روایت پدر صنعت ایران از اخلاق حرفهای کسبوکار
راه ۶۰ ساله
ذوق و علاقهاش به صنعت و مهندسی را از نوجوانی حفظ کرده و برای پایایی و پویایی آن رنجها و فشارهای گوناگونی را تحمل کرده. جامعه صنعتی و مهندسی ایران او را «پدر صنعت ایران» میدانند. مهندس محسن خلیلی سال ۱۳۰۸ در خانوادهای صنعت پیشه در تهران به دنیا آمد. وی بنیانگذار شرکتی است که راه گاز را به خانههای ایرانیان باز کرد. محسن خلیلی بعد از فارغ التحصیلی از دانشکده فنی دانشگاه تهران در رشته مهندسی الکترومکانیک، با همراهی پدرش (مهندس محمود خلیلی) با تحولات صنعت گاز مایع آشنا شد و شرکت صنعتی «بوتان» را که اولین و بزرگترین تولیدکننده لوازم گازسوز و سیلندر گاز در ایران است، تاسیس کردند. او کسی است که در ادامه راه پدرش مهمترین نقش را در توسعه شرکت و ماندگاری این برند داشت. خلیلی در روایت خاطرهای از پدرش این طور میگوید: «روزی پدرم به من خطاب کرد و گفت: آنچنان سوابق و بایگانیها را مرتب میکنی که انگار قرار است همیشه در این صنعت بمانی!» حال بیش از ۶ دهه است که در این صنعت مانده و راه توسعه صنعتی را با باورها و اعتقادات منحصربه فردش ادامه میدهد.
حاصل بیش از ۶۰ سال تلاش شما در صنعت این است که از شما به عنوان پدر صنعت ایران یاد میشود و حاصل همراهی شما با پدرتان، بنیانگذاری شرکت بوتان و صنعت گاز مایع در ایران است. در شروع کار تصور میکردید که ایجاد این صنعت در ایران بتواند بیش از ۶ دهه دوام بیاورد و همچنان موفق باشد؟
باید عرض کنم که فلسفه قبولی همکاری من با مرحوم پدرم در شرکت بوتان و استفاده از گاز مایع، اشاعه فرهنگ استفاده از گاز از سوی مردم میهن عزیزم بود. گازهایی که در مناطق نفتخیز میسوخت و شب را در منظر مسافران هوایی که به آبادان سفر میکردند، همچون روز روشن میساخت. از سوی دیگر سفر من به خوزستان و دیدن صحنههای فوق همزمان بود با نهضت ملی شدن صنعت نفت و اینکه در حد یک مهندس جوان استفاده از گاز امکانی بود برای توسعه و پیشرفت میهن. در واقع هم جلوگیری از نابودی این منبع عظیم و مفید انرژی بهعنوان عنصری برای پیشرفت و توسعه کشور و هم نقش این ماده حیاتی در مبارزات اجتماعی و استقلال کشورمان انگیزه ابتدایی من برای گام نهادن در این عرصه بود. انگیزههایی که در روند تشکیل شرکت بوتان کاملتر شد و موضوع جلوگیری از نابودی جنگلها با بهرهبرداری از گاز یا کاهش درد و رنج زنان ایرانی از سیاهیهای مطبخ و... نیز به این انگیزه افزوده شد. خاطرم میآید روزی پدرم به من خطاب کرد و گفت: آنچنان سوابق و بایگانیها را مرتب میکنی که انگار قرار است همیشه در این صنعت بمانی! گفتنی است که من برای دوام شرکت در آن ابتدا که مشتری نداشتیم مدت ۴ سال حقوقی دریافت نکردم و به سختی گذران امور میکردم. نکته دیگر آنکه کار خود را در خدمت پدر با علم و آگاهی و با کسب دانش آن زمان آغاز کردم، بنابراین این نیز مضاف بر آن شد که دلبستگی و وابستگی ام بهکار گاز مایع و شرکت بوتان و تلاش برای گسترش فعالیتهای آن افزون شود. بر این اساس شاید در پاسخ بتوانم بگویم به راه و کار خود اعتقاد داشتم و آن را در خدمت مردم و میهن میدانستم، لذا با حرفهام پیوند عمیقی داشتم و آن را مسیر زندگی و حیات خود تلقی میکردیم.
