برندگان و بازندگان انتخابات ترکیه
نتایج انتخابات ترکیه چندان دور از ذهن نبود و شواهد نشان داد که تغییر بنیادینی در رویکردهای سیاسی و حزبی مردم این کشور روی نداده است. برخلاف پیشبینی و به عبارتی دیگر برخلاف آرزوی بسیاری از مخالفین داخلی و خارجیِ اردوغان، او توانست یک بار دیگر، رقبا را شکست دهد. انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی، هر دو در همان دور نخست به فرجام رسید و تکلیف برنده ها و بازندهها روشن شد.
اکنون سکان ریاست یک بار دیگر و به مدت ۵ سال در دستان رجب طیب اردوغان قرار گرفته و او تا پایان یکصد سالگی جمهوری ترکیه یعنی تا سال ۲۰۲۳ میلادی، همه کاره کشورش خواهد بود. بعد از آن خدا عالم است! یا دامادش را در گوشهای از زمین گرم میکند یا اتفاقات دیگری روی خواهد داد! به هر تقدیر اردوغان با کسب ۵۲.۵ درصد آرای مردم کشور و در انتخاباتی با مشارکت ۸۸ درصدی، توانست پیروزی را به دست بیارود. از یاد نبریم که او در دوره قبلی ۵۱.۵ درصد رای داشت اما این افزایش یک درصدی، نشانه پیشرفت و پیروزی نیست. چرا که انتظار میرفت ائتلاف و همراهی دولت باغچلی و حزب حرکت ملی آرای اردوغان را دست کم به ۵۵ درصد برساند. حال به شکل اجمالی و کوتاه به کارنامه و بیان احوالات برندگان و بازندگان بپردازیم:
رجب طیب اردوغان
حزب عدالت و توسعه (AKP)
اردوغان پیروز میدان است و به مراد و مقصود خود رسید. او برای به دست آوردن چنین نتیجهای به شدت تلاش کرد، عرق ریخت، صدها سخنرانی ترتیب داد و اصلا انرژی و میزان تلاش و عرق ریختن او و دیگر نامزدها با تلاش نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ایران، قابل مقایسه نیست! در ترکیه، سیاستمداران برای به دست آوردن رای مردم، میدوند، داد میزنند، زحمت میکشند، حزب و نیرو و رسانه و هزار امکانات دیگر به کار میگیرند، مریض میشوند، استرس دارند، اما در ایران، نامزدها خیلی شیک و قشنگ در چند مناظره سرد و بیروح تلویزیونی و چند سفر استانی سر و ته قضیه را به هم میآورند و به مدت هشت سال بیمه میشوند! بگذریم. شاید نباید اینجا را با هیچ کجای دیگر مقایسه کرد. اما از حق نگذریم در این دوره از انتخابات، نه تنها ادبیات اردوغان بلکه زبان دیگر نامزدها نیز بهشدت تند، گزنده، سطحیگرا و عامهپسند و غالبا زرد بود.
اردوغان با کسب نزدیک به ۵۳ درصد از آرای مردم، پیروز میدان است اما حزب او یعنی حزب عدالت و توسعه، قطعا یکی از بازندگان این دوره از انتخابات است. چرا که در انتخابات قبلی توانسته بود ، از مجموع ۵۵۰ کرسی پارلمان، با کسب نیمی از آراء ۳۱۷ کرسی به دست بیاورد. اما این بار از مجموع ۶۰۰ کرسی فقط ۲۹۵ کرسی گرفت! یعنی نه تنها از ۵۰ کرسی جدید، امیازی به دست نیاورد بلکه ۲۲ کرسی را نیز واگذار کرد. بدون شک چنین چیزی نشانه و نماد کمکاری و افول نسبی آکپارتی است.
محرم اینجه
حزب جمهوری خلق (CHP)
محرم اینجه غیر از دبیری دبیرستان و تدریس فیزیک و شیمی و چهار دوره نمایندگی مجلس، سابقه دیگری ندارد. او صرفا با تکیه بر تواناییهای شخصی و جسارت در تاختن به اردوغان، به عنوان نامزد مدعی به میدان آمد و انصافا در محتوای سخنرانیهای او، نشانههایی از یک سیاستمدار توانمند و بزرگ دیده نشد. با این حال، تلاش شبانهروزی او و ارتباط بسیار صمیمانه با مردم، نتیجه داد و او علاوه بر کسب آرای سنتی هواداران حزب خود، رای بخشی از هواداران احزاب دیگر را نیز کسب کرد. از چندین سال پیش این حزب بزرگ در ورطه فترت و تکرار افتاده و آرای آن بین ۲۰ تا ۲۵ درصد بوده است. این بار نیز همین اتفاق افتاد و این حزب که نزدیک به صد سال عمر دارد و توسط آتاترک تاسیس شده تنها ۲۳ درصد رای گرفت اما خود محرم اینجه به عنوان رقیب اردوغان، نزدیک به ۳۱ درصد رای گرفت. سخنرانی او پس از پایان انتخابات، بسیار منطقی، مودبانه و اثرگذار بود. او نتایج را پذیرفت و به همه تبریک گفت. بنابراین اینجه یکی از برندگان و حزب او یکی از بازندگان انتخابات بود.
