بررسی سه کتاب در حیطه علم اقتصاد و مدیریت
اقتصاد به زبان ساده
در این صفحه به بررسی سه کتاب از دریچه اندیشه اقتصادی پرداخته شده است. کتابهایی که در سه حوزه اصلی علم اقتصاد دریچههای بحث و سنجش را در ذهن ما باز میکنند و سرآغازی هستند تا شما را با سه کتاب از حوزههای مختلف اقتصادی آشنا کنند. نخستین کتاب، برای آغاز و ورود به دنیای «اقتصاد خوانی» کتاب «اقتصاد به زبان ساده» است. دومین کتاب، به جذابترین و عمومیترین موضوع علم اقتصاد یعنی «کسبوکار» میپردازد و مسیرهای موفق این علم را در کتاب «موفقیت جاویدان: بررسی اصول ماندگار راهبرد موفق کسبوکار» بررسی میکند. سومین کتاب در مورد مدیریت و نقاط قوت مدیریت نوشته شده است. کتاب «راهبرد کسبوکار: واکاوی الگوهای تدوین و پیادهسازی راهبرد» به بررسی نکاتی میپردازد که یک کسبوکار موفق از آنها به عنوان نکات کلیدی استفاده میکند.
اقتصاد به زبان ساده به ما چه میگوید؟ به بهانه چاپ هشتم پرفروشترین کتاب انتشارات دنیای اقتصاد
کتاب اقتصاد به زبان ساده ما را با مفاهیم کلیدی و اولیه و هر چند پیچیده اقتصادی آشنا میکند. کتاب به ما میآموزد که اقتصاد، در ابتداییترین توصیف در فهم سه مفهوم کلی عرضه، تقاضا و کار شکل میگیرد. مفاهیمی که در قالب بزرگتر، ما را با تجارت، بازار، کسبوکار، مدیریت و رهبری آشنا میکنند. نخستین درس کتاب «اقتصاد در یک درس» درس کمیابی است:
«درس اول اقتصاد کمیابی است: چیزی در جهان نمیتوان یافت که فراوان باشد و نیاز همگان را برآورده کند. درس اول سیاست، نادیده گرفتن درس اول اقتصاد است.»
کمیابی در واقع مفهومی است که حضور و چگونگی بازار را برای ما مشخص میکند. در این میان، کمیابی موجب به وجود آمدن اصلیترین خصوصیت بازار میشود و آن رقابت است.
کتاب با مثالهای ساده و جملات کلیدی ما را با نیروهایی که بازارها را به سوی رقابت میرانند آشنا میکند. اما در عین حال، با وجود آگاهی به کمیابی، اقتصاد علمی است که ما را به انواع فقر همگانی و دسترسی نامحدود همگان به منابع آشنا میکند و آنجا است که ما با مفهوم اقتصاد رفتاری و اقتصاد سیاسی بهطور ملموستری آشنا خواهیم شد.
«اقتصاد به زبان ساده» مثالهای جالبی در مورد سودآوری و کارآمدی «کار» دارد. انتخاب آگاهانه نوع کار و کسب درآمد است که آن را سودآورتر میکند و هدف امروزی از کار چیزی جز رسیدن به ثروت نیست و در اینجاست که کتاب این مفهوم را برای ما موشکافی میکند. «ثروت حاصل از مبادله و مبادله حاصل تقسیم کار تخصصی است.» تقسیم کار البته موضوع سادهای نیست و به ما نشان میدهد که یک کسبوکار خوب، دارای مدیری است که تقسیم کار تخصصی را به خوبی بلد باشد.
مفهوم مهم دیگر که در اینجا بهطور ساده بیان شده اما یکی از سرشاخههای اصلی مطالعات اقتصاد است، مفهوم مدیریت است. در این کتاب روی یکی از اصلیترین دغدغههای مدیران یعنی تصمیمگیری تمرکز شده است. مدیر برای تصمیمگیری باید این توانایی را داشته باشد که گزینهای را انتخاب کند که بیشترین ارزش اقتصادی را دارد. اما تشخیص این مطلب به ظاهر ساده، مدیر خوب را از مدیر ضعیف متمایز میکند. نکات مهم دیگر هم به تصمیمگیری مدیریت اضافه شده است. از جمله میتوان به «مسوولیت اجتماعی» مدیر و «بیشینه کردن سود» برای مدیر نام برد. اگر سوال شما از ما این است که «اقتصاد خوانی» را از کجا شروع کنید، پاسخ همیشگی ما این کتاب است.
آیا کسبوکار میتواند بهطور جاویدان موفق باشد؟ بررسی کتاب موفقیت جاویدان اثر اریک ویاردات
دومین کتابی که ما برای شروع «اقتصاد خوانی» به شما معرفی میکنیم کتاب «موفقیت جاویدان» است. کتاب موفقیت جاویدان کتاب دشواری نیست. کتاب به این مساله میپردازد که بسیاری از کسبوکارها در این لحظه «موفق» هستند. اما لزوما موفقیت آنها پایدار و طولانی نیست.
