نگاه دیگران-بخش هفتادوهفتم
استاد بازیها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانهای
روز سیزدهم پنجشنبه، ۱۸ اکتبر ۱۹۷۳.اکنون با تامین امنیت مسیر کانال، ارتش اسرائیل شروع به انتقال سه لشکر زرهی در سراسر این آبراه کرد. لشکر ژنرال «آوراهام «برن» آدان»- که از اولین آبراه عبور کرده بود- روز را صرف ویران کردن یگانهای SAM مصر کرد که مدافع نیروهای مصری از حملات هوایی بود. کاسیگین عکسهای شناساییِ گرفتهشده از پیشرویهای اسرائیل در نبردهای شدید در سمت غربی کانال را در آخرین دیدار به سادات نشان داد. اما رئیسجمهور مصر لجباز بود. او به یاد میآورد که به کاسیگین گفت: «متاسفم که شما را ناامید کردم؛ اما هیچ تهدیدی برای قاهره وجود ندارد.» کاسیگین تسلیم شد و به مسکو بازگشت.
او به برژنف گزارش داد که سادات «کلهشق، پیگیر، یکدنده و غیرمسوول» است. باوجوداین، وخامت اوضاع روی زمین و تلاش آمریکا در راستای تدارک دوباره، تاثیرات مخربی بر سادات داشت. او به خاطر میآورد که در ساعت ۱:۳۰صبح در قاهره در ۱۹ اکتبر، پس از دریافت یک گزارش توجیهی از ژنرالهایش، سادات به اسد پیام داد تا به کاسیگین اطلاع دهد که تصمیم به پذیرش آتشبس گرفته است. اسد متعجب شد. او در آستانه آغاز یک ضد حمله علیه نیروهای اسرائیلی بود که دمشق را تهدید میکردند. او با اکراه موافقت کرد. اهرم کیسینجر بالاخره جواب داد.
دو ساعت بعد، دوبرینین با کیسینجر تماس گرفت و پیشنویس قطعنامه سهمادهای آتشبسِ برژنف را بیان کرد. فرمول برژنف شامل ایده کیسینجر برای جایگزین کردن قطعنامه۲۴۲ بهجای اشاره به خطوط۱۹۶۷ بود؛ اما بهجای درخواست برای عقبنشینی کامل اسرائیل قبل از آتشبس- چنانکه سادات میخواست- این ایده اکنون خواستار شروع یک آتشبس جدید بود. کیسینجر به دوبرینین گفت که ایالاتمتحده با آن مشکل دارد؛ اما به نیکسون گفت: «آنها در حال حرکت در مسیر و جهت ما هستند.» او بعدا به اسکوکرافت گفت که دو تا از سه ماده برژنف «بسیار قابلقبول» بود. زمان آن بود که با اسماعیل تماس گرفته شود تا مصر را برای بازیِ پایانی آتشبس آماده کند. عصر همان روز او پیامی به همتای مصری خود فرستاد و ایده خود درباره آتشبس مرتبط با تایید مجدد قطعنامه۲۴۲ را تکرار کرد. او «قدرت و دلاوری» مصر را ستود و گفت که دستاوردهای مصر در میدان نبرد نباید با طولانی شدن جنگ به خطر افتد. او استدلال کرد که آنچه اکنون لازم است «پایان دادن سریع به خصومتها در شرایطی است که تلاش جدی برای توافق اساسی را ممکن میسازد.»
سپس او [کیسینجر] نیاز داشت که متن را با شوروی نهایی کند. در گفتوگویی آخر شب با دوبرینین، او [کیسینجر] ایدهی جلسهای در مسکو را برای حلوفصل مستقیم اختلافات باقیمانده با برژنف مطرح کرد. کیسینجر معتقد بود که نظم در امور بینالملل مستلزم سلسلهمراتب قدرت است که در آن - بهویژه در مواقعی که صلح در تعادل بود- منافع ابرقدرتها باید غلبه مییافت. در شرایط اکتبر۱۹۷۳، بهترین راه برای حفظ این اصل، تعامل مستقیم با رهبری شوروی بود که همان چیزی است که کیسینجر با تلاش برای دعوت [شدن] به مسکو مصمم به انجام آن بود.
در یک بحران بینالمللی، زمانی که مخاطرات زیاد و زمان مهم است، مذاکرات چهره به چهره میان تصمیمگیرندگان یک راهکار مسوولانه - حتی ضروری- است. انجام یک پرواز شبانه بهسوی مسکو برای پایان دادن به جنگ نیز تمایل کیسینجر برای این اقدام را جلب کرد. این کمک میکند که بینِ دیپلماسیِ بحرانِ کیسینجر از عمیقتر شدن بحران واترگیت تمایز بگذاریم. در مواقع عادی، مذاکره با دبیر کل کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی حقی خواهد بود که برای رئیسجمهور محفوظ خواهد بود. اما این زمانها، زمانهای عادی نبودند. کیسینجر در وضعیت جنگی خود از نیکسون انتظار داشت که بهطور ویژه مدافع حقوق او باشد. یک دعوت شخصی از سوی برژنف ممکن است کمککننده باشد.
پرواز در نیمههای شب به مسکو بهناچار ترس اسرائیل از آتشبس تحمیلی را که از قدرت آتش این کشور [رژیم] بکاهد، افزایش میدهد. برای آرام کردن آنها، او [کیسینجر] تاکید کرد که هدف از سفر ناگهانی او خرید زمان برای اسرائیل بوده است. اما زمان به سرعت نزدیک میشد که کیسینجر اسرائیلیها را وادار به تسلیم کند. اینکه او چقدر باید بار سنگین به دوش بکشد همان شبی نمایان شد که دینیتز پاسخ مایر را به ایده او مبنی بر واردکردن قطعنامه۲۴۲ در شرایط آتشبس منتقل کرد.
مایر گفت: «احتمال ذکر ۲۴۲ چراغقرمز را برای من روشن میکند.» او خاطرنشان کرد که وضعیت در جبهه «دلیلی برای هیچ حرکت سریعی در تحرکات دیپلماتیک نیست.» مایر با نشان دادن اینکه اطلاعات اندکی از آنچه کیسینجر به دنبال انجامش بود میدانست، استدلال کرد که ازآنجاکه تاکنون «فقط تلنگرهایی از سوی شوروی وجود داشت» دلیلی «برای عجله بیمورد نیست.» این دقیقا همان مشکلی بود که کیسینجر پیشبینی کرده بود. با هواپیمایی با سرعتبالا و وضعیت در میدان جنگ که اکنون به نفع اسرائیل پیش میرفت، احساس فوریت برای آتشبسی که کابینه اسرائیل شش روز قبلتر احساس کرده بود، عملا بخار شد و به هوا رفت. درست زمانی که او بهشدت به آن نیاز داشت.