تغییرات یک ماهه شاخص کل منفی ۱/ ۱ درصد ثبت شد
آزمون بورس در ثلث سوم ۹۸
شاخص کل بورس تهران در دومین ماه از پاییز ۹۸ افت حدود یک درصدی را تجربه کرد. نرخ دلار و سکه اما در آبان رشد حدود ۵ و ۴/ ۳ درصدی را به ثبت رساندند. میانگین اندازه نوسان شاخص کل بورس در این مدت کمتر از ۶/ ۰ درصد بوده است و در تمام روزهای آبان شاخص کل بورس در بازه ۳۰۲ تا کمتر از ۳۱۰ هزار واحد نوسان داشت. میانگین اندازه تغییرات شاخص سهام در مهر حدود ۴/ ۱ درصد بود و پس از نوسان شدید کارنامه مهر بورس با بازدهی مثبت همراه بود. درحالیکه بین کف و سقف شاخص در مهر حدود ۲۶ هزار واحد فاصله وجود داشت این فاصله در آبان به حدود ۷ هزار واحد رسید. کاهش شدت نوسان سهام را معاملهگران ورود به محدوده تعادلی میخوانند و رونمایی از بهانههای تازه برای ادامه نوسان سهام را الزامی میدانند. ارزش معاملات سهام نیز بار دیگر به هزار میلیارد تومان رسید. افت بیش از ۷۹ درصدی ارزش معاملات نسبت به مهر نیز از کاهش شدت ورود نقدینگی به سهام حکایت دارد. البته اگر اثر آمار قبل نیز در نظر گرفته شود در کنار کاهش انگیزه خرید سهام باید به کاهش فشار فروش نیز اشاره کرد. بر این اساس شاید بتوان این موضوع را نیز نشانه دیگری از محدوده تعادلی نوسان سهام دانست. با این حال نمیتوان به این سادگی و براساس دو نماگر از وضعیت بازار سهام با بیش از ۵۰۰ نماد معاملاتی با خبر شد و شاید چنین سادهسازی یک بازار در یک شاخص (منظور شاخص کل) همان اشتباهی باشد که در برخورد با اقتصاد نیز رخ میدهد. در این خصوص نوسان شاخص کل بورس در بازه ۳۰۰ تا ۳۱۰ طی حدود یک ماه و نیم اخیر بار دیگر این ذهنیت اشتباه را برای برخی از معاملهگران رقم زده است که واقعا این دو عدد سطوح جادویی هستند و تنها با نگاه کردن به این اعداد میتوان استراتژی معاملاتی قدرتمندی داشت. این درحالی است که شاخص کل هموزن در آبان رشد ۷ درصدی را تجربه کرد تا در تلاش برای بازپس گرفتن سقف تاریخی خود باشد. این موضوع به ادامه رشدهای هیجانی قیمت سهام کوچکتر اشاره دارد. بزرگان بازار آبان را با افت شاخص مواجه شدند. از ۱۰ صنعتی که در آبان بازدهی منفی را در بورس تهرن به ثبت رساندند صنایع بزرگی مانند محصولات شیمیایی افت ۷/ ۲ درصدی، شاخص صنعت فلزات اساسی افت ۷/ ۱ درصدی، معدنیها، فرآوردههای نفتی و بانکیها نیز به ترتیب افت ۳/ ۳، ۲/ ۵ و ۲/ ۷ درصدی را تجربه کردند. این درحالی است که صنایع مزبور بیش از ۶۰ درصد از ارزش کل بورس تهران را در اختیار دارند. بر این اساس میتوان علت افت شاخص کل بورس تهران را در آبان بهتر متوجه شد. در شاخص کل برخلاف شاخص هموزن وزن شرکتها براساس ارزش بازار آنها در محاسبه عدد شاخص لحاظ میشود و در نتیجه آن شرکتهای بزرگتر اثر بیشتری را در نوسان شاخص سهام دارند. بر این اساس در آبان نیز سهام نوسان قابلتوجهی داشته است. اینکه این نوسانات سهام منطقی یا غیرمنطقی بوده نیازمند بحث طولانیتر است با این حال صنایع بزرگ بورسی افت و صنایع کوچکتر رشد داشتند. در این ماه گروه محصولات فلزی با ارزش بازار ۴۶۰۰ میلیارد تومانی (کمتر از نیم درصد از کل ارزش بازار بورس) رشد بیش از ۲۳ درصدی را تجربه کرد و در صدر صنایع با بیشترین رشد ماهانه قرار گرفت. بر این اساس در ظاهر شاید سهام کمنوسان جلوه کند اما همچنان زیرپوست بازار شدت نوسانات بالا است در چنین شرایطی آنچه در ۴ ماه باقیمانده از سال ۹۸ بر بورس میگذرد سوال عمده فعالان بازار سهام است. دو قطب اقتصاد جهانی و تصمیمات اقتصادی داخلی میتوانند نوسان قابلتوجه را برای سهام رقم بزنند که در این گزارش به بخش سیاستهای داخلی و اصلاحات احتمالی اقتصادی پرداخته شده است.
