سرمایه اجتماعی، زیربنای توسعه اقتصادی
تولید سخت اعتماد
تولید اعتماد بر فرایندهای روانشناختی پیچیدهای استوار است. اعتماد اجتماعی که بعد کیفی سرمایه اجتماعی را تشکیل میدهد، موضوعی اعتقادی است و تغییر در ذهنیت افراد یکی از دشوارترین کارهاست. پژوهشها تاکنون نتوانستهاند سازوکارهای تولید سرمایه اجتماعی را نشان دهند. هوش اجتماعی عاملی است که برای ایجاد سرمایه اجتماعی موردنیاز است. ازآنجاییکه هرچه اعتماد اجتماعی بیشتر باشد، هوش اجتماعی هم بیشتر و درنتیجه عملکرد بالاتر است، پس از منظر سیاسی، هوش اجتماعی، توانایی است که مردم آن را از طریق تعاملات گسترده با دیگران بهویژه کسانی که مانند آنها نیستند، کسب میکنند. پس اگر دولتها خواهان سرمایهگذاری در سرمایه اجتماعی هستند باید شرایطی را پدیدآورند که در آن، افراد در سالهای نخست زندگیشان بارها با افرادی که شبیه خودشان نیستند، تعامل کنند؛ بنابراین در جوامعی که به اعضای خود فرصتهای تعاملات خارج از چارچوبهای معمول و درونی شده میدهند، در مقایسه با سایر جوامع، احتمال افزایش سطح هوش و اعتماد اجتماعی، بیشتر است. درمجموع به نظر میرسد یکی از بهترین راههای ایجاد سرمایه اجتماعی، تلاش برای ایجاد زیرساختهای اجتماعی است تا امکان شناخت و تعامل میان افراد مختلف را فراهم کند، هوش اجتماعی آنها را افزایش دهد و درنتیجه امکان ایجاد اعتماد را ایجاد کند. در این چارچوب یک اقدام مهم بهویژه در عرصه شهرها، ممانعت از افتراق فضایی میان طبقات اجتماعی و حفظ فضاهای عمومی است.
سرمایه اجتماعی و اقتصاد
سرمایه اجتماعی را در اقتصاد هر کشور میتوان در اعتمادپذیری و روحیه همکاری میان نیروهای انسانی برای رسیدن به اهداف اقتصادی جامعه تعریف کرد. سرمایه اجتماعی ضمن شکلدهی به مجموعه قواعد و قوانین اخلاقی و رفتاری هر جامعه، به رفتار افراد نیز شکل میدهد و کمک میکند تا سرمایه انسانی و سرمایه مادی و اقتصادی بتوانند باهم و در تعامل با یکدیگر، به رشد و پویایی دست یابند.
سرمایه اجتماعی با استفاده از همانندیها و همسانیهای افراد جامعه از جهات گوناگون، باعث ایجاد روحیه اعتماد متقابل شده، در خدمت منافع اقتصادی قرار میگیرد و بستر و فضایی ایجاد میکند که ضمن کاهش هزینههای استفاده از نیروهای انسانی، تعامل بین آنها نیز افزایش یابد. سرمایه اجتماعی با قواعد و ارزشهای اخلاقی و رفتاری خود در حوزه اقتصاد، افراد را مقید میکند تا در گروههای مختلف اجتماعی باهم به تعامل، مبادله و تصمیمگیری بپردازند.
میتوان از واژههایی مانند اعتماد، امانتداری، نیکوکاری، خیر بودن، صداقت و توجه به ارزشهای مذهبی در کسبوکار، بهعنوان سرمایههای اجتماعی در حوزه اقتصاد یادکرد که اگر در رفتارها و قواعد و مبادلات اقتصادی و هنجارهای آن حاکم شود، میتواند به شکوفایی و پیشرفت اقتصاد کمک کند؛ زیرا وجود عاملی به نام اعتماد، موجب شکلگیری گروههایی میشود که با اطمینان به یکدیگر، در حوزه اقتصاد جامعه فعالیت میکنند.
اما بعد از اعتماد میتوان از خلاقیت و نوآوری توسط نیروهای انسانی، بهعنوان یک سرمایه مهم اجتماعی دیگر، یادکرد. رشد و توسعه اقتصادی، نیازمند خلاقیت است و مطالعات اقتصادی نشان میدهد که بخش اعظمی از رشد و توسعه اقتصادی هر کشور با استفاده از این ثروت نهفته، شکلگرفته است. رشد ابداعات، خلاقیت و نوآوری در بهرهوری اقتصادی، نقش دارد و باعث میشود از سرمایههای دیگر کشور در حوزه اقتصاد به نحو مطلوب و مؤثرتری استفاده شود. اما باوجود تمام موفقیتها، مبحث «سرمایه اجتماعی» نتوانسته جایگاه شایسته خود را در حوزه اقتصاد پیدا کند و هنوز شاخص فراگیری که بتواند میزان سرمایه اجتماعی و تحولات آن را اداره کند، در دسترس نیست. سرمایه اجتماعی، یک متغیر چندوجهی است و باید این عامل مهم و زیربنایی در حوزه اقتصاد هر چه بیشتر شناخته شود و هر چهبهتر مورد بهرهبرداری قرار گیرد.
نتایج مقاله سرمایه اجتماعی و رشد اقتصادی، مطالعه مقایسهای بین کشورهای با سرمایه اجتماعی بالا و کشورهای با سرمایه اجتماعی پایین که در فصلنامه سیاستهای راهبردی و کلان مجمع تشخیص مصلحت نظام در اردیبهشت سال گذشته به چاپ رسیده، نشان میدهد در کشورهای با سرمایه اجتماعی بالا، شاخصهای حکمرانی خوب، دسترسی به اینترنت، میزان ثبتنام در آموزش عالی و نرخ مشارکت زنان اثر مستقیم و معناداری بر رشد اقتصادی دارد و شاخص فساد دارای اثر منفی بر رشد اقتصادی است. در کشورهای با سرمایه اجتماعی پایین، شاخص فساد اثر منفی و معنادار بر رشد اقتصادی دارد. شاخصهای حکمرانی خوب و نرخ مشارکت زنان برای کشورهای با سرمایه اجتماعی پایین بیمعنا بوده و اثر دسترسی به اینترنت بر رشد اقتصادی کشورهای با سرمایه اجتماعی پایین منفی و معنادار و اثر میزان ثبتنام ناخالص در آموزش عالی، مثبت و معنادار است.