آرایش معاملهگران در فضای کمنوسان سهام بررسی شد
سه الگوی بازی در بورس تهران
روز گذشته بورس تهران با پیشروی تقاضا نسبت به عرضه سهام شروع بهکار کرد. دیری نپایید که در ساعت اولیه معاملات، فشار فروش بر قدرت تقاضا غلبه کرد. به این ترتیب، نماگر بازار سهام پس از طی روند صعودی خود در ابتدای روز کاری، در مسیر نزولی قرار گرفت و در فاصلهای اندک نسبت به سطح اولیه خود، متوقف شد. از اینرو شاخص کل سهام رشد اندک تقریبا ۲۵ واحدی را تجربه کرد. شاخص کل هموزن نیز با وجود طی روندی مشابه، به مدار منفی قدم برداشت و با کاهش بیش از ۴۰ واحدی مواجه شد. چنانکه اشاره شد، معاملات بازار سهام دیروز با تقاضای بالای معاملهگران آغاز بهکار کرد. اما در ادامه روز، سمت عرضه بر تقاضا غالب شد و منجر به عقبنشینی سطوح قیمتی شد. نوسانی کوتاهمدت و کمعمق که حکایت از تمایل معاملهگران به کسب سود یکروزه و افق دید کوتاهمدت آنها دارد. انتظار کسب سودهای یکشبه، امری است پرریسک که در غالب موارد نیز با شکست روبهرو میشود. چراکه پیشبینی رویه روزانه معاملات برخلاف تصورات عمده معاملهگران بورس تهران بیشتر از آنکه پشتوانه تحلیلی قوی داشته باشد به شانس وابسته است. ضعف تحلیلی در بازار سهام کاملا عیان است و همین موضوع باعث شده تا معاملهگران نسبت به خریدهای خود چندان مطمئن نباشند، در نتیجه با کمترین لغزشی در روند روزانه چرخش معاملهگران از گروهی به گروه دیگر را شاهد هستیم.
دستهبندی معاملهگران بورس تهران
فعالان بازار را میتوان در ماههای اخیر به سه دسته تقسیم کرد. دسته اول، گروهی که شناخت عمیقی از سهام ندارند و بالطبع با تحلیلهایی سطحی به داد و ستد ادامه میدهند. این نقدینگی در نگاه اول جسور بهنظر میرسد و این موضوع از آگاهی سطحی نسبت به معاملات نشات میگیرد. با این حال همین معاملهگران اگر دوران ابتدایی معاملات خود را پشت سربگذارند کاملا دست به عصا خواهند بود.این معاملهگران مبنای تحلیلی مناسبی برای خرید سهام ندارند و عمدتا روی موج اخبار یا جو عمومی بازار (عمدتا سیگنالهای صف خرید و فروش) در معاملات شرکت میکنند. از اینرو، شاید تعداد خریدها و فروشهای آنها نسبت به میانگین بازار بالاتر باشد؛ به نوعی میتوان گفت این معاملهگران علاقه زیادی به پرداخت کارمزد دارند. هرگونه اخباری در مورد سهام یا هرگونه تغییر روندی هراس شدیدی را میان این معاملهگران ایجاد میکند.
بر همین اساس گرچه در تصورات خود نسبت به عوامل اثرگذار آگاهی نسبی دارند اما بررسی عملکرد آنها با دقت بیشتر نشان میدهد که دقیقا برداشت اشتباه از اخبار، عمدتا موجب زیان این دسته از معاملهگران میشود.در ادامه، افرادی در دسته دوم جای میگیرند که تقریبا نقطه مقابل دسته اول هستند. دسته دوم، همان عدهای محسوب میشوند که از دامنه نوسانات شاخص کل میکاهند. این گروه، با نگاهی بنیادی و دقیقتر سهام را دنبال میکنند از اینرو، عملکرد شرکتها با شفافیت بیشتری برای آنها معنا پیدا میکند و با اطمینان بیشتری به انجام معاملات مشغول هستند. این افراد با دقت رویه متغیرهای اثرگذار را دنبال میکنند. گرچه از آنها با عنوان معاملهگر بلندمدت یاد میشود اما در حقیقت نگاه دقیقتر به متغیرهای اثرگذار باعث میشود که نسبت به نوسانات کوتاهمدت سهام چندان نگران نباشند.