تشدید بیاعتمادی در بازارها با نبود اینترنت
بازارها هشتمین ماه سال را نیز پشت سرگذاشتند. رخدادهایی که طی یک هفته گذشته در کشور رخ داد باعث شد اتفاقات هفتههای قبل تا حدود زیادی به حاشیه رانده شوند. یکی از شوکهای قابلتوجه به بازارها و اقتصاد کشور قطعی اینترنت بود که نبود این ابزار و عدم دسترسی به اطلاعات جهانی و داخلی اهمیت بالای اینترنت را برای اقتصاد کشور بیش از همیشه مشخص کرد؛ جایی که قطعی اینترنت خود به بیاعتمادیها دامن میزند و این موضوع در شرایط کنونی از هر چیز دیگری خطرناکتر است. بورس تهران نیز از این محل آسیب قابلتوجهی دید. بر این اساس قطعی ادامهدار اینترنت علاوه بر ضربه به کسبوکارها با کاهش سرعت انتقال اطلاعات میتواند به تشدید موج بیاعتمادی ختم شود.
شوک به بازارها در پایان آبان
شوک به بازارها در هفته پایانی با اوجگیری دلار و سکه و همچنین واکنش سهام مشاهده شد. دلار تا بیش از ۱۲۵۰۰ تومان در معاملات هفتگی رشد داشت و بعضا نرخهایی از معامله ارز تا ۱۲۸۰۰ تومان نیز در میانه هفته و با اوجگیری موج اعتراضات در کشور به گوش رسید. اما بار دیگر دلار با تسلط بازارساز عقبنشینی کرد و در پایان هفته زیر سطح ۱۲ هزار تومان آرام گرفت. بازار سکه نیز همگام با دلار درحال نوسان بود، همچنان نوسان سکه بیش از آنکه به طلای جهانی وابسته باشد از دلار اثر میپذیرد. در بازار سهام نیز شوک یکروزه با تشکیل صف فروش در عمده نمادهای معاملاتی قابلتوجه بود. بار دیگر جلوهای از ریسکهای سیستماتیک در بورس تهران خودنمایی کرد و بهدنبال آن نیز تشدید هیجان برای خروج از سهام به اوج رسید. در این بین حمایت همهجانبه حقوقیها و جمعآوری صفهای فروش باعث شد که واکنش سهام به شوک سیستماتیک عمر کوتاهی داشته باشد و حتی در روزهای بعد شاهد شکلگیری صفهای خرید در سهام بودیم. شوک پایان آبان به بازارها نوسان هفتههای قبل را درحاشیه قرار داد. در این خصوص دلار دو هفته قبل از کانال تعادلی خود خارج شده بود و شوک پایانی باعث شد اثر این موضوع کمرنگ شود و این درحالی است که همچنان مسیر نوسان دلار تا پایان سال از اهمیت ویژهای برخوردار است. بعضا به تقاضای پایان پاییز و اثر آن در رشد نرخ دلار اشاره میشود و از سوی دیگر مجموعهای از عوامل اقتصادی مانند احتمال ادامه اصلاحات اقتصادی و سیاسی مانند انتخابات مجلس وجود دارند که میتوانند بر نوسان ارز در ماههای پایانی سال اثرگذار باشند. در بورس تهران نیز اثر این عوامل کاملا پررنگ است و پس از یک دوره پرتلاطم در بورس تهران، در کنار نوسان بازار جهانی سیاستگذاری اقتصاد داخلی نیز بر مسیر سهام اثرگذار خواهد بود. بازارهای جهانی نیز همچنان روی اخبار مذاکرات تجاری چین و آمریکا و با هراس از احتمال وقوع رکود در اقتصاد جهانی بهکار خود ادامه میدهند. کمتر از یک سال به انتخابات ریاستجمهوری آمریکا زمان باقی مانده است و در ماههای آینده احتمالا اخبار بیشتری از این حوزه شنیده میشود. ترامپ خود به یک عامل مهم برای تشدید نوسان بازارها تبدیل شده و بر این اساس اخبار پیرامون انتخابات آمریکا برای بازارها بیش از همیشه مهم شده است.
