جامعهشناسی ترافیک و هوای کثیف
متاسفانه در بحثهای جدی در مورد ترافیک، کمتر به این مساله از دید «جامعهشناسی ترافیک» نگاه شده است. شهرسازها، برنامهریزان شهری و تصمیمگیرندهها در مورد ترافیک تهران، تا به امروز نتوانستهاند این مشکل را حل کنند. و تا زمانی که به ریشههای فرهنگی ترافیک شهری در تهران پرداخته نشود این مشکل حل نشده باقی میماند. «جامعهشناسی ترافیک» دلایل ترافیک شهری را از دید جامعه شناسانه بررسی میکند و معتقد است استفاده افراطی از اتومبیل شخصی، ریشههای جامعه شناسانه و فرهنگی دارد و با زیاد کردن تعداد و خطهای وسایل نقلیه عمومی به راحتی حل نمیشود.
رابطه فرهنگ و رانندگی و ترافیک، رابطهای است که به تازگی وارد بحثهای جامعهشناسی شده است. استفان لومناگر، استاد مطالعات فرهنگی نفت، در کتاب «زندگی نفتی» به نقش زندگی ماشینی در زندگی مردم آمریکا، و رابطه آن با وابستگی دولت آمریکا به اقتصاد نفتی یا فسیلی اشاره میکند. شباهت رابطه افراد و اتومبیل شخصی، یکی از نکات قابلتوجه در شباهت فرهنگ تهران و فرهنگ آمریکایی است. فرهنگی که از دهه پنجاه شمسی، با پا گرفتن شرکتهای فروش ماشین در سطح شهر پا گرفته و امروزه گریبانگیر مردم شهر شده است. در مورد تهران، شهری که از سه طرف در میان کوهها احاطه شده، و امکان گسترده شدن و رفت و آمد شهری در آن محدود است، استفاده افراطی از اتومبیل شخصی دلایلی ریشهای و اساسی دارد و با تشویقهای سطحی به استفاده از وسایل نقلیه عمومی قابل حل نیست. تا به امروز، مطالعاتی که به وضعیت ترافیک تهران پرداختهاند، بیشتر از همه مهاجرت بیرویه به شهر، و رعایت نکردن قوانین راهنمایی و رانندگی را دلیل ترافیکهای بیپایان شهری دانستهاند. اما باید به این نکته توجه کنیم که بدون بررسی جامعهشناسانه دلایل استفاده از اتومبیل شخصی، نمیتوانیم مشکل را با زیاد کردن خطهای وسایل نقلیه عمومی حل کنیم. مسافر وسیله نقلیه عمومی در حال برنامهریزی برای به دست آوردن وسیله نقلیه شخصی خود است تا به میلیونها اتومبیلی که در خیابانهای شهر پشت سر هم در ترافیک گیر کردهاند بپیوندد.
استفاده از وسیله نقلیه عمومی انتخاب او نیست بلکه اجبار است. این مشکل حتی با اضافهکردن طبقات اتوبانها هم حل نخواهد شد. ایجاد امنیت در زیرساخت فضای شهری تهران، راهحل از بین بردن آلودگی شهری است که مردمان آن پس از یک دوره کوتاه ظهور و بروز در ساحت عمومی در حال خفه شدن در آن هستند. یکی از دلایل مهم ایجادکننده ترافیک رعایت نکردن قوانین راهنمایی و رانندگی شناخته شده است. جامعهشناسی ترافیک معتقد است تخلفهای بارز رانندگی شهروندان ریشه در نارضایتی اجتماعی دارد. در واقع، قوانین راهنمایی و رانندگی یکی از مستقیمترین و بیواسطهترین راههای ارتباط یک شهروند با قانونگذار شناخته میشود. رعایت نکردن قوانین راهنمایی و رانندگی یک روش بیواسطه برای اعلام اعتراض یک شهروند به قوانین است. او به این وسیله به قوانین وضع شده، از هر نوعی، و نه تنها به قوانین رانندگی اعتراض میکند. بیان اعتراض از طریق بوق، یا استفاده از اگزوزهای صدادار مرسومترین نوع نشان دادن اعتراض هستند. معاصرترین مثال جهانی برای این نوع اعتراض مدنی، بستن خیابان در میانمار علیه کودتای سال ۲۰۲۱ است.
