان را خیلی بالا ببرد. مگر کل تجارت جهانی اسلحه در سال چه میزان است؟ رقم ان زیاد است ولی سهم ان ناچیز است. نهایت روسیه از تجارت اسلحه به خلیج فارس ۳۰ میلیارد یا نهایت ۵۰ میلیارد دلار به دست بیاورد! بنابراین روسیه فقط می خواهد قدرتنمایی کند که بگوید در جهان سیاست من هنوز هستم و امریکا هم به او جا داده و این امتیاز را داده است.باید پرسید که روسیه با تولید ناخالص داخلی 1600 میلیارد دلار چقدر از آن را می تواند از فروش اسلحه بدست آورد؟
پس یعنی حمله به آرامکو به نفع پوتین شد؟
روسیه وارد منطقه می شود، آمریکا در آنجا نیست. چی کار باید بکند؟ قطعا باید نیروها را نگه دارد و هزینه کند که این مساله زیاد برای او فید بک خوبی ندارد. مثلا در سوریه روس ها هزینه کرده اند. باب حضور روسیه از همانجا باز شد. ولی در نهایت تلاشی که روسیه برای ایفای نقش ابرقدرتی می کند مثل دوره جنگ سرد نیست.
بنابراین این فضا تنها فرصتی را به روسیه برای قدرت نمایی می دهد. تلاشی که روسیه برای ابرقدرتی می کند همانند دوره جنگ سرد نیست و اگر جهان دوقطبی شود قطب دوم آن روسیه نیست ولی قطعا قطب اول آن آمریکا است. روسیه با یک جهان دو قطبی مخالف است و در این فکر است که یک جهان چند قطبی تشکیل دهد، و در همین راستا به هیچ وجه دوست ندارد چین تبدیل به قطب دوم شود.
یعنی به چین خنجر را خواهد زد؟
بله چون نمی خواهد جهان دو قطبی شود در جهان حاضر روسیه دیگر در جایگاه قطب دوم نیست. پس اگر روسیه نیست چین هم نباید باشد. چین خطرهای خودش را برای روسیه دارد.
چرا این را می گویم؟ برخی جهان را دوقطبی نگاه می کنند می گویند آمریکا و چین دو قطب اصلی هستند و چین در تجارت خارجی نیز از آمریکا جلوتر است و با کشورهای بیشتری در ارتباط است، اما در نظر گرفته نمی شود که این تجارت خارجی جمعیتی بالای یک میلیارد را پوشش می دهد، این در حالی است که تجارت خارجی آمریکا تنها برای۳۵۰ میلیون نفر است. از طرفی اگر مبنا را تولید ناخالص داخلی قرار دهیم برای آمریکا که رقمی بالغ بر ۲۰هزار میلیارد دلار است را باید تقسیم بر ۳۵۰ میلیون نفر کنیم که به هر نفر ۵۴ هزار دلار می رسد.
چین که قدرت دوم جهان است بنابراین اگر تولید ناخالص داخلی آن را که چیزی حدود کمتر از ۱۴ هزار میلیارد دلار را باید تقسیم بر یک میلیاردو سیصد و پنجاه میلیون نفر تقسیم کنیم که در این صورت پنج برابر کمتر از آمریکا سهم می برند. از طرفی دولت چین باید برای مدیریت این جمعیت بالا تجارت را افزایش دهد، محصولات کشاورزی تولید کند، آموزش عمومی را انجام دهد، بهداشت و درمان عمومی را ارائه دهد، جاده بسازد و غیره... خب این موارد باید از کدام بودجه تامین شوند؟ بنابراین باید گفت که طبقه بندی ما برای اینکه بگوییم چین در رتبه دوم قرار دارد غلط است که البته ممکن است از لحاظ تئوری درست باشد. در نتیجه عواملی چون وسعت و جمعیت نقش بسزایی در محاسبات ما دارند.
در راستای بحث اصلی نیز باید بگویم حضور روسیه در خاورمیانه از لحاظ اقتصادی برای این کشور درآمدی آن چنانی ایجاد نمی کند. اگر هم روسیه بخواهد حضور داشته باشد باید هزینه بدهد و این کشور در شرایط فعلی قادر نیست تا هزینه دهد و این کشور سعی کرده تا قدرت نرم خود را جایگزین قدرت سخت خود کند. در این راستا آنها بنیاد صلح (روسکی میر) تشکیل داده اند و تلاش دارند تا آن را توسعه دهند. از طرف دیگر چین نیز بنیاد دیگری به نام کنفوسیوس دارد که درصدد گسترش آن است.