در مقدمه کتاب آمده است که این کتاب برای کسانی است که کسبوکاری دارند یا قصد راهاندازی کسبوکاری نو را در سر میپرورانند. کتاب خواننده را به این خط رهنمون میکند که پایداری یک کسبوکار به مراتب سختتر و پیچیدهتر از راهاندازی آن است و باید از همان ابتدا نحوه عملکرد یک کسبوکار پایدار را بیاموزند. نویسنده این کتاب شیوه ساده و روانی را انتخاب کرده تا مفاهیم برای خواننده غیرمتخصص قابل درک باشد. کتاب خصوصیات شرکتهای پایدار را برای ما شرح میدهد و راز پایداری و دوام شرکتها را برای ما بازگو میکند. نویسنده معتقد است که پایداری یک کسبوکار به نوع مدیریت آن کسبوکار وابسته است و یکی از خصوصیات یک مدیر این است که روحیه تجربه کردن داشته باشد. اما این روحیه نباید به قیمت به مخاطره انداختن کسبوکار تمام شود.
در این کتاب و بر اساس این تعریف، به تشریح اصول ماندگار موفقیت و نیز اجزای اصلی استراتژی کسبوکار که به ترتیب طرح راهبردی، مشتریان، محیط رقابتی، توانمندیها، ساختار و عملیات آن، مدیریت نوآوری، رشد و اجرای عملیاتها هستند خواهیم پرداخت.
فصلهای با اهمیت کتاب به طرح راهبردی، مشتریان و محیط و رقبا میپردازد. در فصل طرح راهبردی، یکی از مهمترین خصوصیات یک شرکت پایدار و موفق، طرح راهبردی آن کسبوکار شناخته شده است. طرح راهبردی یا همان STRATEGIC DESIGN طرحی است که در واقع همان قالب، یا ماموریت، آرزو یا پروژه اصلی آن کسبوکار محسوب میشود و بازتابدهنده آن چیزی است که این کسبوکار میخواهد برای دنیا به ارمغان آورد. طرح راهبردی شرکتها همچنین برای دوران بحران و رکود بعد از رشد سریع اهمیت زیادی دارند. طرح راهبردی در واقع همان هدف بلندمدت است.
هدفی که داشتن آن برای غلبه بر شرایط دشوار در دورههای بحران بسیار سودمند است. این هدف برای مدیران مانند یک قطبنما عمل میکند که با استفاده از آن بر اقدامات اساسی تمرکز کرده و فعالیت اصلی سازمان را شناسایی یا بازتعریف میکنند. فصل دوم درباره مشتریان است. کتاب به ما میآموزد که در اقتصادی که عرضه بسیار بیشتر از تقاضا است، این شرکتها هستند که به مشتری نیاز دارند و نه بالعکس. و مهمتر اینکه بقای یک کسبوکار وابسته به مشتریان ثابت است. مشتریان دو نوع هستند: افراد عادی و بنگاهها و هر کدام از اینها نیازها و خواستههای متفاوتی دارند. از دیگر راههای نگهداری مشتری، ثابت نگه داشتن کیفیت است. نکتهای که در طول سالیان کار چندان آسانی نیست. فصل با اهمیت دیگر در مورد «محیط و رقبا» است. باید بدانیم که پایداری یک کسبوکار در عین حال به دو عامل اصلی یعنی مدیر (اختیار) و محیط (جبر) وابسته است. هماهنگی بین این دو اصلی است که باید برای پیشبرد یک کسبوکار به خاطر سپرده شود.
محیط دائم در حال تغییر است پس چگونه یک کسبوکار میتواند بهطور مثال در حدود 200 سال دوام بیاورد؟ مهمترین کار مدیر یک کسبوکار این است که عناصر خارجی موثر بر شرکت خود را شناسایی کرده و به این ترتیب بتواند خود را با آن تطبیق دهد. اما محیط متشکل از چه عواملی است؟ بدون شک فضای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی روی اصل پایداری یک محیط تاثیر مستقیم میگذارند. کتاب بهطور ساده به ما میآموزد که چگونه میتوانیم تبدیل به مدیر کسبوکاری شویم که بتوانیم در شرایط سخت محیطی دوام بیاوریم. در این میان خلاقیت یک مدیر بسیار اهمیت دارد. یک مدیر باید آنقدر عالم باشد که قدرت پیشبینی داشته باشد. در واقع اگر چه پیشبینی عاملی ضروری برای موفقیت است، اما گاهی اوقات این پیشبینی صرفا براساس یک شهود و دریافت درونی رهبران انجام میشود. در واقع رهبران غیبگو نیستند. بلکه افرادی خلاق به شمار میروند. آنها با خلاقیت بعد از مطالعه، زمان حال و آینده را تصور میکنند.