آذر و بودجه دولت
طی هفتههای اخیر بار دیگر از سوی مدیران اقتصادی دولت تاکید شده است که بودجه دولت تا میانه آذر به مجلس تحویل داده میشود تا قانونگذار درخصوص بودجه سال ۹۹ اظهارنظر کند. در هفته گذشته نیز وزیر اقتصاد بار دیگر نکته مهمی را مورد اشاره قرار داد. وزیر اقتصاد اشاره داشته که بودجه ۹۹ ارتباط زیادی با قیمت دلار ندارد. این موضوع میتواند بهصورت غیرمستقیم بار دیگر نشان از کاهش وابستگی بودجه به نفت باشد. در گزارشی با عنوان «شبیهسازی بورس منهای نفت» در میانه مهر به اثر حذف نفت از بودجه اشاره شده بود و همچنان انتظار برای تصمیمگیریهای سخت دولت درخصوص اصلاحات اقتصادی وجود دارد. واکنش عمومی پیرامون اصلاحات قیمتی بنزین که بهنظر میرسد عمده آن نتیجه عدم اطلاعرسانی مناسب دولت از اثر این طرح بر معیشت عموم بود، شاید بهانهای در دست دولت و همچنین نمایندگان مجلس قرار دهد تا با ادامه اصلاحات اقتصادی مقابله کنند. در شرایطی که اصلاحات به اجباری برای ادامه حیات اقتصاد کشور تبدیل شده است آذرماه و بودجه دولت برای بازارهای مختلف و فعالان اقتصادی و در نتیجه عموم مردم از اهمیت بالایی برخوردار است. در اینخصوص سرنوشت دلار ۴۲۰۰ نیزدارای اهمیت است. همچنان رئیس دولت از احتمال ادامه این سیاست در برخی از حوزهها خبر میدهد و این درحالی است که مدیران دولتی در هفته گذشته از محدود شدن اختصاص ارز ۴۲۰۰ به ۷ قلم کالا خبر دادند. دلار ۴۲۰۰ یکی از سیاستهای اشتباهی است که همچنان اثرات آن در ایجاد رانت و تضعیف تولید در بازارها مشاهده میشود. گرچه این موضوع باعث شده که قیمت برخی از کالاها برای مصرفکنندگان رشد نکند اما نمیتوان یکجانبه یک سیاست ارزی را قضاوت کرد. در اینخصوص ضربه قابلتوجهی که در نتیجه این سیاست به تولید وارد شده میتواند اثرات خود را بار دیگر در اقتصاد کشور نمایان سازد.
شاید پشت پرده دردناک این سیاست همچنان برای مدیران دولتی مبهم است که همچنان از آن دفاع میکنند اما اثر واضح آن را بورسیها میتوانند در کاهش مقدار تولید شکر در عملکرد شرکتهای قند و شکری مشاهده کنند؛ موضوعی که ادامه آن به معنی افزایش وابستگی اقتصاد کشور به واردات (در اینجا شکر) و در نتیجه آسیبپذیری هرچه بیشتر اقتصاد و بهدنبال آن جامعه است. در گزارشی با عنوان «رانت سیاه در صنعت سفید» به اثر سو این سیاست بر کالاهای اساسی با محوریت شکر اشاره شده بود. در شرایط کنونی نیز اثر این سیاست در کاهش تولید شکر نسبت به سال گذشته مشاهده میشود، به عملکرد ماهانه کارخانه شکر در سامانه «کدال» مراجعه کنید. باید توجه داشت که تولید شکر در سال ۹۷ بهدنبال خشکسالی و کاهش چغندر افت داشت اما افت بیشتر تولید شکر در سال ۹۸ نسبت به سال ۹۷ بهدنبال سیاستگذاری اشتباهی بود که اتفاقا دولت با دیدگاه حمایت از جامعه در پیش گرفت.