هدف از این کارها این است که بگویند قدرت سخت بدنامی می آورد و کارایی نیز ندارد. در همین بین وقتی روسیه کریمه را اشغال می کند از قدرت سخت استفاده کرده و اروپا را از خود ترسانده است و اروپا نیز در پاسخ تحریم هایی اعمال کرده است. به نظر من این موقعیت فرصت خوبی را برای ایران فراهم می کرد تا اروپا را به سرمایه گذاری در گاز ترغیب کند که متاسفانه ایران این کار را نکرد. هر چه ایران به روسیه نزدیک تر شد از اروپا نیز دور تر شد.
کمی از بحث فاصله میگیرم یکی از نکات جالب توجه سفر پوتین،رفتار عجیب او در نوع انتخاب هدیه است که همیشه مورد توجه رسانه ها قرار می گیرد، و این بار هم حرف و حدیث درباره آن زیاد بود، این نوع هدیه ها تنها سبک خاص رئیس جمهور روسیه است! ارزیابی شما از هدایای پوتین به رهبران منطقه چیست؟ آیا او با این هدایا می خواهد پیامی صادر کند؟ برای مثال دیدیم که وی در سفر به تهران برای رهبر انقلاب قرآن هدیه آورد و در سفر به عربستان برای شاه عربستان شاهین می برد و یا در سفر به امارات پرنده ای را به ولیعهد ابوظبی هدیه می کند.
در شبه جزیره عربستان وقتی مکان های مقدسی چون مکه و مدینه وجود دارد و پادشاه این کشور به عنوان خادم حرمین شریفین شناخته می شود یعنی اینکه مکه دست آنهاست و دیگر اینکه آنها اهل تسنن هستند و شیعه ۱۰ درصد جهان اسلام را تشکیل می دهد و متاسفانه متفرق ترین جهان، جهان اسلام است. می بینیم که برخی دست به چه جنایتی می زنند و برای مثال در حادثه اخیر در افغانستان در ننگرهار چندین نمازگزار کشته شدند. متاسفانه این مسلمانان هستند که یکدیگر را می کشند. در قضیه هدایا هم روسیه دیدگاهی سمبلیک دارد و با قرآن هدیه دادن می خواهد بگوید که جهان اسلام متعلق به ایران است و با دادن لقب روحانی به رهبر ایران به وی قرآن می دهد. از طرفی دیگر نیز می بینیم که پوتین به شاه عربستان شاهین هدیه می دهد. چرا که این پرنده سمبل سلطه است. که به نوعی یک دوگانگی را القا می کند. البته ممکن است این تفسیر ما باشد و پوتین منظوری نداشته باشد.
برخی از اعراب به ایران می آیند تا با گرفتن مجوز پرنده شکاریشان بتواند شکار کند که یکی از ورزش های سنتی آنان است. مانند ورزش چوگان که اسب برای آن لازم است. اما با ورود روسیه به جهان اسلام باید در نظر داشت که این موضوع برای جهان اسلام خوب نیست. درست نیست که فردی از جهان مسیحیت بیاید و ادعا کند که می تواند کشورهای مسلمان را آشتی دهد. پس سازمان همکاری اسلامی با ۵۹ عضو چه وظیفه ای دارد؟ پس با بررسی این مورد می توان دریافت که پوتین می خواهد در این زمینه سلطه خود را به رخ بکشد.
با توجه به تفسیر شما از هدایا و خارجی بودن او در جهان اسلام، پس قضیه میانجی گری در سفر پوتین به عربستان مطرح نبوده است؟ چنانکه من متوجه شدم تنش میان ایران و عربستان به نفع روسیه است و پوتین نیز به نوبه خود در حال بهره گرفتن است.
خیر. به این دلیل که پوتین هم با ایران و هم با عربستان رابطه ای دوستانه دارد. ما یک کنفرانسی در لندن درباره مرزهای ایران داشتیم که سال ۲۰۰۵ برگزار شد. فردی انگلیسی در آن کنفرانس سخنرانی کرد و از واژه "خلیج" استفاده می کرد. بنده به وی گفتم که چرا از واژه خلیج فارس و یا خلیج عربی استفاده نمی کنید؟ وی در پاسخ گفت که اگر بگوییم خلیج فارس عربها ناراحت می شوند و اگر بگوییم خلیج عربی ایرانی ها ناراحت می شوند. "بنابراین از خلیج استفاده می کنیم". این مثل مصداق رفتار پوتین است!
