تجربه «فرصتسازی از تهدید کرونا» در کسب و کار بررسی شد
سرمایه جادویی کارآفرینان
کسانی که از این مرحله عبور میکنند یک سرمایه جادویی با خود دارند؛ «خودباوری.» این بهترین داشته در کنار عنصر مکملش یعنی «ریسکپذیری در سطح معقول» باعث ورود ایمن (حسابشده) به باشگاه کارآفرینان میشود. این دو عبارت چکیده گفتوگو با یک مدیر کارآفرین است. مسعود بهروزیان سه سال پیش با دو هدف غیراقتصادی موفق شد ابتدا یک مجموعه متروکه ورزشی و سپس یک مجموعه متروکه فرهنگی در دو نقطه از تهران را بازسازی، احیا و فعال کند. شروع فعالیت و خدمات این مجموعهها البته همزمان شد با «شیوع گسترده کرونا» و «اعمال محدودیت شدید بر فعالیت فضاهای فرهنگی و ورزشی» اما همین بحران فراگیر که خیلی از کسبوکارها را زمینگیر کرد برای او، با ابتکار عمل، مایه فرصت شد. این تجربه، به عنوان مطالعه موردی نحوه مواجهه (تطبیق) با رکود کرونا، در سه موضوع «شروع کسب و کار، راهاندازی و پیشبرد و در نهایت نحوه مدیریت بحران» تشریح شده است.
در پروژهای وارد شدید که در نگاه سرمایهگذاران شهری، «بازدهی آنچنانی» ندارد. چه انگیزهای باعث این مدل کارآفرینی شد؟
علاقهمندم کاری کنم که شهروندان از آن بهره ببرند. خیلیها امکانات مالی بالقوه و حتی تخصص در حوزهای را دارند اما فاقد یک مهارت به ظاهر پیشپا افتاده، ولی فوقالعاده مهم هستند؛ نمیدانند چه کسب و کاری باید راهاندازی کنند که مورد پذیرش جامعه محلی آن منطقه باشد. در این مسیر تشخیص من این بود که مجموعه ورزشی راهاندازی کنم. سال ۹۵ تصمیم داشتم درجنوب تهران این کار را راهاندازی کنم تا اینکه پیشنهادی در منطقه یک به من شد. یک مجموعه متروکه ورزشی که تصمیم گرفتم آن را ساخت و تجهیز کنم و خیلی زود مجموعه تیتان را با قرارداد مستقیم با ارگان مالک، راهاندازی کامل کردم. تجهیز و امکانات و ساخت و راهاندازی با من بود. فعالیت ما از سال ۹۶ شروع شد و زمستان ۹۸ بهخاطر کرونا و اعمال ضوابط مختص آن، مجبور به تعطیلی شدیم. در آن زمان کنار مجموعه، زمین متروک حدود ۴۰۰ مترمربعی بود و در همان مقطع به ارگان مالک پیشنهاد ساخت و تجهیز این فضا به اندازه هزار مترمربع برای توسعه فضای ورزشی مجموعه را ارائه کردم. ظرف سه ماه طرح توسعه انجام و افتتاح شد. من دو هدف را از راهاندازی این کسب و کار دنبال میکردم؛ «افزایش سرانه خدمات ورزشی در تهران» و «فراهم شدن امکانات بیشتر برای ورزش و سلامت شهروندان بهواسطه شکلگیری بازار رقابتی.» هنوز کار به مرحله سوددهی نرسیده، اما احساس میکنم هدفم محقق شده است. اواخر سال۹۷ مجموعه دیگری در حوزه فرهنگی راهاندازی کردم که آن هم متروکه بود. تیتان پردیس اکنون توانسته است شبمردگی را در منطقه اداری شهر (منطقه ۶) به نوبه خود دستخوش تغییر کرده و با برگزاری کنسرت، اجرای تئاتر و فیلم در ساعات غیرکاری سرزندگی در منطقه ایجاد کند.
سرمایه مورد نیاز را چگونه تامین کردید؟
نه سرمایه کافی داشتم و نه حتی سرمایه بیکار! برای راهاندازی کسب و کارم، ملکی که داشتم را فروختم. خیلیها طی این دو سه سال اخیر، همه منابع نقد و داراییهایشان را به ملک تبدیل کردند چون خریدن ملک، سود تضمینشده با ریسک صفر دارد، اما من برعکس عمل کردم. کار بسیار پرریسکی را شروع کردم البته امید دارم. مهم این است که در همین دوره کرونا، توانستیم چراغ مجموعه را هنوز روشن نگه داریم. علتش هم ابتکار عملی بود که به آن دست زدیم و از فضای مجازی و شبکههای اجتماعی برای آموزش منظم استفاده میکنیم که خوشبختانه مورد استقبال اعضا قرار دارد.