اما نکته کمتر اشاره شده در مورد ترافیک در تهران، رابطه شهروند تهرانی با شهر است. استفاده افراط گونه از اتومبیل شخصی در این شهر نشان میدهد که شهروند تهرانی در این شهر احساس امنیت نمیکند. در شهری که برای شهروندان امن نیست، اتومبیل شخصی، ادامه فضای خصوصی خانه است. او از در خانه به بیرون میآید، وارد آسانسور میشود و سریع وارد اتومبیل شخصی خود میشود و درها را قفل میکند. شهر نه تنها نا امن، بلکه غریبه است. او ترجیح میدهد امنیت را در ادامه خانه، در ماشین شخصی خود جستوجو کند. و در نتیجه ناامنی شهر یکی از دلایل ترافیکهای بیپایان در سطح شهر است.
استفاده از اتومبیل شخصی و تاکید بر آن مختص فرهنگ تهران نیست. در مقاله «فرهنگ رانندگی: ماشینها، جوانها و تحقیقات فرهنگی» به این نکته اشاره شده است که در واقع محیط ماشینهای شخصی، محیطی امن برای جوانانی است که فضای مخصوص به خود را در جامعه و خانه پیدا نمیکنند: «به این دلیل که فضای داخلی خانه با خانواده و دوستان تقسیم شده است، ماشین شخصی محیط خصوصی راننده است. دیگران میتوانند به آن راه یابند اما نمیتوانند مالک آن باشند.» در شهری که اغلب تفریحات مربوط به جوانان جرم انگاری میشود، اتومبیلرانی در سطح شهر نوعی تفریح جا افتاده جوان تهرانی است. در واقع تضاد و فضای دوگانه بیرونی/ درونی که در جامعه وجود دارد، به صورت دوگانه بیرون و درون اتومبیل خود را نشان میدهد. همچنین به این نکته مهم اشاره شده است که برای سالمندانی که دیگر قادر به رانندگی نیستند، باطل شدن تصدیق رانندگی نوعی از بین رفتن حریم خصوصی به حساب میآید و برایشان اتفاقی ناراحتکننده است.
این مشکل در حالی ادامهدار خواهد شد که به دلیل شخصی بودن و احساس امنیت در اتومبیل شخصی، مشکل ترافیک هیچ گاه با به کار انداختن سیستم اتومبیلهای اشتراکی و برقی حل نخواهد شد. علاوه بر این، رفت و آمدهای شهری در بسیاری از شهرهای دنیا با استفاده از خدمات اینترنتی و دورکاری حل شده است. اما متاسفانه دولت در ایران این امکان را از شهروندانش دریغ کرده است. مشکل قطعی و کندی اینترنت و فیلتر شدن بسیاری از کسب و کارها، بدون شک به رفت و آمدهای شهری اضافه کرده است. مساله ریشهای و فرهنگی دیگر در مورد ترافیک، که به این آسانی هم حل نخواهد شد، دسترسی به سوخت ارزانقیمت است. در شماره ۹۴ از فصلنامه گفتوگو به این نکته اشاره کردم که ترافیک در تهران ریشه در زیرساخت شهر به عنوان یک پایتخت نفتی دارد. در آن مقاله اشاره شد که تهران، برای استفاده از اتومبیل شخصی و فروش هر چه بیشتر اتومبیل ساخته شده است. شهری که در آن فاصلهها و زمان اهمیت چندانی ندارد و هزینه سوخت مصرفی هر شهروند اصلا موضوع بحث نیست. چون شهروند تهرانی، با این ذهنیت که «سوخت ارزان» ارث ملیاش است، خود را محق میداند که این سوخت را در سطح شهر بسوزاند و معتقد است که این تنها سهم او از این ثروت ملی است.