به همین دلیل نگاه طولانیمدتتری نسبت به دسته اول دارند و برای کسب سود در آینده (ولی نه چندان دور) سرمایهگذاری میکنند. هنگامیکه قیمتها کاهش پیدا میکنند، این گروه با ارزیابی دوباره شرایط و متغیرهای اثرگذار بر سهام در سمت خرید فعال میشوند.برخلاف دسته اول که درک دقیقی از اخبار ندارند این گروه از سواد تحلیلی نسبتا مناسبی برخوردار هستند و بر این اساس واکنش آنها به یک خبر به اندازه گروه اول سریع نیست. برخی این موضوع را به اینرسی بالای معاملات این افراد نسبت میدهند در حالیکه این برداشت از نگاه غالب بر معاملات بورس تهران نشات میگیرد (دسته اول).
در نهایت به گروهبندی آخر میرسیم. دسته سوم را سهامدارانی تشکیل میدهند که بهتازگی وارد بورس شدهاند و آشنایی چندانی با فضای سرمایهگذاری در بازار سهام ندارند. ذهن این افراد بر اساس آنچه سالیان دراز در گوش آنها خوانده شده شکل گرفته است. در خیال آنها احتمالا بورس به ریسکی میماند که در مدت زمان اندکی میتواند کسی را خوشبخت یا بدبخت کند. این دیدگاه همان نگاه غالب به بورس در جامعه است. عدم آشنایی کافی به بورس در کنار رویه سیاستگذاریهای اشتباه که به سودهای بدون ریسک بالا منجر شده است، چنین دیدگاهی را در جامعه نسبت به سرمایهگذاری در بورس غالب ساخته است.
انتظارات کوتاهمدت این دسته از معاملهگران اینگونه ایجاب میکند که یکشبه به سود دست پیدا کنند و از همینرو، سوار بر موج اخبار به اینسو و آنسو حرکت میکنند و رفتار باثباتی از خود نشان نمیدهند. این دسته از معاملهگران شباهت زیادی به گروه اول دارند. اگر دقیقتر بررسی شود مشاهده میشود که معاملهگران گروه اول نیز دقیقا نگاه اینچنینی را به بورس دارند، تنها تفاوت این است که تجربه بیشتری را نسبت به تازهواردان دارند و به دلیل همین تجربه شاید از میزان جسارت آنها کاسته شده است. در حالیکه بهجز تجربه از معاملات تلاشی برای افزایش سواد و ریشهیابی علل سود و زیان در میان آنها مشاهده نمیشود.
گروه سوم در حقیقت شانس را مبنای کار خود قرار میدهند و با ریشهیابی درخصوص بازدهی این معاملهگران مشخص میشود که این افراد تنها از این طریق است که به سود دست پیدا میکنند. بین سه دسته یادشده، معاملات گروه سوم پرریسکترین محسوب میشود چراکه فضای سفتهبازی بازار ممکن است آنها را به سوی سهامی بکشاند که برخلاف شایعاتی که در مورد آن شنیده میشود (عمدتا قصد داغ کردن سهام را دارند)، قدرت سوددهی بالایی نداشته باشند.به این ترتیب در سودای کسب سود یکشبه، متحمل ضرر نیز میشوند. اکثریت افرادی که در دسته سوم معاملهگران طی ماههای اخیر قرار گرفتهاند، احتمالا در میانمدت با خاطراتی از زیانهای خود از بورس تهران خارج میشوند، حال اگر شانس با آنها در کوتاهمدت یار باشد این معاملهگران عمدتا به تدریج وارد دسته نخست میشوند. اقلیت باقیمانده نیز در بلندمدت به عاقبت مشابه گرفتار میشوند. حال ممکن است این سؤال پیش بیاید که چه قطعیتی وجود دارد که این گروه از سهامداران را در نهایت محکوم به زیان میکند؟
رویای شیرین یکشبه پولدار شدن
همانطور که اشاره شد چه معاملهگران مبتدی چه معاملهگرانی که در ظاهر در بورس تجربه دارند، حتی پس از سالها رویای کسب سودهای کلان را در کوتاهمدت دارند. شرایط کسب سودهای فراتر از حالت معمول کاملا مشخص است. برای مثال در نیمه نخست سال مشاهده شد که التهاب اقتصادی کشور و جهش نرخ دلار موجب رالی پرشتاب قیمتی در بورس تهران شد. حال اینکه بازدهیهای اسمی به دست آمده به نوعی تنها حفظ ارزش پول بوده و سود واقعی به سرمایهگذار نرسیده است؛ در نگاه دیگر این سرمایهگذاران که در این دوره سود کسب کردهاند تنها نسبت به افرادی که هیچگونه کالای سرمایهای نداشتهاند، بازدهی بیشتری کسب کردهاند.
