نگاه دیگران-بخش هفتادوهشتم
استاد بازیها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانهای
روز چهاردهم، جمعه، ۱۹اکتبر۱۹۷۳. در ساعت۱۱ صبح، دوبرینین پیامی را از برژنف به نیکسون منتقل کرد که بیان میکرد «تصمیمات سیاسی سریع و موثر موردنیاز است.» برژنف تاکید کرد که «اکنون نهتنها هرروز که هر ساعت مهم است.» بنابراین، او از نیکسون خواست تا «نزدیکترین همکارتان، دکتر کیسینجر» را به مسکو بفرستید و افزود که «اگر فردا ۲۰ اکتبر بیاید خوب است.» کیسینجر این موضوع را با نیکسون در میان گذاشت و سیدقیقه بعد با دوبرینین تماس گرفت تا از او بهعنوان سفیر شوروی - که به شریک کیسینجر در آتشبس تبدیلشده بود- دعوت کند که به همراه او در هواپیمای ویژه نیروی هوایی آمریکا حضور یابد؛ هواپیمایی که حدود نیمهشب بهسوی مسکو به پرواز درخواهد آمد. او توضیح داد که ساعت ۹ شب شنبه میرسند.
بنابراین کیسینجر تا صبح یکشنبه آماده مذاکره نخواهد بود. او گفت که نباید انتظار داشته باشید که در یک روز به توافق برسیم. کیسینجر سپس به دینیتز اطمینان داد که «نتیجه مذاکره تا قبل از اینکه آن را با شما به بحث بگذاریم به اجرا درنمیآید.» باوجوداین، اسرائیلیها گارد گرفتند. مایر از دینیتز پرسید که چرا کیسینجر به مسکو میرود. ابن از این عجله در عجب بود؛ زیرا روسها کسانی بودند که به آتشبس نیاز داشتند تا از یکی از اقمار خود- مصر- در برابر شکست محافظت کنند. مایر میترسید که در آستانه تسلیم شدن به خواستههای شوروی باشد و از دینیتز خواست تا تکرار کند که شرایط آتشبس پیشنهادی شوروی کاملا غیرقابلقبول است. با وجود مخالفت شدید او [مایر]، کیسینجر به دینیتز گفت که او باید از رئیسجمهور انتظار داشته باشد که ارتباط آتشبس با قطعنامه۲۴۲ را بپذیرد و اینکه نخستوزیر باید از صمیم دل قدردان باشد؛ زیرا او [مایر] در مذاکرات آینده به وی [کیسینجر] نیاز دارد. این یک اخطار نه چندان ظریف بود، مثل تفنگی که در اولین اقدام در یک درام قتل، روی مخ گذاشته میشود. او اشاره کرد که اگر اسرائیلیها نمیخواهند آن را به هوا بفرستند، برای آنها بهتر بود آماده پذیرش فرمول قطعنامه آتشبس او [کیسینجر] باشند.
روز پانزدهم، شنبه، ۲۰اکتبر۱۹۷۳. کیسینجر در ۱۲:۳۰ظهر پایگاه هوایی «اندروز» را با هواپیمای بوئینگ۷۰۷ متعلق به نیروی هوایی آمریکا ترک کرد. در مسیر، اخبار ناخوشایندی دریافت کرد مبنی بر اینکه ملک فیصل تحریم کامل صادرات نفت به آمریکا را اعلام کرده است. باوجوداینکه اعلام افزایش قیمت و کاهش تولید زنگ خطر را در واشنگتن به صدا درآورد؛ اما هیچکس مانع درخواست رسمی نیکسون به کنگره در روز قبل برای کمک تکمیلی ۲/ ۲میلیارددلاری به اسرائیل برای پرداخت هزینههای حملونقل هوایی نشده بود. اخبار آن درخواست، توجیهی به ملک فیصل داد تا دست به تحریم دوست و حامی نهایی عربستان سعودی [ یعنی آمریکا] بزند. همانطور که شاهزاده فهد سه روز بعد در پیامی شفاهی به کیسینجر توضیح داد: «تحریم نفتی ایالاتمتحده تا زمانی که اسرائیل همچنان سرزمینهای عربی را فراتر از مرزهایش- همانطور که قبل از جنگ ژوئن۱۹۷۲ وجود داشت- در اشغال داشته باشد، به قوت خود ادامه خواهد یافت.»