به نظر من عمران خان برای این مساله گزینه بسیار عالی بود، چون هم روابط خوبی با ایران دارد هم عربستان، اما روسیه چه می خواهد؟ او اصلا نمی تواند کشورهای مسلمان را با هم دوست کند در جایگاه ان نیست. برای میانجیگری ما نباید از غیر را بپذیریم بلکه باید از محیط منطقه ای خودمان کشوری را انتخاب کنیم. کشوری مسلمان و همسایه، نه یک مسیحی مانند پوتین!
از نظر امنیتی روس ها چه می خواهند؟
روسیه در دو جا نیاز داشت تا جا پای خود را محکم کند یکی بندر سواستوپول در شبه جزیره کریمه که برای نگهداری زیردریایی اتمی ناوگان دریایی سیاه بود. روسیه این منطقه را از اوکراین اجاره کرد که اوکراین با روسیه اختلاف پیدا کرد. در این بین به جای قدرت نرم از قدرت سخت استفاده شد و روسیه آن منطقه را تصاحب کرد.
محل بعدی در دریای مدیترانه و در نزدیکی کانال سوئز بود که محل عبور که ناوگان تجاری روسیه یعنی بندر طرطوس بود. روسیه از زمان شوروی از این بندر استفاده می کند و باید آن را حفظ کند. بنابراین روسیه علاوه بر حفظ این بندر سعی کرده که حکومت سوریه را نیز حمایت کند. همچنین نزدیکی روسیه به کشورهای خاورمیانه به دوره شوروی باز می گردد که مسکو علاقمند است تا آن دوران را دوباره احیا کند. بنابراین شاهد هستیم که اتحادیه اقتصادی و یا گمرکی تشکیل می دهد. حتی به دنبال حضور در اقیانوس هند نیز هستند. نکته ای که باید عنوان کرد این است که روسیه از لحاظ اقتصادی،سیاسی، فرهنگی، جایگاه گذشته خود یعنی دوره شوروی را ندارد.
روسیه سعی کرده است که هم بندر را حفظ کند هم حکومت سوریه را حفظ کند کشوری که دوست است ، نزدیکی روسیه به کشورهای خاورمیانه بر میگردد به دوره شوروی خیلی روس ها دوست دارند که ان دوران را احیا کنند مثلا یک اتحادیه اقتصادی اتحادیه نظامی، منتهی امنیتی شانگهای شده امنیت دسته جمعی که ساختاری است .
سی ای اس است ، که 12 کشور هستند. البته الان 11 تا زهستند اوکراین جدا شده است گرجستان هم جدا شده اسم انها است ولی عملکرد انها در اغاز شوروی داشت الان ندارد چون ساختار خودشان را دارند برخی کشورها مثل قزاقستان همچنان هستند راه دیگه ای ندارند از کریدور تراسکا به سمت چین و اسیای شرقی از طرف غرب هم از همان کریدور باکو جیحان است همه اینها ساختاری است که این منطقه را از شمال ایران جدا می کند نه به خاطر اینکه با ایران مخالفت دارند این طور نیست اقتصاد است که حرف می زند چون اینها می گویند اگر بیایند ایران و از ایران از لحاظ حقوقی بانک و بیمه و اینها که خیلی سخت می گیرند از ما جدا شده اند روسیه می خواهد به نحوی این محاصره را بشکند بنابراین حضورش در خاورمیانه عرصه خودش را افزایش دهد در اقیانوس هند نفوذ داشته باشد اگر بیاید خلیج فارس دسترسیش به هند زیاد می شود.
روسیه حضورش در خاورمیانه فقط برای فرونشاندن حس جاه طلبی شوروی است روسیه از نظر قدرت اقتصادی فرهنگی و سیاسی ان جایگاه را ندارد که به عنوان یک قدرت بزرگ مطرح شود یعنی نمی تواند جای آمریکا را بگیرد، نمی تواند بگیرد چون موردی ندارد بخواهد جای امریکا را بگیرد .
