برای صد ساله شدن باید نخست متولد شد
چرا ساختارهای استراتژیک برای پیشرفت شرکتها حیاتی هستند؟
ساختارهای استراتژیک یک شرکت در واقع خطوط راهنمایی هستند که مسیر اصلی و نقشه راه شرکت را مشخص میکنند و مدیران و کارکنان را از این شاخه به آن شاخه پریدن باز میدارند. ساختارهای استراتژیک شرکت را میتوان در قالب برنامهریزیهای سالانه و اهداف میانمدت و بلندمدت شرکت شکل داد و از طریق بررسی عملکرد شرکت در طول هفتهها و ماهها و فصلها و بازخوردگیریهای دورهای دنبال کرد و میزان تحقق یافتن آنها را مشخص کرد.
برنامهریزی سالانه بهعنوان مهمترین و جامعترین نمادهای بروز ساختارهای استراتژیک شامل پرسیدن سوالات زیر میشود:
۱- شما سعی دارید طی سه تا پنج سال آینده چه کارها و اقداماتی را در شرکت یا تیم تحت رهبری خود انجام دهید و هدف کاری شماره یک شما چیست؟
متاسفانه، بسیاری از مدیران و همچنین صاحبان کسبوکارها هیچ انرژی و زمانی را صرف نوشتن مختصات و ویژگیهای کسبوکاری که قصد راهاندازیاش را دارند نمیکنند و سعی نمیکنند برای پرسشهایی شبیه به آنچه در ادامه خواهد آمد پاسخهای دقیق و روشنی پیدا کنند و در نتیجه بهرغم صرف انرژی و زمان و پول فراوان به نتایج قابلقبولی دست پیدا نمیکنند و خیلیها هم در نیمههای راه دست از کار میکشند و به سراغ کارهای دیگری میروند.
این پرسشهای کلیدی که هر مدیر یا رهبری باید در ابتدای راه از خود بپرسد عبارتند از:
شرکت ایدهآل شما در سه تا پنج سال آینده چه شکلی خواهد داشت؟
شرکت شما از نظر کمیت قرار است تا پنج سال آینده به چه سطحی برسد؟ (مثلا میزان فروش سالانه و درآمد سالانه و سهم از بازار و تعداد مشتریان آن تا پنج سال آینده به چه سطحی قرار است برسد؟)
شرکت شما از نظر کیفیت قرار است تا پنج سال آینده به چه سطحی برسد؟ (مثلا قرار است شرکت شما به چه چیزی شهرت پیدا کند و نماد چه چیزی قرار است باشد؟)
بهترین و مهمترین مشتریان شما قرار است در آینده چه کسانی و چه گروههایی و کدام شرکتها باشند؟
تیمهای کاری شما قرار است چندتا و با چه کیفیتی باشند؟
نقش فردی شما در آینده شرکت چه خواهد بود و شما قرار است در کجای شرکتتان حضور داشته باشید و ایفاگر چه نقشی میخواهید باشید؟
شرکت شما چگونه قادر خواهد بود بدون حضور و نقشآفرینی شما به حیات و پیشرفت خود ادامه دهد؟
۲- وضعیت کنونی کسب و کارتان در چه فاصلهای با وضعیت ایدهآل و هدف شماره یک شما قرار دارد؟
با پاسخدادن دقیق و شفاف به این سوال متوجه میزان شکاف و فاصله بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب خواهید شد و پس از آگاهی از این فاصله است که میتوانید در قالب یک برنامه میانمدت دو یا سهساله در راستای کاهش این شکاف و فاصله و نزدیکتر شدن به هدف شماره یک و نقطه ایدهآل موردنظر خودتان گام بردارید.
۳- بزرگترین عامل محدودکننده در درون شرکتتان کدام است؟
شما باید همیشه و در همه حال از خود بپرسید که محدودیت شماره یک و اصلی کسب و کارتان که جلوی رشد و موفقیت شما و کارکنانتان را گرفته و میگیرد چیست؟ و برای رفع این محدودیت چه باید کرد و تاکنون چه کارهایی در این زمینه صورتگرفته است؟ دادن پاسخ دقیق و شفاف به این سوال میتواند به شما کمک کند تا وقت و انرژی و منابعی که در اختیار دارید را بر روی بزرگترین محدودیت پیش روی کسب و کارتان متمرکز کنید.
۴- ده راه بالقوه برای بهعقبراندن محدودیتها و از میان برداشتن موانع موجود در برابر پیشرفت کسبوکارتان کداماند؟
بعد از پاسخ دادن به سوال قبلی یعنی شناسایی مهمترین محدودیت موجود بر سر پیشرفت کسبوکارها نوبت به شناسایی راهحلهای پیشنهادی برای از میان برداشتن موانع و محدودیتهای بزرگ و گشودن مسیر برای حرکت هر چه سریعتر و مطمئنتر به جلو میرسد. برای انجام این کار باید تمام اعضای تیم رهبری و حتی نمایندگانی از کارکنانتان را دور هم جمع کرده و با برگزاری جلسات متعدد همفکری و بارش فکری به یکسری راهها و ایدهها برای برطرفسازی موانع و محدودیتهای اصلی در برابر رشد و تعالی هرچه بیشتر کسب و کارتان دست پیدا کنید.
۵- عملیاتیترین و سهلالوصولترین راهحلهای موجود برای برطرفسازی محدودیتها و موانع رشد و پیشرفت کسب و کارتان را در اولویت اجرا قرار دهید
واقعیت این است که همیشه راهحلهای دمدستی و سادهتر که قابلیت عملیاتیشدن بیشتری دارند و مقاومتها در برابر اجرای آنها زیاد نیست شانس بیشتری برای عملیشدن و منشأ اثر بودن دارند و عقل سلیم حکم میکند که در ابتدا و برای عبور از مشکلات و موانع موجود به سراغ چنین راهحلهایی رفت و پس از آن روی راهحلهای بلندمتتر و عمیقتر تمرکز کرد.
۶- راهحلهای عمیق و تاریخساز را هم مورد توجه خاص خود داشته باشید
پس از توجه به راهحلهای دمدستی و سریعتر بر روی راهحلهای عمیقی تمرکز کنید که اگر عملی شوند پیامدهای بزرگ و شگفتانگیزی را برای کسب و کارتان به دنبال خواهند داشت و مثل بمب منفجر خواهند شد.
شما هم میتوانید موارد بالا و سوالاتی را که در ارتباط با آنها مطرح میشوند در قالب برنامههایی که برای یک سال کسب و کار خود طراحی میکنید ساختارمند سازید و با دادن پاسخهای دقیق و شفاف به آنها نقشه راه یکساله کسب و کار خود را ترسیم و پس از آن میتوانید همین نقشه راه را برای دورههای زمانی سهماهه نیز طراحی کنید.
حال سوال اینجاست که چه ضرورتی وجود دارد که این نقشه راه کسب و کار را در دورههای سهماهه نیز با دقت هر چه تمامتر ترسیم و اجرا کرد که در پاسخ به این سوال باید گفت دوره زمانی سهماهه حدفاصل بین افقهای دوردست دو تا پنجساله کسب و کارها و فعالیتهای روزمره و هفتگی آنهاست که نه مثل اهداف و برنامههای چندساله دوردست و بلندمدت است و نه مانند اهداف و برنامههای روزانه و هفتگی کوتاهمدت و زودگذر.