استاد بازی‌‌ها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانه‌‌ای

تنش ابرقدرت‌ها به‌‌وضوح به سطح خطرناکی می‌‌رسید. کیسینجر که به‌طور علنی از رفتار شوروی دفاع می‌‌کرد، اکنون از دست‌‌پخت خود به دست‌‌وپا افتاده بود. چیزی که او انتظار نداشت تماسی بود که آن عصر از دینیتز دریافت کرد که طی آن تماس متوجه شد که مایر خواهان آغاز فوری روند آتش‌‌بس است و اینکه «ابن» به دنبال ملاقاتی در صبح روز بعد برای مذاکره درباره شرایط آتش‌‌بس بود. کیسینجر که از محاسبات اسرائیل در آن لحظه غافل بود، تصور می‌‌کرد که آنها به تهدیدات شوروی پاسخ می‌‌دهند. او به دینیتز گفت: «وقتی تهدید شُدید، بهتر است به مسیر خود ادامه دهید.» در اواخر همان شب، کیسینجر در دفتر خود در کاخ سفید به دینیتز چنین شکایت کرد: «فکر می‌‌کنم اگر فردا هیچ تحرکی از سوی ارتش اسرائیل نباشد، آن حالت فوریت از بین خواهد رفت.»

دینیتز از دلایل تصمیم آتش‌‌بس کابینه آگاه بود؛ اما دستورات او برای تضمین تدارک مجدد بود. با وجود وعده‌‌ کیسینجر مبنی بر بیست هواپیمای تجاری چارتری آمریکایی برای حمل‌‌ونقل تجهیزات موردنیاز نظامی، هیچ‌‌یک محقق نشده بود. بدون اطلاع کیسینجر، پنتاگون تمایلی به استفاده از اختیارات خود برای اجاره‌‌ هواپیماهای تجاری نداشت. به دنبال توافق کیسینجر با شلزینگر، فانتوم‌های اف-۴ خرده‌‌خرده و دو فروند در روز پرواز داشتند درحالی‌‌که دینیتز، طبق دستورات «گازیت» که با هشدار گمراه‌‌کننده «پلد» ارائه می‌‌شد، فشار می‌‌آورد که ظرف دو روز آینده باید چهل فروند از آنها برسد.

دینیتز کاری را انجام داد که هر سفیر باهوشی در این شرایط انجام می‌‌داد: او فقدان حمله‌‌ نظامی به جولان را به گردن کمبود تجهیزات لازم برای انجام آن انداخت. او سپس به کیسینجر اطلاع داد که مصری‌‌ها تانک‌‌ها و توپخانه‌ها را از طریق کانال جابه‌جا ‌‌کرده و آماده‌‌ انجام حمله در سینا هستند که باعث شد کیسینجر به این نتیجه‌‌گیری برسد که ارتش اسرائیل نیز فاقد ابزاری برای مقابله با آن است (هرچند، همان‌طور که اکنون می‌‌دانیم، اسرائیلی‌‌ها از فرصتی که این حمله برایشان به وجود آورد استقبال کردند تا به صفوف تانک‌‌های مصری ضربه وارد آورند). دینیتز دلیل خوبی برای بهره‌‌برداری از این وضعیت باز داشت. در یک دیدار به تعویق یافته‌‌ طولانی با شلزینگر و دستیاران نظامی و غیرنظامی او در پنتاگون در اوایل شب، شلزینگر به او گفت که «ما نباید آفتابی شویم؛ این تصمیم پنتاگون است.

روزی دو هواپیما وجود دارد؛ اما پس‌‌ازآن ما باید هر روز مراقب واکنش اعراب باشیم.» سپس شلزینگر سخنان خود را اصلاح کرد و ریاضیات را برای دینیتز توضیح داد: «پس لزوما هر روز دو تا نیست. به‌طور متوسط به‌‌روزی یک‌ونیم [هم] می‌‌رسد.» دینیتز این را به کیسینجر گفت و افزود: ما با توجه به تجهیزات لازم، «چهار روز را از دست دادیم. بنابراین به اعتبار نخست‌‌وزیر باید به شما بگویم که دلیل اینکه ما استراتژی خود را تغییر دادیم این است که مستهلک و تهی شدیم.» کیسینجر مکثی کرد و سپس با صدای آهسته و زمختش پاسخ داد: «این یک ننگ است.»

