بینظمی جدید جهانی
تمام این موارد مرا به مساله یا مشکل بدهی میرساند. آنچه این مساله را بهویژه دشوار میسازد این است که این مساله [بدهیها] به تعبیر خودم بخشی از چیزی است که آن را بحرانهای «کُند حرکت» [slow-motion crises] مینامم. تغییرات اقلیمی یا آب و هوایی هم نمونهای دیگر است. بحرانهای «کُند حرکت» اینگونه است: پدیده یا فرآیندهایی که در حال انجام هستند و پیامدهایی بالقوه اساسی یا حتی مخرب دارند که یا به تدریج شروع میشود یا اگر هم ناگهانی در لحظهای خاص شروع شود، فقط با گذشت زمانی قابلتوجه شروع میشود. از این رو، آنها بر خلاف شیوع یک بیماری مسری یا سقوط مالی هستند. در اینباره هم خبر خوب است و هم خبر بد. خبر خوب این است که تا حد زیادی میدانیم که اوضاع به کدامسو میل دارد. همچنین وقت داریم کاری در مورد آن انجام دهیم. در مسیرمان میتوانیم کوه یخ را ببینیم و زمان کافی برای گرداندن سکان کشتی و تغییر مسیر کشتی را داریم. خبر بد این است که بحرانهای «کندحرکت» نهتنها حسی از اولویت اندک یا عدم اولویت را تولید میکنند بلکه میل دارند تا «خودرضامندی» [complacency] را ترویج کنند. وسوسه همانا کنار گذاشتن آنها، تمرکز بر بحرانهای امروز و مجاز دانستن اینکه «فوریت» [urgent] مقدم بر «مهم بودن» [important] باشد. مشکل این مساله این است که ما نهتنها فرصت را برای جلوگیری از محقق شدن بحران از دست خواهیم داد بلکه خودمان آن راه چارههایی که شدید [severe] نیستند را انکار خواهیم کرد. معادل پزشکی آن نادیده گرفتن علائم در یک بیمار در زمانی است که درمان بیماری نسبتا آسان بود و فقط زمانی به درمانش پرداخته میشد که تهدیدکننده زندگی باشد.
مشکل نسبتا ساده و سر راست است. مطابق «چشمانداز بلندمدت بودجه سال ۲۰۱۶» دفتر بودجه کنگره و «چشمانداز اقتصادی و بودجهای ۱۰ ساله (یعنی از ۲۰۱۶- ۲۰۲۶) دفتر بودجه کنگره در ژانویه ۲۰۱۶، بدهی عمومی آمریکا به سرعت به ۱۴ تریلیون دلار نزدیک میشود. این رقم اکنون برابر با ۷۵ درصد GDP است و ظرف یک دهه به ۸۰ تا ۹۰ درصد GDP افزایش خواهد یافت. بسته به فرضیههای هزینه و درآمد، مساله این است که چه زمان (و نه فقط مقدار) بدهی از GDP جلوتر میزند یا از آن بسیار پیشی میگیرد. این به راحتی میتواند تا سال ۲۰۳۰ رخ دهد. هزینه خدمات بدهی [service a debt/ loan: بهرهای که به بدهی یا وام تعلق میگیرد] به سرعت افزایش خواهد یافت و درصد بسیار زیاتری از GDP و هزینههای فدرال را مصرف خواهد کرد. برخی معتقدند که این تحلیل از بدهی آمریکا بسیار منفینگرانه است. آنها مایل به پیشبینی درآمدهای بالاتر، تداوم نرخ پایین بهره و صرفهجوییهای بالاتر از حد انتظار در هزینههای حوزه پزشکی هستند. چنین آیندهای البته محتمل است و البته آنچه بدتر از انتظار است، آیندهای است مبتنی بر رشد اندکتر، نرخهای بالاتر، هزینههای بالاتر از حد انتظار پزشکی بهخاطر جمعیت کهنسال بیشتر و هزینههای بیش از حد تصور مرتبط با انطباق با بسیاری از تاثیرات تغییر آب و هوایی.
دلایل مشکلات بدهی تا حدودی بحثانگیزتر هستند اما همچنان نسبتا رک و راست هستند. اگرچه کسری فدرال بهطور قابلتوجهی پایینتر از پنج سال گذشته است اما بازهم درحال افزایش است آنهم بهدلیل هزینههای بهشدت افزایش یافته (بهطور خاص حقوق دریافتی و مزایا) و نرخهای پایین رشد اقتصادی. برخی تقصیر را به گردن مالیاتها- یا به عبارتی فقدان مالیات- میاندازند اما نرخهای شرکتی ایالاتمتحده بر حسب استانداردهای جهانی بالاست و نرخهای واحد بهطور آشکاری پایین هستند. اگر همهچیز برابر باشد، مشکل نهتنها درست نمیشود بلکه بدتر هم میشود. اول، محرک اصلی افزایش هزینهها، هزینههای مرتبط با مزایایی مثل بیمه پزشکی (Medicare) و خدمات درمانی (Medicaid) و امنیت اجتماعی (Social Security)، احتمالا بیشتر یک مولفه خواهد بود زیرا آمریکاییها به تعداد فراوان بازنشسته میشوند و زندگی طولانیتری خواهند داشت.
دوم، نرخ بهره نزدیک به پایینترین حد تاریخی خود رسیده و احتمال زیادتری هست که طی دهههای آینده بیش از آنکه کاهش یابد، افزایش یابد. پیشبینیهای خاص در مورد میزان بدهی و میزان هزینه تامین مالی ضرورتا بسته به فرضیههای مربوط به رشد اقتصادی، هزینهها، مالیاتها، تورم و نرخ بهره متفاوت است اما روند، روشن است و این روند دوست ما نیست. زمان هم دوست ما نیست.
ارسال نظر