سفر سه روزه به شهر حافظ
غرق در عطر نارنج
هوای امامزاده
صبح زود بعد از خوردن صبحانه و برداشتن تمام وسایلمان، هتل را به مقصد بارگاه احمدابن موسی کاظم (ع) یا همان شاهچراغ، ترک کردیم. میخواستم تجربه دیدن این امامزاده زیبا در خنکای صبح نصیبمان شود و دور از شلوغیهای همیشگی، بتوانیم از دیدن معماری، آیینهکاریها و رنگهای جادویی این بنا لذت ببریم. وقتی به شاهچراغ رسیدیم، بعد از زیارت برای مسافرانم از قصه ساخته شدن این بارگاه در قرنهای گذشته و مرمتهایی که در دورههای گوناگون برای نگهداری این بنا انجام شده، گفتم. از اینکه ابنبطوطه، جهانگرد معروف، در سفری که به شیراز داشته از اقدامات بانویی بهنام «تاشی خانم» میگوید که باعث بهبود، مرمت و پاسداشت این بنا شده است. کمی بعد، از شاهچراغ خارج شدیم و برای دیدن مسجد زیبای «نصیرالملک» به راه افتادیم. مسجد با ایوان بلند، حوض سنگی و شیشههای رنگی معروفش چون پدربزرگی مهربان در گوشهای از تاریخ شهر شیراز نشسته بود. دور از هیاهوی همسفرانم کمی به عکس رخ مسجد در آب نگاه کردم و در آن چهره معماری را دیدم که قرنها پیش تکه تکه این مسجد را ساخته و شاید با خودش فکر میکرده که سالها بعد چه کسانی به تصویرشان در این آب چشم خواهند دوخت.
گشتی در باغهای ایرانی
از مسجد نصیرالملک خارج شدیم و برای دیدن سه باغ زیبا و معروف شیراز راه افتادیم. اولین مقصدمان «نارنجستان قوام» بود؛ باغی زیبا که به دست یکی از حاکمان فارس بهنام قوام ساخته شده و شیوه معماری دوره زندیه در آن به چشم میخورد. آبی شفاف از میان باغ میگذشت و زیبایی درختان بهار نارنج را چند برابر میکرد. گلکاریها، درختان تنومند و با شکوه و در نهایت عمارت میان باغ که با زیبایی تمام در انتهای باغ قرار داشت هوش از سرمان برد. برای مسافران از واگذاری این باغ به دانشگاه شیراز در سال ۱۳۴۵ گفتم و اینکه این محوطه سالها در اختیار موسسه تحقیقاتی به سرپرستی استاد آمریکایی ایرانشناس، پروفسور پوپ بوده است که حالا مزار او و همسرش در کنار پل خواجوی اصفهان قرار دارد. از نارنجستان به سمت «باغ دلگشا» حرکت کردیم؛ باغی کوچک اما بسیار زیبا که از لابهلای شاخه درختان نارنجش میتوان هزاران قصه عاشقانه چید. در آنجا با همسفرانم از کنار حوض زیبا و پلکانی گذشتیم و در انتهای باغ به عمارتی زیبا رسیدیم. در کنار عمارت، جوانی خوش صدا در حال تمرین آواز ایرانی بود و در گوشه دیگری گردشگران اروپایی از روی کتابهای راهنما داشتند درباره معماری، نقاشیهای رنگ روغن، شباهت این بنا به بناهای عهد ساسانی و چیرگی معماران ایرانی میخواندند.
بعد از صرف ناهار و امتحان کردن چند غذا و ترشی شیرازی برای دیدن آخرین جاذبه شیراز یعنی «باغ ارم» به راه افتادیم. باغ ارم یکی از معروفترین باغهای ایرانی است که از زمان سلجوقیان تا به امروز مورد توجه بوده و اسرار بسیاری را از سلسلههای گوناگون در خود جای داده است. وقتی به باغ رسیدیم، تنوع گیاهی، عمارت بسیار زیبای باغ و شیوه کاشت درختان و گلها نظر همه همسفرانم را به خود جلب کرد. به پیشنهاد من اول عمارت را دیدیم و برایشان از داستان ساخته شدن، مرمت و شیوه معماری بنا گفتم. بعد از آن در مسیرهای تعیینشده، پیادهرویمان را آغاز کردیم. تقریبا هر دو یا سه دقیقه با ظاهر شدن درخت یا بوته گلی زیبا، کل گروه برای عکس گرفتن توقف میکردند و این داستان تا حدود دو ساعت ادامه پیدا کرد.
وقت است که بازآیی
حالا دیگر وقت خداحافظی از شیراز زیبا فرا رسیده بود و باید خودمان را به راهآهن میرساندیم تا با قطار به خانه برگردیم. از رانندهای که در این سفر برای راههای دور و نزدیک همراهیمان کرده بود تشکر کردیم و بعد از برداشتن وسایلمان به قسمت کنترل بلیتها و سوار شدن به قطار رفتیم و کمی بعد به سمت تهران حرکت کردیم.
ارسال نظر