نگاه دیگران-بخش صدویکم
استاد بازیها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانهای
او که در یک خانواده بازرگان در همان شهرستان دلتای نیل که سادات متولد شده بود، تولد یافت و پس از دبیرستان وارد آکادمی نظامی سلطنتی مصر شد و خود را وقف زندگی نظامی کرد. در طول سالهای ناصر، زمانی که افسران نظامی بر مصر حکومت میکردند، او نسبت به دخالت ارتش مصر در سیاست کشورش بیاعتنا بود. الجمسی با دقت برنامهریزی کرده بود تا کرانه شرقی کانال را بازپس گیرد و برای موفقیت شگفتانگیز عملیات اعتبار شایستهای کسب کرده بود. وی پس از گذراندن تمام زندگی حرفهای خود در مبارزه با اسرائیل، با تردید عمیق مسوولیت آغاز مذاکرات مستقیم با دشمن مصر را پذیرفت. درحالیکه او منطق سادات را در انتصاب شخصی که بیشتر با شرایط و نیازهای نیروهای خط مقدم مصر آشنا بود، درک میکرد؛ اما معتقد بود که وظیفهاش این است که بهجای تمرین تحقیرآمیز مذاکره با دشمن اسرائیلی، آماده باز کردن راه سوئز و ارتش سوم با زور باشد.
او از وزیر جنگ، یعنی اسماعیل، خواست تا فرد دیگری را جایگزین او کند؛ اما وقتی به او دستور دادند که ادامه دهد، به شیوه صبورانه افسر حرفهای که به وجود خود افتخار میکند، سلام نظامی کرد.درحالیکه الجمسی در خطوط مقدم ارتش مصر با اسکورت ناظران سازمان ملل و نیروهای ویژه خود در حال حرکت بود، از سوی سربازانی که مشکوک بودند مبادا او سرباز فراری باشد متوقف شد و «سلاحهای خود را بهصورت ما فشار دادند و خواستند بدانند ما چه کسی هستیم و چرا در جهت دشمن پیش میرویم.» او از آوردن کت غافل شده بود. بنابراین تا به جلسه رسید از سرما میلرزید. برای این اولین جلسه که با عجله ترتیب داده شد، سربازان اسرائیلی برزنتی را بین یک تانک و یک خودروی زرهی بسته، یک میز چوبی و صندلیهای کمپ را زیر آن قرار داده، محل را با لامپهای صحرایی روشن کرده و اطراف آن را با چهار مسلسل سنگین برای محافظت احاطه کرده بودند. هنگامیکه الجمسی از جیپ خود پیاده شد، با صفی از افسران اسرائیلی مواجه شد که یاریو در رأس آنها قرار داشت.