تنها در صورتی میتوان به سوددهی کوتاهمدت و روزانه امیدوار بود که پیشبینی معاملات روزانه بازار امری بدیهی و سهل باشد. در صورتیکه در عمل این موضوع بدون حرکت پولهای هوشمند بسیار دشوار است. این نوع نگاه به سهام یا از میزان تسلط بالا نشات گرفته است که در این صورت این علم وجود خواهد داشت که ریسک پیشگوییهای یکروزه کنار گذاشته میشود یا اینکه از روی جهل کامل بوده که بر پایه شانس، یا پیشبینی شخص محقق میشود یا اینکه خلاف آن رخ میدهد.اگر این تصور وجود داشته باشد که پیشگویی بازار امری ممکن، ساده و شدنی است، در این صورت فرض بر این خواهد بود که سودی کلان در بازار وجود دارد که میتوان به آن دست یافت.
سهامداری را در نظر بگیرید که با پیشبینی روند روزانه معاملات هر روز به میزان دو درصد سود میکند. به این ترتیب پس از مدتی با جذب شدن سودهای کلان سرمایه اولیه او دو برابر شده و روندی صعودی را در پیش میگیرد. در این صورت با گذشت زمان و افزایش سرمایه فرد مورد نظر، نرخ سوددهی روزانه او پایینتر میآید. چرا که با تصاحب بخش بزرگی در بازار، او هم در نقش فروشنده ظاهر میشود و هم خریدار. به این ترتیب قیمتی که در آن حاضر است سهامش را بفروشد به سطحی که بهعنوان خریدار ارائه میدهد نزدیکتر میشود و میزان سوددهی او را کاهش میدهد تا جایی که دیگر وجود نداشته باشد. با توجه به اینکه جذب تمام سودها به یک سرمایه، امری غیرمنطقی به نظر میرسد و بازار سهام نیز تجربه چنین چیزی را نداشته، میتوان اثبات کرد که پیشبینی روزانه بازار کاری غیرممکن است.در واقع، باید در نظر داشت که نامتقارن بودن اطلاعات است که منجر به کسب سود طی معاملات میشود. اگر اطلاعات نزد همه یکسان بود و همه میدانستند که سود کلان نزد کدام سهام است، همه به سوی آن کشیده میشدند و سود را به سوی خود جلب میکردند.
ادامه ابهام در بازار جهانی
روز دوشنبه با آغاز هفته جدید معاملات بازارهای جهانی، قیمت نفت خام ابتدا در محدوده مثبت جابهجا شد. با این حال در ادامه روز کاری، بهای نفت به محدوده منفی خزید و حتی اخبار کاهش تولیدات نفتی ۲/ ۱ میلیون بشکهای روزانه، در پی نشست سران اوپک و غیراوپک نیز نتوانست آن را بهبود بخشد؛ به نظر میرسد ابهاماتی که در این خصوص مطرح است در فشار بر قیمت نفت موثر بوده است. همچنین با انتشار آمار نسبتا ضعیف اقتصادی چین در پایان هفته گذشته عملا بر قیمت فلزات در بازار جهانی فشار وارد کرد. به این ترتیب، ابتدای هفته بازارهای جهانی برای اکثریت کامودیتیها منفی رقم خورد. امری که منجر به واکنش سهامداران در بازار سهام شده و آنها را وادار به اعمال فشار فروش بر صنایع کالایی کرد.