صلاح الدین دمیرتاش
حزب دموکراتیک خلق ها (HDP)
دمیرتاش سیاستمدار جوان کُرد، یکی از پدیده های این دوره از انتخابات بود. او از پشت میلههای زندان با رقبایش رقابت کرد و مظلومیت و وضعیت حقوقی نامناسب او، به یکی از نقاط سیاه کارنامه دموکراسی ترکیه بدل شد. دمیرتاش پیش تر در رقابت با اردوغان و احسان اوغلو ۱۰ درصد رای گرفته بود اما این بار ۸ درصد از آرای مردم را به دست آورد. چرا؟ به دو دلیل مهم: اول این که از امکان سفر به استانها و سخنرانی در میادین برخوردار نبود و دوم این که بسیاری از هواداران حزب او، به امید شکست اردوغان، رای خود را به محرم اینجه دادند!
حزب دموکراتیک خلقها به عنوان یکی از نهادهای اقماری پ.ک.ک، بحران ها و مشکلات بزرگی را پشت سر نهاد. رهبران و اغلب کادرهای اثرگذار و پیشرو حزب، زندانی هستند، جنگ بین ترکیه و پ.ک.ک هواداران و سایستمداران این حزب را در برابر جامعه ترکیه در مظان اتهام حمایت از تروریسم و در برابر تهدید و بایکوت قرار داده و توان فعالیت پارلمانی و اجتماعی چندانی ندارند و از این گذشته از امکانات مالی چندانی هم برخوردار نیستند. حتی بیم آن میرفت که این حزب به خاطر این مشکلات، تنها ۹ درصد از آرای مردم را کسب کند و بر اساس قوانین ترکیه احزاب دارای آرای زیر ۱۰ درصد، کل کرسیهای خود را درپارلمان از دست دهند. اما تعصب کردها کار خودش را کرد و این حزب با کسب نزدیک به ۱۲ درصد از آراء توانست ۶۷ کرسی به دست بیاورد. البته ذکر این نکته نیز ضروری است که با توجه به این که هم ائتلاف اردوغان - باغچلی و هم ائتلاف مخالفین، تمایلی به ارتباط با این سیاستمداران کُرد وابسته به پ.ک.ک ندارند، پیشبینی میشود که آنان در پارلمان، قدرت اثرگذاری چندانی نداشته باشند و عملا در انزوا و بایکوت قرار بگیرند.
حزب حرکت ملی (MHP)
این حزب راست افراطی، با تکیه بر اندیشههای ملیگرایانه پانترکیستی، به شرط امتیاز ندادن به کردها و تداوم جنگ علیه پ.ک.ک، از اردوغان حمایت کرد و این حمایت و شراکت، حیات سیاسی هر دو سو را نجات داد.
حزب حرکت ملی در آستانه ورشکستگی قرار گرفته و گفتمان تند و تعصبی آن، از رونق افتاده بود و حزب عدالت و توسعه نیز به تنهایی نه توان تغییر نظام سیاسی را داشت نه تشکیل دولت. اما ائتلاف اردوغان و باغچلی، تمام موانع را برداشت و با اشغال عفرین شهر کردنشین شمال سوریه و تداوم حمله علیه پ.ک.ک و زندانی کردن سیاستمداران کُرد، یک بار دیگر آتش پانترکیسم شعلهور شد و هواداران دوآتشه دوباره به حزب خود رای دادند. البته این همه ماجرا نبود. چهار چهره ی برجسته حزب دست به دست هم دادند تا کرسی رهبری حزب را از باغچلی بگیرند. اما زورشان به او نرسید و از حزب اخراج شدند! باغچلی که در هفتمین دهه عمر خود هنوز ازدواج نکرده و زندگی خود را وقف تعصب ترکی کرده، در این دوره از میدان، از برندگان بزرگ بود. چرا که با وجود چندین کودتای داخلی حزبی، تعداد کرسیهای حزب خود را از ۴۰ به ۴۹ رساند و ضمنا اردوغان و حزب حاکم را وامدار و مدیون خود ساخت.