موفقیت ایده شما قطعا زمینه ورود رقبا به این صنعت را افزایش داد، راز موفقیت شما در توسعه کسبوکارتان و ماندگاری چیست؟
تا حدود بسیاری در سوال قبل پاسخ این سوال شما را دادم که همانا آرمان داشتن و در خدمت هدف، هدفی والا بودن میتواند عامل موفقیت من باشد. در این میان البته باید به روحیه کار جمعی داشتن و مجموعه همکاران را اعضای خانواده خود پنداشتن نیز اشاره کنم که اهمیت اساسی در تداوم مثبت فعالیتهای من و خانواده خلیلی در این صنعت داشت. در واقع در تمامی سالهای رشد و گسترش شرکت بوتان در کنار پدر و به اتفاق برادران و خواهرم، تلاش کردیم تا امکان ارتزاق و معیشت سالم بخشی از جامعه را فراهم آوریم و زدودن فقر از چهره وطن را در قالب تحول در مصرف انرژی معنا کردیم. همین نگرش طبعا جمع همکاران را همیشه یار و مددکار ما قرار داد و در سختیها کمک آنان بود که ما را سرپا نگاه میداشت و به پیش راند.
یک ذهنیت در مقابل فعالیت کارآفرینان ایرانی که از صفر شروع کردهاند وجود دارد و آن اینکه تا زمانیکه فعالان اقتصادی به جریان بیرونی وصل نباشند، نمیتوانند موفق عمل کنند. نظر شما در این رابطه چیست؟
من در خدمت پدرم بعد از مطالعات در آمریکا، کار را در موقعیتی شروع و اولین محموله گاز مایع را به تهران منتقل کردیم که نفت ملی شده بود و راهی را که مصدق بزرگ شروع کرده بود هنوز محو نشده بود. اما این ماده برای دولت ارزشی هم نداشت و همانطورکه گفتم میسوخت و هدر میرفت. لذا اصولا دولت توجهی به این ماده نداشت و اهمیتی به کسی که قصد بهرهبرداری از این منابع را داشت نمیداد که بخواهد از او حمایتی کند. لذا اتکایی به دولت نداشتیم. بعدها در جریان گسترش فعالیتهای شرکت هم همواره تلاشمان استقلال و فعالیت آزاد و به دور از وابستگی بود و خوشبختانه در این مسیر هم موفق بودیم. به گمانم اگر انگیزه و هدف درست باشد و مسیر درست انتخاب شود نیاز به وابستگی به غیر وجود ندارد و میتوان در چارچوب قوانین و مقررات موفق بود.
در حال حاضر یکی از مزاحمان کسبوکار گسترش فساد است. برخی اعتقاد دارند به همین دلیل حتی اگر بخواهیم کار سالم اقتصادی در ایران انجام دهیم، به ناچار باید وارد فضای فسادآلود شویم. شما این موضوع را قبول دارید؟
پدرم میگفت «خروس از تخم کردن معاف است» و مقصودش آن بود که هیچگاه نباید دست بهکار فسادآلود همچون رشوه دادن برای پیشبرد کار و کسب خود زد. این امر بهخصوص با توجه به زیربنای مذهبی خانواده ما نیز اهمیتی دوچندان داشت که در آیین دین اسلام نیز این روشها مذموم است. اعتقاد و باور ما آن بود که از مسیر غلط نمیتوان به هدف درست رسید یا همان گفتار معروف که «هدف وسیله را توجیه نمیکند.» نمیتوان آنچنان آرمانهایی را که ذکر کردم با ابزار و وسایل غیراخلاقی برآورده کرد و این پارادوکس است. پارادوکسی که خوشبختانه اسیر آن نشدیم.
تجربه شما در برابر این مزاحم کسبوکار چگونه بوده است؟ برخی برای ارتقای کسبوکار، عبور از اخلاق حرفهای را یک اجبار میدانند.
بخشی از پاسخ در سوال قبل بود. به گمان من اخلاق فردی در پیوند با اخلاق حرفهای است. نمیتوان در رفتار فردی اخلاقی عمل کرد و مثلا در بنگاه اقتصادی غیراخلاقی یا برعکس. یعنی اینکه انسان خودش را یک جا بهگونهای نمایش دهد و در جای دیگر به گونهای متضاد، رفتاری است که قطعا در میان و بلندمدت بر همگان روشن میشود و عذاب آور خواهد بود. بنابراین اخلاق حرفهای در پیوند با اعتقاد و آرمان آدمی، منش و روش کار و کسب انسان را میسازد و به هیچ وجه پیشرفت در کسبوکار نباید در گرو زیر پا گذاشتن اخلاق فردی و حرفهای باشد. این البته به معنای دچار خطا و لغزش نشدن و اشتباه نکردن، نیست و ممکن است هر کسی در جا و زمانی خطایی را خواسته یا ناخواسته مرتکب شود. مقصود آن است که اینکه کسی کار و کسب و فعالیت اقتصادی خود را منفک از اخلاق و رقابت سالم ببیند و با توجیه کردن رفتار غلط و غیراخلاقی خود قصد رسیدن به هدف را داشته باشد، این قطعا راهی نیست که مقصود و مقصدی داشته باشد.