بازار از دریچه آمار
روز گذشته، ارزش معاملات خرد بازار به ۳۶۹ میلیارد تومان رسید. رقمی که نسبت به روز یکشنبه با افت بیش از ۲۵ درصدی مواجه شده بود. چنانکه پیشتر گفته شد، برآیند نوسانات شاخص کل، آن را در ارتفاع بیش از ۲۵ واحدی از سطح اولیه قرار داد. در جدول نمادها با بیشترین اثر مثبت بر شاخص کل، سهام صنایع پتروشیمی خلیجفارس صدرنشین شد و بیش از ۱۰۸ واحد به آن افزود. در مراتب بعدی «وتجارت» و «رانفور» قرار داشتند که مجموعا بالغ بر ۱۰۰ واحد اثر فزاینده بر نماگر بازار داشتند. در مقابل نماد معاملاتی «فملی» از افزایش بیشتر شاخص جلوگیری کرد و آن را نزدیک به ۷۰ واحد به عقب راند. دیروز شاهد تداوم تقاضا در سهام بانکی بودیم. صنعت بانک طی روزی که گذشت رشد بیش از یک درصدی شاخص را تجربه کرد و بهعنوان پرمعاملهترین صنعت بازار نیز شناخته شد.
پس از آن نیز، صنعت خودرو بیشترین نقدینگی را در معاملات خود به گردش درآورد. دو صنعت یاد شده، بالغ بر یک سوم ارزش معاملات خرد را رقم زدند. انتظار افزایش سرمایههای سنگین در سهام بانکی و همچنین انتظار افزایش قیمت خودرو عواملی بود که بیشترین نقدینگی روزانه را به سوی این دو صنعت کشاند.از سویی دیگر به دنبال ابهامات توافق اوپک درخصوص کاهش تولیدات، بازار نفت رویهای بر خلاف انتظار معاملهگران رقم زد و دچار افت قیمتی شد. از این روی معاملات نفتی دیروز نیز تحت تأثیر قرار گرفته و سطوح پایینتری از قیمت را به خود اختصاص داد.در گروه حملونقل روز گذشته اغلب نمادها با تقاضای قوی روبهرو بودند. در بین این نمادها «حریل» طولانیترین صف خرید بازار را تجربه کرد. حملونقل توکا و آسیا سیر ارس نیز جزو نمادهایی بودند که از آغاز معاملات با صف خرید همراه شدند. به نظر میرسد دریافت مجوز افزایش نرخ فروش خدمات، عامل اصلی حرکت مثبت اکثر سهمهای این گروه است. در این بین میتوان به شفافسازی شرکت توکاریل در صبح روز گذشته اشاره کرد که مجوز افزایش ۲۵ درصدی نرخ فروش خدمات را راهی کدال کرد و نقش اثرگذاری در رشد عمومی تقاضا در این گروه داشت.
همگام با بازیگران
روز گذشته در جریان جابهجایی سهام میان معاملهگران حقیقی و حقوقی، افزون بر ۴۷ میلیارد تومان از سبد سهامداران حقیقی به پرتفوی سهامداران حقوقی افزوده شد و به این ترتیب بازار با حمایت فعالان عمده بازار به روز کاری خود پایان داد. در این میان محصولات پتروشیمی از بیشترین پشتیبانی خریداران حقوقی برخوردار شدند و با تفاوت اندکی بعد از آن فرآوردههای نفتی قرار داشت. مجموع خالص خرید صورتگرفته در این دو صنعت بیش از ۱۶ میلیارد تومان محاسبه شد. کانههای فلزی و فلزات اساسی نیز در ادامه ترجیحات معاملهگران عمده قرار گرفتند و تغییر مالکیت حدود ۱۲ میلیارد تومانی را رقم زدند. خودرو و ساخت قطعات نیز در میان صنایع مورد علاقه حقوقیها مشاهده شدند. در میان نمادها نیز، «هایوب» بیشترین خالص خرید خریداران عمده را در دست گرفت. «رمپنا» و «فولاد» نیز در مراتب بعدی قرار گرفتند و در مجموع ارزش تغییر مالکیت آنها به بیش از ۱۳ میلیارد تومان رسید. در مقابل صنعت بانکی صدرنشین اولویتهای سهامداران حقیقی شد. در جریان معاملات این صنعت نزدیک به ۳ میلیارد تومان سهام از جانب معاملهگران عمده به سوی سهامداران خرد جابهجا شد. از حیث نمادهای معاملاتی نیز «وتجارت» بیشترین توجه معاملهگران خرد را جلب کرد و صدرنشین ترجیحات آنان شد.
ارسال نظر