بورسیها «اقتصاد» را جدی بگیرند
در گزارشی با عنوان «الفبای ماندگاری در بازار سهام» که در پایان مهر سالجاری منتشر شد به برخی از الزامات معاملهگری در سهام اشاره شده بود. در اینخصوص عنوان شده بود که در مرحلهای معاملهگران راهی جز فراگیری واقعیتهای اقتصادی و آشنایی نسبی با اصول اقتصادی ندارند. اما طی یک هفته گذشته بعضا تحلیلها و واکنش قیمتی برخی از سهام به اصلاح قیمتی بنزین مشاهده شد که نشان از عدم تسلط کافی فعالان سهام بر اصول اولیه داشت. در این خصوص رشد سهام پالایشی بهدنبال افزایش قیمت بنزین در داخل کشور یکی از اتفاقات عجیبی بود که نشان داد بسیاری از معاملهگران بدون اینکه خود را به زحمت بیندازند تا کمترین نگاهی به کدال داشته باشند، اقدام به خرید و فروش سهام میکنند و نباید انتظار افزایش آگاهی از اصول اقتصادی را داشت.
در این میان اظهارنظرهایی از اثر منفی بنزین در تورم و همچنین بازار ارز در میان فعالان بورسی دست به دست میشد که ماهیت جراحی اقتصاد را زیر سوال میبرد. این درحالی است که از معاملهگر بورسی بهعنوان فعال اقتصادی که سرمایه وی بهصورت آنی با متغیرهای خرد و کلان درگیر است انتظار آشنایی مقدماتی با این اصول وجود دارد زیرا در عمل جراحیهای اقتصادی میتواند به نفع اقتصاد، تولید و بهدنبال آن بورس تمام شود. همانطور که در گزارش «فوبیای بنزین تورمی» در میانه اردیبهشت سال جاری اشاره شده بود اثر اصلاح بنزین بر شاخص قیمت مصرفکنندگان بسیار اندک است و این موضوع برخلاف ذهنیت اشتباه بسیاری اثر آنچنانی بر قیمتها ندارد و حتی بر تاکسیها بهعنوان خط مقدم آسیبپذیری از اصلاح قیمت بنزین این اثر محدود است و حتی اگر اصلاح سهمیههای اختصاصی به تاکسیها در نظر گرفته نشود با افزایش نرخ معقول و نهچندان زیاد میتوان کل اثر اصلاح اخیر قیمت بنزین را برای تاکسیها و حملونقل جادهای وابسته به بنزین پوشش داد که سود تاکسیها قبل و بعد از اصلاح بنزین تغییر نکند.
با این حال طی یک هفته اخیر مطالبی مطرح شد که افزایش قیمت بنزین میتواند به تورم ختم شود و این موضوع به ذهن بازار تلقین شد که نتیجه تورم نیز احتمالا کاهش ارزش پول ملی خواهد بود. آخرین آمار از حجم نقدینگی و پول در اقتصاد کشور به خلاصه ترازنامه خرداد بانک مرکزی برمیگردد و اطلاعات ماههای اخیر در دسترس نیست و نمیتوان در این خصوص اظهارنظر دقیقی داشت اما باید گفت اصلاح قیمتی بنزین اثری در تغییر این بخش در شرایط عادی ندارد. اما آنچه میتواند اثر اصلاحات اقتصادی را بر اقتصاد متفاوت کند تشدید ناآرامیها و فضای متشنج داخلی است که میتواند با شیوع هراس عمومی بار دیگر فضا را برای رشد حجم و سرعت گردش نقدینگی فراهم آورد. این درحالی است که اصلاح قیمتی بنزین میتواند اثر نزولی بر دلار داشته باشد. گرچه اصلاح قیمتی اخیر بنزین اثری بر درآمد دولت نداشت و تقریبا هر آنچه دولت از محل اصلاح قیمتی بنزین کسب میکند بهعنوان یارانه به کل جامعه بازمیگردد اما اثر اصلاح قیمتی بنزین میتواند بخشی از مازاد مصرف بنزین نسبت به نیاز واقعی (اسراف موجود) را کاهش دهد و بهدنبال آن فضا را برای افزایش صادرات بنزین مهیا سازد و در نتیجه آن با افزایش صادرات غیرنفتی و درآمدهای ارزی کشور امکان ثبات ادامهدار بازار ارز فراهم شود؛ البته این ثبات بهشدت به بخش پولی که آمار دقیقی از آن در دسترس نیست وابسته است.