با توجه به فراز و فرودی که در مسیر فعالیت خود طی کردهاید، مهمترین چالش را در چه بخشی ارزیابی میکنید؟
برای من شاید بزرگترین چالش، مصائب و سختیهایی بود که در بدایت انقلاب دچار آن شدم. رفتار بس ناخوشایندی که با من صورت گرفت و بحمدالله پس از وقتگذاریهای بسیار ختم به خیر شد. نمیدانم شاید در مسیر انقلابها این گونه امور طبیعی باشد، اما به هر حال تاثیر بسیار نامطلوبی بر روحیات و زندگی و معیشت افراد میگذارد که نمیتوان سهل و ساده از این درد و رنجها گذشت. من در همان زمان مسببان را بخشیدم و برایشان آرزوی آگاهی کردم که البته این دعا بسیار هم مستجاب شد و اکنون رفتار با کارآفرینان بسیار متفاوت شده است و این گروه مورد تجلیل و مرحمت و محبت بسیار قرار دارند، خدا را شکر.
در قوانین و آییننامههای رسمی تکریم کارآفرینان ذکر شده، اما در عمل هنوز گلایه بیشتر کارآفرینان این است که در روند کاری خود تحتفشار بودهاند!
به گمانم باید به مسیر طی شده ظرف چند دهه بعد از انقلاب توجه کرد و امیدوار بود. همانطور که در پاسخ به سوال قبلی عرض کردم و تجربه شخصی خود در ابتدای انقلاب و اکنون را ذکر کردم، تفاوت دیدگاههای بسیاری رخ داده است و اکنون کمتر تعابیر ناخوشایند آن سالهای اول انقلاب را راجع به کارآفرینان میشنویم و حداقل در گفتار و رفتار رسمی، کارآفرینان در صدر مینشینند؛ مثلا جایگاه اتاقهای بازرگانی را مشاهده کنید که بسیاری از مسوولان دولتی در جلسات آن حضور مییابند و گزارش عملکرد خود را ارائه و به انتقادات گاه تند و توفانی فعالان اقتصادی با خوشرویی گوش میدهند. البته راه درازی در پیش است و باید تلاش کنیم. در درجه اول ما کارآفرینان باید مسوولیتهای اجتماعی خود را بهجا آوریم و تشکلهای خود را یاری دهیم. باید از خود شروع کنیم و امیدوارانه برای جلب رضایت جامعه و راهنمایی دولت تلاش کنیم.
شرکت شما طی ۶۰ سال فعالیت توانسته همواره موفق باشد، این موضوع نشان میدهد که در عبور از مشکلات موفق بودهاید.
رفتار صمیمانه و همدلی و همکاری سازنده با کارکنان و توسل به مدیریت علمی و محترم شمردن سنتها و هنجارهای اجتماعی و اعتقاد به مسوولیت اجتماعی و تلاش بسیار سنگین و از پای نایستادن در مقابل سختیها و احترام به مصلحتهای ملی و حقوق مصرفکنندگان از جمله رویههای من و خانواده خلیلی برای شروع و تداوم و گسترش فعالیتهای شرکت بود. همچنین باید حرکت در مسیر کار جمعی را نیز برشمرد؛ چراکه به باور من، حرکت تشکلی و حضور و مشارکت در نهادهای صنفی و مدنی اصولا افق دید انسان کارآفرین را عمق و وسعت بخشیده و رفتار انسان را دچار تحول مثبت میکند. در واقع فعالیتهای تشکلی به نوعی تمرین دموکراسی است و هنری است که طی آن شخصیت و ذهنیت انسان ساختهتر میشود و امکان حل مسائل و مشکلات و پیگیری مطالبات را در قالب حرکت و خردجمعی فراهم میآورد و من نیز در تمامی عمر کاری خود همواره تشکلگرایی را بهعنوان امری لازم و ضروری دانستهام.