در حال حاضر، کیسینجر بیشازحد روی مذاکرات قریبالوقوع خود با برژنف متمرکز بود تا اهمیت تصمیم فیصل را درک کند. او بهطور پیوسته پیامهایی را از هواپیما با دستورالعملهای دقیق به اسکوکرافت- که او را در کاخ سفید برای مدیریت رئیسجمهور، بوروکراسی و سفیر اسرائیل گذاشته بود- فرستاد. کیسینجر دستور داد که چهار فانتوم و ده «اسکای هاوک» بهعلاوه مهمات و تعدادی هلیکوپتر هر روز تحویل داده شود. تداوم این فرآیند تامین دوباره، فقط برای بال و پر دادن به اسرائیل قبل از درخواست کیسینجر نبود؛ درخواستی که بر اساس آن اسرائیلیها باید با شرایط قطعنامه آتشبسی که قرار بود کیسینجر آن را در مسکو نهایی کند، هماهنگی داشته باشد. کیسینجر میخواست از آن بهعنوان اهرم فشاری علیه مسکو استفاده کند. همانطور که او [کیسینجر] در پیامی از هواپیما به اسکوکرافت توضیح داد: «مذاکراتی که در حال انجام آن هستم کار سختی خواهد بود و من درصورتیکه شرایط ایجاب کند، باید برای انجام این کار برخی ابزارهای چانهزنی داشته باشم.»
بااینحال، اهرم اصلی او همچنان از فشار نظامی اسرائیل برمیخاست. او با درک اینکه نگاه روشنی به پیشروی که ارتش اسرائیل بهدست میآورد ندارد، به اسکوکرافت دستور داد تا دینیتز را بخواهد و او را وادارد تا سه بار در روز درباره حمله زمینی اسرائیل به او [اسکوکرافت] گزارش دهد و سپس بلافاصله آن اطلاعات را برای وی [کیسینجر] در مسکو ارسال کند. (دینیتز با انعکاس سوءظن اسرائیل نسبت به آنچه در جریان بود، هرگز تماس نگرفت). کیسینجر سپس با سیسکو نشست تا روی زبان قطعنامهای که برژنف ارائه کرده بود، کار کند و جملهای را درباره نیاز به مذاکره مستقیم بین طرفین در پیشنویس ایالاتمتحده وارد کرد.
این امر «حسن توجه مشترک» را برای تشکیل مذاکراتی که او باید به شوروی واگذار کند، بلااثر میسازد. او همچنین محاسبه کرد که مایر از آن قدردانی خواهد کرد؛ زیرا تعامل مستقیم با اعراب چیزی بود که اسرائیل مدتها به دنبال آن بود و اعراب مدتها آن را رد کرده بودند. کار او [کیسینجر] با یک پیام ناراحتکننده از اسکوکرافت دچار اختلال شد؛ زیرا به کیسینجر اطلاع داد که رئیسجمهور بدون مشورت با کیسینجر پیامی به برژنف ارسال کرده و به رهبر شوروی اعلام کرد که «دکتر کیسینجر با اختیار کامل از طرف من صحبت میکند و... تعهداتی که ممکن است در جریان گفتوگوهایتان ردوبدل شود، از حمایت کامل من برخوردار است.» بهطور معمول، یک دیپلمات که در مذاکرات سطح بالا درگیر است، از مشروعسازی آشکار اختیاراتش استقبال میکند؛ چیزی که نیکسون در این پیام به کیسینجر داده بود.
کیسینجر در خاطراتش گفت که از این اقدام «وحشتزده شد». او میترسید که اقدام یکجانبه نیکسون، او را از تواناییاش برای متوقف کردن برژنف بازدارد با این ادعا که وی [کیسینجر] نیاز به مشورت با رئیسجمهور قبل از دستیابی به توافق دارد. بااینحال، آنچه واقعا او را ناراحت کرد، دستورالعملهای دقیق از جانب نیکسون بود که دو ساعت بعد به او منتقل شد. کیسینجر با بهخاطر آوردن دعوت به مسکو در وهله اول، امیدوار به احتراز از این نوع مدیریت خُردِ ریاستجمهوری بود.