از تحلیلهای سطحی خودداری کنیم
یکی از مواردی که بهشدت توصیه میشود فعالان بازارهای مختلف به آن توجه داشته باشند پرهیز از تحلیلهای سطحی و دل سپردن به این تحلیلها است که چند دهه است فضای اقتصاد کشور را مسموم کرده است. نداشتن آگاهی کافی در زمینه اقتصادی یکی از مشکلات جامعه است که نقد آن به سیستم آموزشی و عدم تلاش دولتها برای روشنسازی افکار عمومی بازمیگردد. در این میان عدم درک صحیح از واقعیتهای اقتصادی میتواند برای معاملهگران بازارهای مختلف مانند بورس زیانهای سنگین به همراه داشته باشد. در شرایط حساس کنونی و طی هفتههای آتی که مباحث کلان بیشتر به خصوص پیرامون بودجه مطرح میشود این تحلیلهای سطحی میتواند تصمیمگیری را برای معاملهگر سهام دشوارتر سازد. در بخش قبل به اثر تحلیلهای اشتباه از اثر اصلاحات اقتصادی مانند اصلاح قیمتی بنزین اشاره شد. ادامه اصلاحات اقتصادی در فضای آرام جامعه برخلاف تصور میتواند ثبات را به اقتصاد کشور بازگرداند. این درحالی است که عدم اصلاح گرچه در ظاهر و در تفکر عموم نشان از وضعیت آرام دارد اما اگر عمیقتر به وضعیت نگاه کنیم نشانههای هشدار برای تلاطم دوباره اقتصاد مشخص میشود. عدم اصلاحات میتواند بار دیگر غول تورم را بیدار سازد و در چنین شرایطی عموم تنها کاهش قدرت خرید خود را مشاهده میکنند و علت آن را نمیدانند. این موضوع برای فعال بورسی نیز دارای اهمیت است. اصلاحات اقتصادی به معنی جلوگیری از تورمهای افسارگسیخته است. جهش تورمی گرچه سود اسمی را برای صاحبان سرمایه و سهامداران بورس به همراه دارد اما در واقع در عمده موارد کاهش واقعی ارزش ثروت را به خصوص در کوتاهمدت برای عموم فعالان اقتصادی نتیجه میدهد.
یکی از مواردی که ممکن است در هفتههای آتی بیش از همیشه پررنگ شود مباحث مالیاتی پیرامون مالیات بر عایدی سهام است. در نگاه اولیه مالیات بر عایدی سهام کاهش انگیزه سرمایهگذاری در بورس را بهدنبال دارد. اما همانطور که در هفتههای قبل نیز تاکید شده بود مالیات بر عایدی سرمایه و سایر تغییرات حوزه مالیاتی باید در کنار یکدیگر در نظر گرفته شود. اگر بنا باشد مالیات بر عایدی داراییهای مختلف، تفاوت داشته باشد این موضوع مسیر حرکت نقدینگی در بازارها را میتواند بهصورت کلی تغییر دهد. اینکه از سهام تنها ۵ درصد مالیات اخذ شود و از سوی دیگر میزان اخذ مالیات از دیگر بازارها برای مثال ۱۰ درصد باشد به معنی افزایش جذابیت سرمایهگذاری در سهام در برابر دیگر بازارها است. هریک از مباحث پیرامون این موضوع میتواند اثرات متفاوتی در بازارهای مختلف داشته باشد که مجال پرداختن به آن در این متن وجود ندارد و تنها باید نسبت به تصمیمگیری بر مبنای تحلیلهای سطحی هشدار داد.