یکی از مواردی که گفته میشود این است که راز تداوم یک کسبوکار تولیدی توجه به کیفیت و تلاش برای ورود به عرصه رقابت خارجی است. این در حالی است که بسیاری از تولیدکنندگان ایرانی بهصورت کوتاهمدت به بازار نگاه میکنند. درحالیکه تجربه جنابعالی در ثبت برند شرکتتان نشان میدهد که شما افق بلندمدتی را مدنظر داشتهاید. به نظر شما چرا بعضا تولیدکنندگان ایرانی به این موارد توجهی ندارند؟
امروز دیگر شکی باقی نمانده است که راه نجات اقتصاد کشورمان «صادرات» است و خوشبختانه هستند بسیاری بنگاههای ایرانی که بهرغم تمام سختیها و مشکلات هم در بازار داخلی فعالند و هم صادرات خوب و مناسبی دارند. هنگامی که وضعیت این بنگاهها را بررسی میکنیم، مشاهده میشود که از مدیریت والایی برخوردارند و از تکنولوژی و دانش روز بهرهمندند و بهرهوری بالایی دارند و در نتیجه کالای آنها مرغوب است و استاندارد جهانی دارد و با قیمت مناسب و رقابتی هم عرضه میشوند. خاطرم هست حدود ۲۰ سال قبل خانم دکتر خلعتبری که اقتصاددانی برجستهاند عنوان میکردند که هر آینه بهرهوری بنگاههای دولتی ارتقا یابد، تولید ناخالص داخلی گاه تا ۲ درصد افزایش مییابد. بنابراین افزایش بهرهوری که در تعامل با جهان خارج و مسدود و محدود نکردن بیدلیل ارتباطات بیرونی میسر میشود، در ارتقای تولید ناخالص داخلی نقش اساسی دارد. به باور من، بنگاههای اقتصادی و صنعتی ما نیز باید با تلاش بیشتر و کسب دانش و توانایی افزونتر و تعالی سازمانی، ظرفیتهای خود را برای رقابت با همتاهای خارجی خود افزون سازند و به جای آنکه بعضا از دولتها بخواهند و فشار بیاورند که جلوی ورود کالاهای رقیب را بگیرد، از دولتها بخواهند که با بهبود فضای کسب وکار، اصلاح مولفههای اقتصاد کلان، ثبات در تصمیمگیریها و ایجاد امنیت اقتصادی و نظایر آن امکان بروز و ظهور توانمندیهای صنعتگران ایرانی را فراهم آورند. نکته مهم و البته بسیار گفته شده، موضوع لزوم پیوستن به سازمان تجارت جهانی است؛ اکنون کشورمان بزرگترین اقتصاد خارج از این پیمان مهم اقتصادی است. اجباری که باید روزی به آن تن دهیم و بی شک هر چه زودتر این کار را انجام دهیم، موفقتر خواهیم بود.
یک موضوع دیگر در فعالیتهای اقتصادی این است که برخی بیشتر تمایل دارند که دولتها با اتخاذ رویکرد حمایت گرایانه (دادن تسهیلات ویژه) از کسبوکارها حمایت کنند؛ اما در مقابل برخی مدافع بهبود فضای کسبوکار از سوی دولتها به جای دادن یارانه هستند. شما جزو کدام دستهاید؟
فعالیتهای اقتصادی و خدماتی که مصلحتهای عموم و منافع مردم را دربر داشته باشد، طبعا توسعه مییابد و زبانزد خاص و عام میشود. در مجموعهای که پایهگذاری و خدمت کردهام، پیوسته مقدسترین هدف رعایت مصالح مصرفکنندگان و خدمت به اقتصاد ملی و درآمدهای عمومی بوده است، بنابراین حامی واقعی خود را مردم و جامعه میدانیم و اگر حقوق بدیهی تولیدکنندگان که مناسب بودن فضای کسبوکار است، فراهم شود بیشک محصولی شکل میگیرد که مردم حامی آن خواهند بود و آن را طلب میکنند. مگر هنگام عرضه محصولات جدید بنگاههای بزرگ موبایل و کامپیوتر و... مردم انتظار باز شدن درها و خرید محصول مورد علاقه خود را نمیکشند؟ اعتقاد عمیق دارم که چنانچه اقتصاد آزاد و رقابتی حاکم باشد و دولتها در جایگاه سیاستگذار و نه متصدی قرار گیرند، تولید بسیار رونق میگیرد و تولید باکیفیت مشتریان خود را در همه جای این کره خاکی و البته در میهن عزیزمان خواهد داشت. من به هوش و ذکاوت مردم میهنمان بسیار اعتقاد دارم و بهترین حامی و قاضی محصولات خود را این مردم میدانم و به پشتیبانی آنان دلگرم و استوار هستم.
ارسال نظر