ناجورها در جورچین توسعه
ریسکپذیری خلاقانه، خشت بنای فردا است
همین دوست غذا شناس اعتقاد دارد عمه اولش فقط خوراکهای معمول و شناختهشده را خوب میشناسد و اگر هرکدام از مواد اولیه موردنیازش فراهم نباشد دیگر آنقدرها هم آش دهانسوزی نمیپزد اما عمه دوم بالاخره با همان مواد غذایی که در دسترسش هست، نتیجه بهتری میگیرد.
حالا اگر همین روایت خرد را بر کلان روایتهای مدیریتی منطبق کنید میبینید درست است که بسیاری از مدیران همچون عمه شماره یک، در صورت فراهم شدن همه شرایط در مجموعه زیر نظرشان، میتوانند به سطح بالایی از موفقیت دست پیدا کنند، اما دیدهشده که گاه به خاطر موقعیتی پیشبینینشده و بهاصطلاح فورس ماژور دودستی بر سر میکوبند و تدبیری برای به نتیجه رساندن مسوولیتی که برعهدهگرفتهاند، ندارند.
مدیران، کارمندان یا کارگرانی که میخواهند بر اساس دستورالعملهای از پیش تعیینشده و مدلهای امتحان پس داده عمل کنند، در غیاب هرکدام از لوازم کارشان، به هدف موردنظرشان نمیرسند، چنین افرادی با درجه ریسکپذیری پایین، علاقهای به بحران ندارند و همین بیعلاقگی آنها باعث میشود تا چشمان خود را بر روی بحرانهای احتمالی ببندند، در سرمایهگذاریهایشان کمترین میزان ریسک را نپذیرند و برای حفظ شرایط موجود، محافظهکاری پیشه کنند.
در مقابل دسته اول اما گروهی قرار دارند که از امتحان راههای نو ابایی ندارند، اینان همچون همان کارگر معروف کارخانه مینو هستند که خیلی ساده با گذاشتن یک پنکه توانسته بود، جعبههای خالی را در خط تولید پیدا کند، اینها همان آدمهای خلاق و گنجهای پنهان مجموعههای اقتصادی یا مدیریتی هستند، کسانی که میتوانند بنبستها را بشکنند، بهرهوری را بالا ببرند و باعث بهبود عملکرد سیستم بشوند.
ازقضا بیشتر افراد خلاق چندان میانهای با ساختارهای از پیش تعیینشده و چهارچوبهای اداری ندارند، آنها اگر جنسشان جور نباشد، آن را جور میکنند یا آن را میسازند، از مقابله با شرایط پیشبینینشده هراسی ندارند. اینجا در ایران و بسیاری از سازمانها یا مجموعههای اقتصادی هنوز در عمل، ضرورت وجود افراد خلاق در سیستم درک نشده و کم نیستند کسانی که به دلیل ناجور بودن گوشهنشین شده یا به حاشیه رفتهاند.
ناجورها همان کسانی هستند که در ادارات راهشان نمیدهند، چون برهم زنندگان نظمهای جاافتاده هستند، جورها در مقابل ناجورها تا آخر خط با همان فرمانی که از آنها میخواهند پیش میروند تا جایی که دیگر راهی نباشد و گرفتار بنبست بشوند! درست مانند همین وضعیت حاکم بر اقتصاد و تجارت در ایران، کسانی که همچنان حجرهداری را بر هاب های تجاری ترجیح میدهند.
در جا زدنهای مدامی که جورها در اقتصاد و تجارت کشور پدید آوردهاند به کسی جرات درنوردیدن بازارهای جدید را نمیدهد، مجوزهای لازم برای کسبوکارهای بدیع و خلاقانه بهسختی صادرشده و برخورد با افراد خلاق را تنها به تقدیر از آنها در جشنها و رویدادهای نهچندان جدی محدود میکند.
از مشکلات دیگر ناجورها، تلاش جورها برای تغییر رنگ و بوی آنان است، کافی است کارمندی یا مدیری سازَش خلاف بزند، به هزاران حیلت و حتی به قیمت ارج نهادن ظاهری به خلاق بودنش، او را در چرخدندههای بروکراسی و مدیریت منجمد، له میکنند و در پایان خوشحال از حفظ افراد خلاق در مجموعههایشان، منتظر معجزه مینشینند.
امروز در بسیاری از مجموعهها این افراد خلاق هستند که با فرصت یافتن برای عملی کردن ایدههایشان، تبدیل به موتور محرکه توسعه شدهاند، مدیران فرصت شناس دستگاههای منعطفی برای دریافت نظرات و ایدههای کارمندان ایجاد کردهاند و ازقضا به دنبال ناجورهایی میگردند تا آنها را جذب کرده و محیط را برای بروز خلاقیتشان فراهم کنند، بااینهمه اینجا هنوز خلاقیت در ابتدای راه است، ایستایی بر حرکت ارجح است و ریسکپذیری شعبهای از جنون شناخته میشود، مدیران و تصمیم گیران در مجموعههای خود تنها به وجود نظام پیشنهادها و نه کارکرد واقعی آن میاندیشند، آنها هنوز مرصعپلو را به خوراک خلاقانه ترجیح میدهند، کافی است آمار غذای رستورانی که میروند را بگیرید، کباب سلطانی و جوجه! میخواهند فقط جنسشان جور باشد، ناجور نمیخواهند، انگار هنوز نمیدانند ریسکپذیری خلاقانه
عامل توسعه است.
به همین خاطر است که اگر سری به کشورهای توسعه یافته یا اقتصادهای در حال توسعه جهان بزنید خواهید دید که جذب خلاق ها، ناجورها و کسانی که متفاوت فکر می کنند در صدر برنامه های کمپانی های بزرگ و شرکت های تولیدی و تجاری قرار دارد، می توانید به وضوح ببینید که در زمان گزینش چقدر به پاسخ خای خارج ار عرف، تا حدی ساختارشکن و گاه دور از ذهن مخاطبان اهمیت می دهند و این طور سکوی توسعه خود را می سازند، نباید از نظر دور داشت که هر چیزی که امروز نا آن را از مظاهر فناوری می دانیم زمانی ایده ای خام یا دست نیافتنی، تخیلی و گاه دیوانه وار به نظر می رسید، ایده هایی که از پرواز کردن، صحبت کردن از راه دور و مانند آن شروع شد و حالا به حدی رسیده که بحث پرینترهای سه بعدی برای استفاده در سفرهای فضایی طولانی مدت به صورتی جدی و نه مثل یک فیلم هالیوودی دنبال می شود، شاید به همین خاطر باشد که این روزها متفاوت فکر کردن و ناجور بودن بهتر از معمولی و روتین بودن است.