یک سفر چند ساعته
رصد در میان کوهها
مقصدمان کجا بود؟
وسط هفته بود و نمیتوانستیم مرخصی بگیریم اما دلمان لک زده بود برای دیدن بازوی راه شیری، صور فلکی و چند سیارهای که در موقعیت رصدی خوبی قرار داشتند و البته خیلی وقت بود که بهخاطر آلودگی هوای شهر عبور هیچ شهابی شگفتزدهمان نکرده بود. برای همین تصمیم گرفتیم برای سفر به منطقهای نزدیک پایتخت برنامهریزی کنیم که شرایط مناسبی داشته باشد.
پس نقشهها را جستوجو و ناحیهای را پیدا کردیم که قبل از گرمسار قرار دارد و مسیرش با جادهای فرعی از جاده اصلی جدا میشود. نقشههایی که آلودگی نوری مناطق را بهصورت آنلاین بررسی میکردند به ما نشان دادند که بهخاطر حضور چند کوه، آلودگی نوری به بخشی که ما در نظر داشتیم نمیرسید. بعد از آن آب و هوا را بررسی کردیم و دیدیم توفان و بارندگی در راه نیست و دما تا نیمه شب نهایتا به ۱ یا ۲ درجه میرسد. بعد از کمی بررسیهای دیگر و پرسوجو از راهنمایانی که قبلا تا نزدیکی آن حوالی رفته بودند، مطمئن شدیم منطقه مناسبی را انتخاب کردهایم.
چه چیزهایی بردیم؟
مهمترین نکته در سفرهای ماجراجویانه این است که باید فکر همه چیز را بکنیم و برای هر اتفاقی آمادگی داشته باشیم. به همین دلیل ما با خودمان به اندازه کافی آب آشامیدنی و خوراکی برداشتیم، چادرهای ضخیم و ضدآب، زیرانداز به اندازه کافی و جعبه کمکهای اولیه که حاوی داروهای مهم، قطرههای شستوشوی چشم، باندهایکشی، گاز استریل، پماد ضد سوختگی و قرصهای تصفیه آب بود.
بعد نوبت چک کردن لباسها و کفشهای مخصوصی بود که از سال گذشته سراغشان نرفته بودیم. بررسی باتری چراغ قوهها و هدلمپها هم در مرحله بعدی قرار داشت و در نهایت ابزارهای رصدیمان را بررسی کردیم و همه وسایل را در صندوق ماشین قرار دادیم.
چگونه کمپ زدیم؟
حدود ساعت چهار عصر با جمع شدن تمام افراد گروه به سمت مقصدمان حرکت کردیم. از خیابانهای شلوغ تهران گذشتیم و پا به جادههای شرقی گذاشتیم. کمکم هوا تاریک میشد که به جاده فرعی رسیدیم و باید بقیه مسیر را با جیپیاس کنترل میکردیم تا گم نشویم. کمتر از یک ساعت در جاده خاکی پیش رفتیم و بالاخره به محدودهای رسیدیم که قبلا در نقشه نشانش کرده بودیم. بعد نوبت مشخص کردن جای چادرها و محل افروختن آتش رسید. جهت باد، محل عارضههای طبیعی و محلی که میخواستیم ابزارهای رصدی را قرار دهیم را در نظر گرفتیم و باز کردن چادرها را آغاز کردیم.
بعد از آماده شدن کمپ و استقرار تلسکوپها برای آماده کردن شام دور هم جمع شدیم. سعی کرده بودیم غذاهای کم حجم، پرانرژی و بدون نیاز به زمان پخت طولانی را برای شام انتخاب کنیم و کتری بزرگی را هم برای راه انداختن بساط چای کنار آتش گذاشتیم.
حدود ساعت ده شب بالاخره رصد آغاز شد. کهکشان راه شیری از کران تا کران پهن شده بود و عبور گاه و بیگاه شهابها از لابهلای اجرام آسمانی شگفتزدهمان میکرد. سیارات چون گویهای آتشین در قسمتهای مختلف آسمان میدرخشیدند و تا صبح اجرام گوناگون آسمانی غروب میکردند و جایشان را به جرم بعدی میدادند و ما با چشمهایی که تشنه دیدن و دانستن بود به این گنبد گردون چشم دوخته بودیم.
صبح بعد از آماده کردن صبحانه برای بازگشت آماده شدیم. آتش را خاموش کردیم و بقایای آن را برداشتیم، تمام زبالهها را جمع کردیم و وقتی برای آخرین بار به محدودهای که شب گذشته را در آن گذرانده بودیم نگاه کردیم، انگار که هیچ کسی تا بهحال به آنجا نیامده بود.
ارسال نظر