کیسینجر اسکوکرافت را - که روایت دینیتز از این پا و آن پا کردن پنتاگون را تایید کرد- احضار کرد. کیسینجر ادعا کرد که از سه‌‌شنبه، هر شب او با این اعتقاد به رختخواب رفته است که بیست هواپیما مجوز گرفته‌‌اند «و صبح روز بعد متوجه شدم که آنها حرکت نمی‌‌کنند.» او به اسکوکرافت دستور داد که شلزینگر را پای تلفن بیاورد. درحالی‌‌که آنها منتظر بودند، دینیتز از پرواز مستقیم هواپیماهای نیروی هوایی ایالات‌‌متحده (USAF) به اسرائیل تعریف کرد. کیسینجر آن را یک مرتبه رد کرد. دینیتز پاسخ داد که اگر حمل‌‌ونقل هوایی مستقیم وجود نداشته باشد، تاوان سنگینی برای کنگره و جامعه‌ یهودیان خواهد بود.

او ادعا کرد که اگر روزی می‌‌توانست جلوی تصمیم آنها را بگیرد؛ اما اکنون دیگر نمی‌‌تواند. دینیتز به شکلی احساسی اعلام کرد که «من هیچ حقی ندارم، هیچ حق تاریخی ندارم. ما با سرنوشت افراد سروکار داریم.» در آن لحظه شلزینگر روی خط آمد. کیسینجر مشکل را همان‌طور که او اکنون آن را از دینیتز شنیده بود، توضیح داد: «آنها تهاجم خود به سوریه را به این دلیل متوقف می‌‌کنند که نمی‌‌توانند به‌دلیل فقدان تجهیزات و تدارکات حرکت کنند.» برای تاکید بر مشکل، او درباره یکی از نکات صحبت دینیتز با اغراق گفت: «آنها اکنون در سینا در مشکل عمیقی هستند.» او به شلزینگر گفت که این تحولاتِ میدانِ جنگ، کل برنامه بازی دیپلماتیک او را تضعیف می‌‌کند؛ زیرا اسرائیلی‌‌ها ناتوان به نظر می‌‌رسند: «این فقط در صورتی می‌‌تواند کارساز باشد که آنها این‌‌طور به نظر برسند که دارند سود می‌‌برند، نه اینکه در حال باخت هستند.»

کیسینجر با عصبانیت گفت که شلزینگر باید آدم‌‌هایش را به خط کند. او «ویلیام کلمنتز»، معاون وزیر دفاع را به خرابکاری عمدی در تلاش‌‌هایش متهم کرد. او به‌‌طعنه مشاهده کرد که این مرد نفتی ثروتمند تگزاسی- که مسوولیت نظارت بر چارتر کردن حمل‌‌ونقل‌‌های تجاری را بر عهده داشت- به‌‌زودی مواد و تجهیزات را برای اعراب ارسال می‌‌کند. شلزینگر نادم پیشنهاد داد که ۱۰هواپیمای «سی-۱۳۰» را که قرار بود به اسرائیل بدهند، بارگیری کنند و آنها را مستقیم به‌‌سوی اسرائیل به پرواز درآورند. این برای دینیتز خوب بود؛ اما کیسینجر همچنان ترجیح می‌‌داد که «فرماندهی ترابری نظامی» از اختیارات خود برای چارتر کردن خطوط هوایی تجاری استفاده کند. هرچند او روز قبل خواستار تدارکات برای اسرائیل بود؛ اما هنوز تلاش داشت تا این فرآیند را از اعراب پنهان کند. سپس، درحالی‌‌که دینیتز هنوز در اتاق بود، کیسینجر تلفن را برداشت و با الکساندر هیگ صحبت کرد: «ال [اول نام الکساندر]، می‌‌دانی که ما اکنون مشکلات بزرگی با اسرائیل داریم؛ زیرا حرامزاده‌هایی در وزارت دفاع چهار روز است که دست‌‌دست می‌‌کنند و یک هواپیما هم تکان نداده‌‌اند.»

444444