حلقههای زنجیره تامین
گزارش اخیر سازمان ملل در مورد چشمانداز جمعیتی دنیا در پروژههای بازبینی شده ۲۰۱۲ که جمعیت دنیا را حدود ۶/ ۹ میلیارد نفر تا سال ۲۰۵۰ تخمین زده، نشان میدهد که یکی از بزرگترین چالشهای بشر در سالهای آینده، تغذیه این جمعیت در حال رشد است. در جهان امروز غذا آنقدر اهمیت یافته که گاهی بهعنوان یک سلاح کارآمد در منازعات سیاسی و نظامی بهکار گرفته میشود و اگر کشوری استقلال میخواهد بالااجبار باید امنیت غذایی را سرلوحه اهداف حاکمیت قرار دهد و مطمئن شود که از این نقطه آسیبپذیر نیست و باید توجه داشت وقتی امنیت غذایی وارد حوزه سیاست میشود؛ عوامل غیر اقتصادی از چنان نقشآفرینی برخوردار میشوند که مسیرهای بهینه اقتصادی مبتنی بر مزیتهای نسبی کشور را گاهی کاملا دگرگون میکند؛ بهویژه در بحرانهایی که با تکیه بر پارامترهای غیراقتصادی ایجاد میشود. راه برونرفت از این بحرانها نیز متفاوت از معادلات معمول تولید و بازار رقابتی باید اتخاذ شود بهطور مثال در جنگ دوم جهانی تولید سیبزمینی بهخاطر عملکرد در هکتار جایگزین بسیاری از تولیدات کشاورزی اروپا شده بود و تامین امنیت غذایی توابع تولید بهینه اکثر مزارع را کنار گذاشته بود. در کشور ما نیز که در شرایط تحریمها قرار داریم، موثرترین گزینهها را برای تامین امنیت غذایی کشور باید انتخاب کنیم.
یکی از راهکارهایی که پیشنهاد میشود، متمرکز شدن بر زنجیرههای تامین محصولات غذایی است و بهینه کردن این زنجیرهها با افزایش تابآوری اقتصادی با استفاده از مزیتهای نسبی و در دسترس کشور، ظرفیت مقاومت کشور را در بحرانهای همانند تحریم بالا خواهد برد و تاریخ نشان داده است در کشاکشهای بین جوامع، آنهایی پیروز شدهاند که توانستهاند زنجیرههای تامین مواد غذایی را کنترل کنند. کنترل زنجیرههای تامین کشاورزی از منظر عملیاتی نه تنها از جنبه تاثیر بر زندگی هر روزه بلکه از نظر تاثیر بر کسب و کار و بقا بسیار ضروری است. مجموعهای از عملیات، فعالیتها و نهادهایی که کمک میکنند مواد غذایی از حالت خام خود به بشقاب شما برسد بهعنوان زنجیره تامین مواد غذایی شناخته میشود. این زنجیرههای منحصر به فرد، متعلق اشخاص خاص نیست، بلکه یک شبکه پیچیده از نهادهای بههم پیوسته است که برای در دسترس قراردادن مواد غذایی باهم کار میکنند. زنجیره تامین مواد غذایی با تولیدکننده شروع میشود و مواد غذایی تامین شده در این مرحله از طریق روشهای متفاوت تبدیل حرکت میکنند. این حرکت توسط یک میزبان از نهادهای لجستیک و حمل و نقل، تسهیل میشوند. این شرکتها اطمینان میدهند که غذا در زمان و در کیفیت مناسب به ما میرسد. برای مدیریت زنجیرههای تامین مواد غذایی باید حداقل این حوزهها را مدنظر داشت:
• تولید محصولات کشاورزی
• دخالت فعالیت متنوع دولتی و غیردولتی
• حفظ کیفیت
• انتخابهای مصرفکننده و بازار
• قدرتهای محلی
• شرکتهای لجستیک
تلاشهایی برای شکلگیری این زنجیرههای تامین در کشور صورت پذیرفته؛ اما مهمترین مساله نهاد هماهنگکننده است. در اقتصاد ایران نه بخش خصوصی انگیزه کافی را برای سرمایهگذاری در زنجیرهها دارد و نه دولت اهلیت و اراده لازم را برای بسترسازی و شکلگیری این زنجیره داراست، از آنجا که مرز طیف اقتصاد دولتی و خصوصی مشخص نیست، پروتکلهای حلقههای مختلف زنجیرهها، ضمانت اجرایی پیدا نمیکند. دخالتهای دولت که از دید کنترل و رهگیری در طول زنجیره صورت میپذیرد، ثبات لازم را برای ورود و پذیرش مسوولیت و سرمایهگذاری برای بخش خصوصی تداعی نمیکند.
پیشنهاد میشود دولت نقش هماهنگکننده و حمایت و نظارت را برای مبادلات بین حلقههای این زنجیرههای تامین را به عهده گرفته و هزینههای بسترسازی برای به جریان افتادن محصولات غذایی در طول زنجیره تامین را نیز بپذیرد. در این حوزه بهینه کردن میوههای زنجیره تامین، قیمت تمامشده غذا را کاهش داده و تقویتکننده شاخص اقتصادی خانوارها برای دسترسی به غذای کافی و سالم خواهد شد. البته تمرکز بر زنجیرههای تامین یکی از راههای تامین امنیت غذایی کشور است نه، تنها گزینه. بهیاد داشته باشیم که هر گام بهسوی امنیت غذایی گامی مهم و ارزشمند محسوب میشود.
ارسال نظر