شما چطور در دوره کرونا، فعالیت خود را نه تنها محدود نکردید که توسعه هم دادید، آن هم در شرایط سخت اقتصادی که خانوارها از هزینه ورزش و تفریح میزنند؟
زمانی که کسب و کارها به هر دلیل دچار مشکل یا وقفه در کار میشوند باید بتوان در همان زمان بهترین کار را ارائه کرد تا بازار دچار وقفه در ارائه خدمات نشود. این البته به قویتر شدن آن کسب و کاری که کم نمیآورد کمک هم میکند. وقتی فعالیتهای ورزشی بهخاطر کرونا تعطیل شد خیلیها تعطیل کردند و نتوانستند ادامه دهند، اما من مقاومت کردم و باز هم هزینه (سرمایهگذاری) کردم و کار را وسعت دادم برای «روز احیا در بعد از کرونا.» بنابراین بازار را از دست ندادهایم و در خط مقدم فعالیت دوباره (بعد از کرونا) هستیم.
در مطالعاتی که در دنیا طی این یکسال انجام شده چهار مرحله برای عبور از بحران رکود کرونا در کسب و کار شناسایی شده است؛ «تابآوری» در برابر ضربات اقتصادی ناشی از تعطیلیها، «تطبیق» با اوضاع جدید، «احیا» یا بازگشت به وضعیت قبل از پاندمی و «توسعه» یا بسط دادن کسب و کار. تعریفم برای کسبوکار تا حدودی با توصیههای جهانی حوزه کارآفرینی و مدیریتی، سازگاری نسبی دارد. حفظ روحیه و مسلط شدن سریع بر اوضاع بحرانی است که میزان آسیبپذیری را تعیین میکند. وقتی اوضاع شکننده و غیرعادی و به نوعی اضطراری میشود مرز باریکی بین شکست و موفقیت در کسب و کار به وجود میآید. آن مرز ترکیبی از «فکر خلاق، روحیه قوی و ریسکپذیری تا سطح معقول» است. روزی که کسب و کارم را شروع کردم احتمال هر نوع اتفاق بد را در نظر گرفتم. حتی به این موضوع فکر کردم که یک زلزله یا آتشسوزی ممکن است اساس مجموعه را از بین ببرد اما باید ماند و از نو احیا کرد. نباید در فکر فرار و عقبگرد بود. این «شبیهسازی بحران»، سرمایهگذاری پنهان است که باعث ماندگارتر شدن کسبوکار میشود. آن اقلیتی که تعطیل نمیکنند یک مزیت دارند؛ «هم حفظ بازار خودشان و هم بهدست آوردن بازار از دست رفته دیگران.» این فوت کوزهگری در مشاغل درگیر توفان بحرانها است.
چرا برخی کسبوکارها بازارشان نمیگیرد؟
شروع قوی و با حساب و کتاب، مولفه اصلی است که مشخص میکند یک کارآفرین در کدام دسته قرار میگیرد. «خوب شروع کن، زیاد بمان، رضایت مشتری را هم مکمل اصلی بدان.»
وقتی فکر «کارآفرین شدن» میکنیم، در مرتبه اول یک «مقاومت ذهنی» برایمان شکل میگیرد؛ اینکه «مگر ممکن است در حوزهای که دهها کارآفرین و سرمایهگذار کارکشته با یک بازار تضمینشده و پر از مشتری قدیمی وجود دارد، یک نفر بتواند از صفر شروع کند؟» چه پاسخی برای این سوال دارید؟
اگر کسی میخواهد چنین فکر کند، اصلا وارد حوزه کارآفرینی نشود. نمیشود هم ترسید و هم دست به کارآفرینی زد. اولی دشمن دومی میشود و کارآفرین را شکست میدهد.
کسب و کار یعنی مسابقه با حجم نامحدودی از رقبای قوی و قدیمی، جدید و ارتباطدار، باتجربه و ابرسرمایهدار، باهوش و... . مهم است که خودت را نبازی و باور (اعتماد) داشته باشی که میتوانی از همه سبقت بگیری. این روحیه معجزه میکند و سرمایه ارزشمند کارآفرین است. البته نباید از معجزه مضاعف «مشتریان وفادار» هم غافل شد.