مرال آک شَنَر
حزب نیک (Iyi parti)
این بانوی ملیگرا، قبلا از شاگردان و همراهان باغچلی بود و قبل از آن نیز وزیر کشور دولت ائتلافی چیللر - اربکان. او پیشنهاد مخالفین اردوغان، مبنی بر معرفی عبدالله گل به عنوان نامزد مشترک همه ی احزاب ضد اردوغان را رد کرد و شاید با همین اقدام خود، حیات سیاسی اردوغان را نجات داد! چرا که اگر گل به صحنه می آمد، حتی کردهای هوادار پ.ک.ک نیز به او رای می دادند و با احتساب آرای کل مخالفین اردوغان و آرای بخش کمی از حزب عدالت و توسعه، بعید نبود سکان ریاست به دست گل بیفتد! او فقط ۷ درصد رای گرفت اما حزب او توانست با کسب ۱۰ درصد آراء صاحب ۴۳کرسی شود! اگر چه کسب ۴۳ کرسی برای یک حزب جدیدالتاسیس، پیروزی بسیار ارزشمندی است و احزاب کوچک حتی در آرزوی کسب ۲ کرسی هستند، اما آکشنر از بازندگان انخابات است. چرا که بسیاری از هواداران و اعضای حزب به او پشت کردند و عدم انطباق آرای حزب و بانو، نشانه ی خوبی برای ادامه ی راه نیست.
تمل کارامُلّااوغلو
حزب سعادت (SP)
کارامُلّااوغلو، از شاگردان قدیمی اربکان، در رقابت ریاست جمهوری، فقط ۴۴۳ هزار رای گرفت و به ۱ درصد هم نرسید. حزب او نیز حتی یک کرسی به دست نیاورد و بدون شک او و حزبش از بازندگان انتخابات هستند و بسیار بعید است در آینده ی سیاسی ترکیه، حتی یک نقش حداقلی داشته باشند.
دوغو پرینچک
حزب وطن (VP)
جناب پروفسور پرینچک با کسب نزدیک به ۹۹ هزار رای که حتی کمتر از نیم درصد از آرای ماخوذه است، بازنده ی بزرگ انتخابات بود. بر اساس قوانین ترکیه، نامزدهایی که در پارلمان، نماینده و تشکیلات حزبی ندارند، برای شرکت در انتخابات، باید یک صد هزار امضا جمع کنند. یعنی صد هزار شهرند ترکیه ای در دفاتر رسمی، امضا بدهند که بنده این فرد را به عنوان سیاست مدار واجد شرایط ریاست جمهوری قبول دارم. پرینچک چنین کرد و باجمع آوری صد هزار امضا به میدان رقابت ها آمد اما مضحک اینجاست که او نتوانست حتی رای آن صد هزار شهروند امضا داده را کسب کند! این سیاست مدار کمونیست یک سال پیش به دعوت برخی از نهادهای پژوهشی به تهران سفر کرد و پس از دیدار با دکتر ولایتی، در پایگاه اینترنتی خود اعلام کرد که در مورد مسائل منطقه ای خاورمیانه، با مشاور ارشد رهبر ایران، دیدار و گفتگو گرده و با او هم نظر است!
مردم ترکیه، رسانهها و شورای عالی انتخابات
مشارکت ۸۸ درصدی مردم ترکیه و حمایت آنها از نامزدهایشان، شاان ستایش و تحسین است و این مردم، پیروز اصلی میدان بودند. همچنین رسانه های بخش خصوصی و به ویژه شبکه های تلویزیونی، به مدت یک ماه، در پوشش اخبار، سخنرانی ها، گفتگوها و به ویژه در شب اعلام نتایج، بسیار حرفه ای و توانمند عمل کردند و آنها نیز از برندگان هستند. در پایان شورای عالی انتخابات ترکیه، توانست با حفظ استقلال و آرامش، یک انتخابات خوب، سالم و آبرومند برگزار کنند.
در پایان در این نوشتار نیز این آرزویم را تکرار میکنم که امیدوارم در کشور ما نیز روند برگزاری انتخابات، تغییر کند. جالب است که فردی از داخل زندان هم میتواند نامزد انتخابات ریاست جمهوری شود و فردی دیگر نیز تنها با جمع آوری امضای صدهزار شهروند، به میدان رقابت بیاید. این سهل گرفتنها قطعا به سود مردم و دموکراسی است. برگزاری دو انتخابات بزرگ همزمان در یک روز و اعلام نتایج آن در ظرف کمتر از شش ساعت، بسیار ستودنی و ارزشمند است و امیدوارم روزی بیاید که ما نیز نه تنها در بُعد نظارت و استصواب، بلکه در مکانیسم اجرا و برگزاری، انتخابات خود را از این وضعیت بیرون بیاوریم و آراء مردم، با انشگتانی که مداوما نیاز به خیس کردن دارند، شمارش نشوند!
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.
ارسال نظر