در صحبت هایتان اشاره کردید که روسیه زیاد نفع اقتصادی از این سفر نمی برد، با توجه به گفته خودتان پس می توان گفت که دلائل سفر او امنیتی بوده است؟ یا مسائلی دیگر مانند حل بحران یمن و شکل گیری مذاکرات ؟ چرا که روسیه خواستار گفتگوی سیاسی برای حل بحران یمن شده بود. از طرفی دیگر لاوروف در بدو ورود به عربستان گفت ما نمیدانیم عامل حمله به آرامکو کیست؟
از زمان اشغال افغانستان توسط روس ها، آنها همواره اعلام کرده اند که قادرند مساله افغانستان را حل کنند ولی در عمل چیزی ندیده ایم. در خصوص حضور آنها در خلیج فارس نیز آنها با مشکلات ارتباط گرفتن، روبرو خواهند بود چرا که زبان روسی بسیار سخت است. در همین راستا زبان دوم کشورهای عربی انگلیسی است و مسکو در این زمینه دچار چالش خواهد شد. حتی کشورهای آسیای میانه و قفقاز نیز در حال تغییراتی هستند تا زبان انگلیسی را جایگزین کنند. روسیه قدرت نرم محدودی دارد و مهمتر از اینکه آنها خشن دیده شده اند و غیرقابل اعتماد هستند. به این دلیل که مصر را می توانیم مثال بزنیم. مصر در جهان عرب ضربه بزرگی را از اتحاد شوروی خورد که البته برخی می گویند حساب شوروی از روسیه جداست اما این در حالی است که تمام مقام های شوروی سابق همه روس بودند. همان فرهنگ و همان ادمها همچنان بر سر کار هستند، همین اقای پوتین در شوروی صاحب منصب بوده است لاوروف همین طور!
آنها فقط حس جاه طلبی خود را تقویت می کنند. برای اینکه به ملت خودشان بگوییند که برای نظامی گری هزینه می کنیم ناراحت نباشید! من روسیه را از سیبری دیده ام تا اورال تا ولگا، قفقاز و الی اخر در مناطق اسیایی روسیه تا ۴۰ سال هم کار کند جا برای کار عمرانی زیاد دارد یک جامعه توسعه نیافته با بافت سنتی دارد. اصلا مثل مسکو نیست. مشکل ما درباره روسیه اینه که فکر میکنیم اروپایی است. روسیه حتی صنعتی هم نیست اگر بود که در کشورهای دیگر چه برندی از روسیه شناخته شده است؟ چه کالایی از روسیه هست که اگر نباشه لنگ می مانیم به جز اسلحه و نیروگاه هسته ای، اقتصادی می تواند جا باز کند که بتواند تولید صنعتی داشته باشه روسیه قدرت سخت و نظامی است.
با این تفاسیر اون با چه هدفی برای خاورمیانه دست و پا میزنه؟
می خواهد چه کند؟ نفت صادر کند؟ خب این را که عرب ها دارند!
باز هم من برمیگردم روی سوال قبلی از نظر امنیتی به دنبال چیست؟ هیئت نظامی ایران پس از سفر اخیر خود به روسیه از احتمال برگزاری یک رزمایش مشترک در ابهای خلیج فارس را دادند ایا می توان گفت پوتین فقط به دنبال مسائل امنیتی است با توجه به اینکه شما اشاره دارید به این مساله که انها فقط به دنبال شکوه گذشته خود هستند.
برای روسیه ایران آن جایگاهی که ما برای خود تعریف می کنیم آن را در سیاست خارجی اش ندارد. ما یک کشور با سیاست خارجی مستقل هستیم ما در سیاست خارجی وابسته نیستیم خودمان تصمیم می گیریم. ممکن است گاهی درست در نیاید. خیلی ها در ایران می گویند که مسکو شریک استراتژیک تهران است ولی روس ها آن را تکذیب می کنند. متاسفانه در ایران مفهوم شریک استراتژیک به خوبی معنا نمی شود. اما نکته مهم اینجاست که ایران می تواند با اتکا به نیروهای داخلی و قدرت ملی که همه مولفه های قدرت منطقه ای را داراست به یک منطقه ژئوپلتیکی مستقل تبدیل شود که پیش شرط های آن تلاش در جهت توسعه و پیشرفت های صنعتی است. در سند چشم انداز ۲۰ ساله جمهوری اسلامی ایران گفته شده که ایران در ۱۴۰۴ کشوری است با بیشترین تعامل در محیط بین الملل؛ جهانی که به دیدی دیگر به ما نگاه می کند.
