جرمی بنتام نظریهپرداز فایدهگرایی
جرمی بنتام (Jeremy Bentham) ۱۵فوریه ۱۷۴۸م در لندن متولد شد. او تحصیلات خود را در مدرسه وستمینستر لندن و کوئینز کالج – آکسفورد به انجام رساند. پس از آن به تحصیل در رشته حقوق پرداخت، بنتام هیچگاه بهعنوان وکیل کار نکرد و با بهرهگیری از درآمد به ارث برده زندگی خود را صرف اصلاح و قانون عرف انگلیس کرد.
نوشتههای اقتصادی او در کل در ۱۸ سال، یعنی بین سالهای ۱۷۸۶ تا ۱۸۰۴محدود میشود و پس از آن بهطور فزایندهای درگیر موضوعات کلی اصلاحات پارلمانی بود، اگرچه مسائل قانونی خاص را مورد مطالعه قرار میداد، از جمله نوشتن تمام قانون اساسی برای ملتهای جدید در دنیای اسپانیولی زبان.
بنتام در ۸۴ سالگی درگذشت و آنقدر زندگی کرد که بتواند آثار برخی از اندیشههای سیاسی خود را در عمل ببیند، از جمله اصلاح بودجه سال 1832. اگر او دو سال دیگر زنده بود، میتوانست قانون آموزش سال 1833، قانون کارخانه 1833 و قانون جدید تهیدستان در سال 1834 را به موفقیتهایش اضافه کند. بنتام اقتصاددانی است که تمام لذات، احساسات و خصوصیات روانی انسان را قابل سنجش میداند. در مبحث اقتصادی پیرو اقتصاد آزاد است، او معتقد است باید مداخله دولت در امر اقتصاد کم شود و دولت زمینههایی را فراهم آورد که مالکیت خصوصی در جامعه رشد یابد. به نوعی دیگر مالکیت خصوصی سبب افزایش لذت میشود. به عبارتی بنتام تمام لذات را قابل سنجش میداند و با وضع فرمول دوام و شدت در لذت، هدونیسم روانی بهصورت هدونیسم اخلاقی جلوه میکند تا حداکثر لذت را برای فرد ایجاد کند و از آنجا که فرد از سعادت دیگران هم میتواند خوشبخت شود، نظریه بیشترین خوبیها برای بیشترین افراد را ارائه میکند. در سیاست، عدم مداخله دولت را پیشنهاد میکند و آن را مطمئنترین متد اخلاقی میداند که به وسیله آن میتوان بیشترین سعادت را برای بیشترین افراد عملی کرد. عقاید بنتام زمینهساز افکار بعد از او شد؛ او معیار تمام اقدامات را حداکثر فایده برای حداکثر عموم میداند، قانون و قانونگذار نیز باید برای فراهم آوردن چنین شرایطی تلاش کنند. هر کس آزاد است که در پی لذت باشد، اما آن خوشی و لذتی که به افراد بیشترین نیکی را میرساند در واقع عمل آزاد آدمی است. در حالی که لذت مشخصا باید به بیشترین نحو موجبات خوشبختی عمومی را فراهم آورد. سعادت فرد در گرو سعادت حداکثری افراد است. فرمولی که بنتام از آن برای بیان نظریه خود بهره جست.
کتاب مقدمهای بر اصول اخلاق و قانونگذاری
جرمی بنتام در زمان حیاتش کتابهای چندی منتشر کرد، این کتابها، عبارت بودند از «مقدمه بر اصول اخلاق و قانونگذاری» که به دست جان استوارت میل جوان ویرایش شده است. 11 جلد از کتابهایش پس از مرگش به چاپ رسید، اما حتی این تعداد نیز کمتر از یکچهارم کل محصول فکریاش بوده است. بهطور خلاصه، او یکی از اندیشمندانی است که نفوذش بر جامعه ناشی از برخوردهای شخصی بوده است نه ناشی از انتشار کتاب. بهطوری که نفوذش در جامعه انگلستان بسیار زیاد بوده و تقریبا تمام اصلاحات بزرگ اداری انگلستان در قانون مدنی و قانون جزایی در نیمه اول قرن نوزدهم مدیون کارهای جرمی بنتام است.
اما «مقدمهای بر اصول اخلاق و قانونگذاری»، شناختهشدهترین اثر بنتام است. این کتاب، متنی کلاسیک برای مطالعه فلسفه سیاسـی و حقوق مدرن و شامل اولین مطالب و بیانیههای منسجم و عظیم مربوط به مبانی فلسفه «فایدهگرایی» است و مطالعههای دقیق از جنایت و مجازات را به دست میدهد. هم «جنایت» و هم «مجازات» هنوز هم در مرکز مباحثات معاصر نظریات حقوقی، اقتصادی، فلسفی، سیاسی و اخلاقی حضور دارند و تا حد زیادی این مساله مدیون جرمی بنتام و این کتاب اوست.
فلسفهای برای سودجویی و منفعت
اصل کلی فلسفه بنتام بر منفعتگرایی و سودجویی استوار است. این بنیاد اخلاقی بر این باور بود که میزان و معیار کردار، یعنی عمل نیک و بد و موجبات آن چه در عالم اخلاق و چه در عالم سیاست، رنج، خوشی و لذت است. از این رو باید عملی را اختیار و اتخاذ کرد که خوشی و لذت حاصل از آن بیشتر، بادوامتر و مؤثرتر و شامل حال جماعت بیشتری باشد. بنتام و پیروانش اصرار داشتند که معیار همه اقدامات عمومی«حداکثر» فایده برای حداکثر مردم باشد. بهترین سیاستی هم که به رسیدن به این هدف کمک میکند آزادی عمل است. بنتام عقاید روسو مبنی بر قرارداد اجتماعی را رد میکند؛ در واقع او قصد دارد جامعه طبیعی یا وضعیت نخستین افراد را با جامعه سیاسی تفکیک کند. جامعه طبیعی، وضعیتی است منفی چرا که افراد مختلف با یکدیگر در ارتباط هستند اما هیچ گونه هماهنگی و اطاعتی در بین آنها نیست، اما جامعه سیاسی با جامعه مدنی مفهومی مثبت است. اقدامات و اعمال هر فرد به رغم آنکه به خودش مربوط است باید در نظر عموم نیز لذت را در بر گیرد. بنتام به واسطه تفکیک جامعه طبیعی از جامعه سیاسی
معروف شد. با نگاهی اجمالی به عقاید و آرای جرمی بنتام فیلسوف «فایدهگرا» مشخص میشود او پیرو اصل سود همگانی است. انسان همواره در دام دو نیروی لذت و الم گرفتار است در هر حال باید کار یا اقدامی را به انجام رساند که باعث افزایش خوبی و کاهش درد شود، انسانها آزاد هستند به طریقی که خود میپسندند رفتار کنند. هر عملی از دو حال خارج نمیشود اگر شخصی رو به سوی اعمال مجرمانه قدم نهاد او آزاد است، چرا که به سوی افزایش درد رهسپار شده پس نباید چنان مجازات شود که به او لطمه رسد. در یک جامعه همه باید چنان عمل کنند که به افزایش لذت و خوشی منجر شود. بنتام معتقد است آدمی باید آزاد و فارغ از هر گونه بندی باشد حتی محدودیتهای قانونی، اما در مجموع میاندیشد که قانون خود به افزایش آزادی منجر میشود پس بنتام نیز مانند لاک و منتسکیو اظهار میدارد: آزادی در چارچوب قانون باید اعمال شود، قانونی که باید به افزایش لذت در آدمیان ختم شود.