در آخر باید به این نکته اشاره کنیم که یکی از دیگر اصول پایداری کسبوکار، «توانمندی» شناخته شده است و توانمندی رهبری از اصلیترین آنها است. بیپروایی همراه با تخیل یکی از ویژگیهای ضروری مدیریت است. این ویژگی به مدیر این امکان را میدهد که به رویاهایش دست یابد و همچنین موجب تقویت روحیه در هنگام مواجهه با مشکلات میشود. مدیریت صحیح توانمندیهای موجود، اصلیترین تفاوت بین کسبوکارهایی است که شکست میخورند و آنهایی که در گذر زمان پیشرفت میکنند.
هر شرکت برای دستیابی به اهداف مندرج در طرح راهبردی خود در خدماترسانی بهتر از رقبا به مشتریان، باید توانمندیهایی برای این کار داشته باشد. توانمندیها را میتوان به دو دسته مختلف یعنی منابع و مهارتها تقسیم کرد. منابع چیزهایی هستند که یک کسبوکار از آن برخوردار است و مهارتها اقداماتی هستند که شرکت قادر به انجامش است. هردوی اینها ساختار و ماهیت اصلی یک کسبوکار را مشخص میکنند. مطالعه کتاب را به کسانی پیشنهاد میکنیم که برنامهریزی بلندمدت برای کسبوکار خود دارند. کسانی که دوست دارند بدون اوج و فرود خیلی سخت، خطی مستقیم، اما پایدار را طی کنند.
راهبرد کسبوکار: واکاوی الگوهای تدوین و پیادهسازی اثر برایان تریسی
راهبرد یک کسبوکار آنقدر اهمیت دارد که ما کتاب جداگانه در قطع پالتویی با تمرکز روی راهبرد داریم. نویسنده معتقد است که همیشه هم اینگونه نیست که شرکتها و کسبوکارها راهبرد داشته باشند. به همان سادگی که لزوما همه انسانها هدف مشخصی در زندگی ندارند، اما به زندگی ادامه میدهند و گاه خوشبخت و موفق هم هستند. شرکتهای بسیاری هم همینگونه هستند. اما راهبرد در واقع آن هدف اصلی و پایدار یک کسبوکار است.
راهبرد در واقع همان نیروی پیشران است. مشتری، بازار، سلیقه، محصول، خدمات، امور مالی، توانمندی و فناوری از دیگر نکاتی هستند که بیدقتی به آنها میتواند موجب شکست یک کسبوکار شود. اما یک نکته که شاید به گوش ما ناآشنا باشد مفهوم مهم و کلیدی «نیروی پیشران» است. نیروی پیشران ترجمه فارسی اصطلاح driving force است. «امروزه این اصطلاح یکی از مهمترین مفاهیم در زمینه طراحی راهبرد به شمار میرود. نیروی پیشران یک اصل کمّی برای برنامهریزی بهمنظور انجام اقدامات مختلف در حوزههای گوناگون کسبوکار به شمار میرود. چندین نیروی پیشران وجود دارند که میتوانید میان آنها دست به انتخاب بزنید. با این حال فقط یکی از آنها میتواند مهمترین اصل سازماندهنده برای کسبوکارتان باشد.
اما در دوران تغییرات بسیار بنیادین در عصر کنونی، چگونه میتوان به یک هدف اصلی و پایدار همراه با نیروی پیشران دست یافت. نخستین نکته مهم اشاره شده این است که برای یافتن این هدف باید شفاف و دقیق باشید. باهوش باشید و اهل تفکر. مورد دوم در مورد راهبرد این است که در ضمن پیشرفت در مسیری قدم بگذارید که اهداف کوچک و قابل دسترس دارند. کتاب یک نکته اصلی دارد که در کنار همه راهکارها به آن اشاره میکند. هر چند هدف هر کسبوکاری متفاوت است، اما بهترین هدف در وهله اول، بهترین بودن است و در مسیر بهتر بودن، شما باید هوشیاری کامل خود را به کار بگیرید. و برای هشیار بودن، در وهله اول باید بیاموزید که شفاف باشید. تصور نکنید که آسان است. چون هم مغز غافلگیرکننده شما و هم اطرافیان و بازار به هیچ عنوان شفاف نیستند.
از همه مهمتر، در این مسیر نیاز دارید که با بازار بهطور جدیتر و دقیقتری آشنا باشید و در این مسیر به آن چیزی احتیاج دارید که بیل گیتس پدر، بیل گیتس پسر و وارن بافت از آن به عنوان مهمترین ویژگی موفقیت یک کسبوکار نام میبرند: تمرکز. در «راهبرد کسبوکار» بهطور مفصل به این اصل میپردازیم و راههای رسیدن به تمرکز را مرور میکنیم. این کتاب در مجموعه کتابهای قطع پالتویی کتابهای دنیای اقتصاد قرار دارد، اما بسیار کاربردی است و ما را با دریایی از مفاهیم مهم اقتصادی آشنا میکند. مفاهیمی که هر کدام دریچهای به بحثهای مهم اقتصادی هستند و دانستن آنها ما را برای فکر کردن و اندیشیدن به آنچه «راهبرد» میدانیم رهنمون میکنند.
* کارشناس انتشارات