اصلاحات اقتصادی و بورس
بودجه بدون نفت شاید یکی از رویاهایی است که سالهای سال به پشتوانه سیاستهای اشتباه و درحالیکه پتانسیل حذف نفت از بودجه وجود داشت از سوی دولتهای مختلف اجرا نشد. دولتها به جای تصمیمات سخت، بنزین و گازوئیل و گاز و برق را با قیمت یارانهای توزیع میکردند و هیچ وقت برای نجات اقتصاد کشور ریسک خیس شدن در این دریای مواج را قبول نکردند. درحالیکه سوخت ارزان برای هیچ کشوری رفاه نیاورده است و تنها ابزاری بوده که مردم را از واقعیتهای اقتصادی دور میساخت. در شرایط کنونی نیز اگر اجبار وجود نداشت قطعا مدیران اقتصادی کشور تمایلی به اجرای آن نداشتند. شاید بتوان گفت از اوایل دهه ۵۰ بود که نفت بیش از همیشه به وسیلهای برای پوشش ناکارآمدیهای دولتهای مختلف تبدیل شد. به این ترتیب به جای تلاش برای اتخاذ سیاستهای صحیح و جراحی اقتصاد بیمار کشور، دولتهای مختلف در طول عمر خود نفت را به وسیلهای برای پوشش ناکارآمدی خود تبدیل کردند. درحالیکه نفت میتوانست موهبتی برای شکوفایی و تضمین ثبات آینده اقتصاد کشور باشد اما اعتیاد بودجه دولتها به آن ضربات زیادی را به کشور و عموم وارد کرد. عموم جامعه یکی از اثرات آن را در تورمهای سنگین و کاهش روزافزون قدرت خرید خود مشاهده کردند. اگر دخل و خرج دولت را به یک شرکت سرمایهگذاری تبدیل کنیم مشخص میشود که این شرکت هزینههایی را برعهده دارد که باید براساس منابع خود پاسخگوی این تعهدات باشد. اما هر سرمایهگذاری میداند که اگر تمام تخممرغهای خود را در یک سبد بچیند چه ریسک سنگینی را برای خود پذیرفته است. زمانی که یک دولت نیز بخش قابلتوجهی از بودجه خود را به نفت متصل میکند آسیبپذیری شدید وی را باید انتظار داشت؛ همانطور که سرمایهگذاری که عمده سبد سرمایهگذاری خود را در یک سهم قرار دهد گرچه میتواند سود کلانی کسب کند اما اگر شرایط بر وفق مراد وی نباشد متحمل زیان هنگفتی میشود و در این میان تعهدات باقیمانده را باید از طریق ایجاد بدهی جبران کند. ایجاد بدهی برای دولتها نیز به معنی استقراض از سیستم بانکی یا انتشار اوراق یا دریافت وامهای خارجی است. انتشار اوراق که برخی از کارشناسان اقتصادی در شرایط کنونی از آن دفاع میکنند تنها راه گریزی برای فرار از جراحی اقتصاد کشور است که سالها پیش باید انجام میشد و انتشار اوراق تنها موعد این اصلاحات را برای دولت به تاخیر میاندازد و تعهدات آتی را برای دولتهای بعد ایجاد میکند. تلاش برای افزایش صادرات نفت به واسطه بهبود روابط سیاسی نیز میتواند جنبه دیگری از فرار ازاصلاحات اقتصادی باشد. باید پذیرفت اصلاحات اقتصادی دردناک است و همین بوده که دولتها از آن طفره میرفتهاند وگرنه اگر کار آسان و سادهای بود دیگر دلیلی برای انجام اصلاحات جهت رشد اقتصادی وجود نداشت. همانطور که در ابتدای متن اشاره شد ۴ ماه آینده برای بورس اهمیت زیادی دارد. این موضوع به خصوص پس از واکنش اخیر جامعه به اصلاح قیمت بنزین و نزدیک شدن به انتخابات مجلس در پایان سال از اهمیت بالایی برخوردار است. اینکه آیا دولت حاضر است هزینه جراحی اقتصاد را به جان بخرد یا خیر. نمایندگان مجلس در ماههای آینده بهدنبال کسب جلب رضایت مردم برای تضمین بقای خود در مجلس خواهند بود و آیا با اصلاحات موافقت خواهند کرد یا سیاست پوپولیستی را در پیش میگیرند، سوال مهمی است. درخصوص موارد سیاسی FATF نیز در ماههای آینده میتواند به یک موضوع مهم تبدیل شود. این موارد برای بورس تهران از اهمیت بالایی برخوردار است. در کنار اقتصاد جهانی و رویه نوسان قیمت کالاها در بازار جهانی، سیاستگذاریهای داخلی که در ماههای پایانی سال متمرکز میشود میتواند مسیر آتی سهام را ترسیم کند. در این بین اگر واقعا اصلاحات اقتصادی ادامه پیدا کند گرچه در کوتاهمدت شوکهای موقتی به بورس وارد میکند اما باید گفت مسیر اصلاح همانطور که به نفع اقتصاد است برای بورس نیز میتواند مفید باشد اما تا مشخص شدن سیاستگذاریها و جزئیات آن نمیتوان اظهارنظر دقیقی در این خصوص داشت.