معتقدم که قدرت نرم ایران بسیار قدرتمندتر از قدرت روسیه است. قدرت نرم روسیه در کنار قدرت سخت این کشور است که معنا پیدا می کند اما قدرت نرم ایران ویژگی های دیگری دارد. ایران از کشورهای پیرامون خود بسیار برتر است اما نیاز به تلاش و همدلی داریم.
روسیه برای حضور در خاورمیانه و برای تاثیرگذاری زمانی می توان گفت که موثر عمل کرده که همه بتوانند آن را حس کنند. در همین حال اگر کشوری می خواهد قدرتمند باشد باید برند و همچنین شخصیت داشته باشد. روسیه کشوری نیست که به آن اعتماد کنند. همه شاهدند که روسیه کریمه و آبخازیا و اوستیا را تصرف کرده و به زور متوسل شده است.
در موضوع روابط ایران و روسیه مشکلی که وجود دارد این است که روس ها خیلی خشن هستند و از ظاهرشان نیز نمی توان آنها را شناخت. در فرهنگ روسیه نیز آمده که خندیدن کار دیوانه هاست. نکته دیگر اینکه روس ها به ایران حمله کردند و سرزمین ما را تصرف کرده اند. در سال ۱۹۰۷ روس ها و انگلیس ها ایران را تقسیم کردند.
به عنوان مثال طرح تجزیه امپراطوری عثمانی و سقوط آن از سوی انگلیس طراحی شد، اما ترک های عثمانی هم به روس ها اعتماد ندارند.
به خاطر اینکه روس ها با عثمانی ها جنگ کردند و شبه جزیره کریمه بخشی از امپراطوری عثمانی بوده است و این شبه جزیره را روس ها از عثمانی ها گرفتند.
عطش قلمرو ذهنی و فیزیکی روس ها پایان ناپذیره و این جزئی از فرهنگ آنها است که ضرورت دارد مهار شود. ما نباید موضوع اس 300 را فراموش کنیم. درست زمانی که ژنرال های روسیه برای حمله آمریکا به ایران زمان تعیین می کردند وقتی بحث از تحویل اس 300 می شد آنها بحث تحریم را وسط می کشیدند! جای شکر دارد که نیروهای نظامی ما در ایران وضعیت را سر و سامان دادند. این جز مسائلی است که نشان می دهد نمی توان به روس ها اعتماد کرد. روسیه هیچگاه و تحت هیچ شرایطی منافعش را فدای منافع ایران نخواهد کرد. ایران هم نباید هیچگاه منافعش را فدای منافع کشور دیگر کند. برای نتیجه گیری عرض کنم که روس ها در خلیج فارس به دلیل تفاوت ساختار اقتصادی نمی توانند کاری از پیش ببرند چرا که اقتصاد آنها با کشورهای عربی مکمل نیست. در چنین شرایطی سازمان همکاری اقتصادی نیز شکل نخواهد گرفت، مانند اکو که حداکثر بتوانند ۱۰درصد تجارت را در بین خود داشته باشند که در اتحادیه اروپا این رقم بیش از ۵۰ درصد است.
بنابراین آنچه که ضروری به نظر می رسد دادن تصویری روشن از روسیه است. این کشور به دنبال منافع خود است و ایران نیز باید به دنبال تامین منافعش باشد. البته هر کجا که به نفعمان باشد باید با روس ها کار کنیم و از همه مهمتر بخش خصوصی ما وارد عمل شود.
در نهایت آیا روسیه پوتین به دست دیگری می افتد؟ اگر افتاد روابط ایران و روسیه به کدام سمت خواهد رفت؟
به نظر نمی رسد در روسیه شخصی در حد و اندازه های پوتین برای رقابت وجود داشته باشد. تا زمانی که این خلا وجود دارد پوتین رئیس جمهور باقی خواهد ماند. یکی از مشکلات قدرت نرم روسیه این است که نمی تواند بپذیرد شخص دیگری مطرح شود. دیدگاهی در غرب مطرح است که معاون رئیس باید از خود رئیس توانمندتر باشد که اگر اتفاقی برای رئیس افتاد معاون جانشین شود. اما در شرق این دیدگاه به این صورت است که کودن ترین آدم باید معاون شود تا علیه رئیس کودتا نکند. پوتین رئیس جمهور مادام العمر است.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر