مسیر ریسکزدایی
تبعات منفی ریسکهای نوظهور چگونه کاهش مییابد؟
مطابق با نظر مرکز ریسک جهانی، «ریسکهای نوظهور، تهدیدها و عدم اطمینانهای پیچیده و بیرونیای هستند که ممکن است تاثیرات قابل توجه و غیرمنتظرهای بر جریان درآمدی و موقعیت شرکتها در بازار بگذارند. پیشبینی مسیر و روند این ریسکها به دلیل وابستگی متقابل گسترده آنها با سایر مسائل و تعامل پیچیده با سایر ریسکها بسیار دشوار است که منجر به انتقال گسترده آنها به بخشهای مختلف بازار و حتی سایر مرزها میشود. برای برخی از این ریسکها هیچ تضمینی برای بازگشت به وضعیت قبلی وجود ندارد و نتیجه آن ظهور یک وضعیت جدید است. به طور کلی شرکتها به صورت جداگانه و حتی جمعی نمیتوانند این ریسکها را کنترل کنند، بلکه تنها میتوانند میزان مواجهه خود را با آنها کاهش دهند». از اینرو ریسک نوظهور نوعی از ریسک است که قبلاً تجربه نشده است. برای تمایز قائل شدن بین ریسکهای نوظهور با ریسکهایی که تکامل مییابند، موسسه RIMS برای ریسکهایی که وجود آنها شناخته شده است اما در طول زمان تغییر میکنند از عبارت پویا استفاده کرده است. تمرکز بر آنچه به راحتی قابل پیشبینی و کنترل است، شرکتها را نسبت به برخی ریسکها بی توجه کرده است که اگرچه رخداد آنها به تنهایی غیرمنتظره نبوده اما ممکن است با یکدیگر ترکیب شده و نتایج بسیار ناگواری را ایجاد کنند. پیشبینی رخدادهای غیرمنتظره بیش از هر زمان دیگری مهم شده است؛ افزایش ادغامهای اقتصاد جهانی و پیشرفتهای تکنولوژیک چشماندازهای ریسک را پیچیدهتر کرده و مخاطرات و آسیبپذیریهایی را ایجاد کرده که به نتایجی فراتر از نوسانات در درآمد سازمانها منجر میشود. دلیل اصلی سرمایهگذاری در تجزیه و تحلیل ریسکهای جهانی و نوظهور تقویت انعطافپذیری استراتژیک، مالی و عملیاتی است. این امر نهتنها برای شرکتهای بزرگ که دارای خطوط تجاری و زنجیره تامین پیچیده هستند، بلکه برای شرکتهای کوچک نیز که به طور روزافزون با چالشهای مشابه روبهرو میشوند، اهمیت دارد. تلاش برای انجام این کار آنها را در موقعیتی قرار میدهد که به خوبی میتوانند از تغییرات شدید در محیط کسبوکار خود بهره جویند. هدف باید دستیابی به انعطافپذیری گسترده و عمومی باشد، زیرا آماده شدن برای همه چیز بسیار هزینهبر بوده، ولی این مطلب انکارکننده نیاز به استراتژیهای خاص برای مقابله با تهدیدات مشخص نیست. توانایی تشخیص و انطباق با تغییرات در محیط و روابط متقابل بین رویدادهایی که به وقوع میپیوندند، کلید اصلی نهتنها تداوم کسبوکار بلکه دستیابی به فرصتهای جدید است. نتایج تحقیقاتی در این خصوص نشان میدهد ۹۵ درصد از پاسخدهندگان بر این باورند که چابکی نسبت به تغییرات یکی از منابع مهم کسب مزیت رقابتی در دستیابی به رشد بلندمدت است. توجه به بحرانهای مالی جهان نشان میدهد سازمانهایی بودهاند که علائم افزایش ریسک از جمله افزایش وامهای رهنی، سهولت در شرایط وام، ظهور ابزارهای مالی جدید مرتبط با رهن و حباب در قیمت مسکن را در مراحل اولیه شناسایی کردهاند و توانستهاند اقدامات لازم جهت مدیریت آن را بهانجام برسانند. درک چنین رویدادهای بالقوهای که قوانین بازی را تغییر میدهند، نیازمند آگاهی بیشتر نسبت به شرایط در حال تغییر و ارزیابی تاثیرات ریسک و ارتباط متقابل آن با سایر ریسکها و نیز پیامدهای آن بر استراتژی و اهداف سازمان است. شرکتهای مقاوم در برابر ریسک به طور مداوم محیط را برای شناسایی تغییراتی که میتوانند به صورت بالقوه بر روی استراتژی و اهداف آنها اثر بگذارند، اسکن کرده و در صورت نیاز اصلاحات ضروری را در مسیر خود اعمال میکنند.
در حالی که بسیاری از سازمانها فرآیندها و ساختارهایی را برای مدیریت ریسکهای مربوط به فعالیتهای روزمره خود در اختیار دارند، اما این روشها اغلب به طور کامل به ریسکهای نوظهور نمیپردازند، دلیل عمده این موضوع نیز بسیاری از ویژگیهای ذاتی این ریسکهاست، همانند: دشواری در اندازهگیری، دور از دسترس بودن، احتمال وقوع کم اما شدت تاثیر زیاد. از اینرو فرآیند رسیدگی به ریسکهای نوظهور باید تبدیل به بخشی از برنامهریزی استراتژیک، عملیات کسبوکار، ساختار ارزیابی عملکرد و پاداشدهی سازمانها شود. هنگامی که سازمانها به طراحی و ارزیابی محیط داخلی خود میپردازند باید مطمئن شوند که تواناییها و مهارتهای لازم برای مدیریت و نظارت کافی بر ریسکهای نوظهور را دارند، تنها در این صورت است که سازمانها میتوانند مطمئن شوند مدیریت ریسکهای نوظهور از استراتژی، ماموریت و ارزشهای بنیادیشان پشتیبانی میکند. برای ایجاد یک چارچوب مدون برای مدیریت ریسک سازمانی ریسکهای نوظهور، همانند چارچوبهای یکپارچه مدیریت ریسک سازمانی، باید چندین فعالیت در این فرآیند تعمیم یابد تا ریسکهای نوظهور را دربر گیرد. به عنوان نمونه، در توانگری دو اتخاذ رویکرد آیندهنگرانه نسبت به رخدادهای آینده و شناسایی و ارزیابی ریسکهای نوظهور در فرآیند مدیریت ریسک لازم شمرده شده است. همچنین در گزارش ORSA شرکتها، باید مدیریت ریسکهای نوظهور لحاظ شود. آژانسهای رتبهبندی نیز هنگام رتبهبندی چارچوب مدیریت ریسک سازمانی شرکتهای بیمه/ اتکایی، ریسکهای نوظهور را در نظر میگیرند. بهطور کلی میتوان مراحل پیادهسازی فرآیند مدیریت ریسک سازمانی جهت ریسکهای نوظهور را اینگونه بیان کرد. در ابتدا سازمان اهدافی که در سطوح مختلف برای خود تعیین میکند و میزان ریسکی را که مایل است برای دستیابی به این اهداف تحمل کند، مبنای شناسایی، ارزیابی و مدیریت ریسکهای نوظهور مرتبط با کسبوکار قرار میدهد. این ریسکها ممکن است یک یا چند هدف سازمانی را تحت تاثیر قرار دهند که این اهداف ممکن است استراتژیک، عملیاتی، تطبیقی و گزارشگری باشند. در مرحله شناسایی، شناسایی رویدادها نه تنها باید ریسکهای نوظهور شناختهشده را دربر گیرد، بلکه باید تحلیلهای تاریخی و آیندهمحور نیز صورت گیرد تا مخاطرات بالقوه مرتبط با اهداف سازمانی آشکار شوند. نهادینه کردن این قابلیت در فرآیندهای روزمره سازمان نیازمند آگاهی، آموزش و تمرکز بر این نوع ریسکها در سطح سازمان بوده تا بتوانند تلاشهای خود را بر مدیریت ریسکهایی که در حال حاضر شناخته شدهاند متمرکز کرده و خود را برای رویارویی با ریسکهایی که شناخته نشدهاند، آماده سازد. گام ارزیابی، مستلزم در نظر گرفتن تاثیر ریسکهای نوظهور نهتنها بر خود سازمان یا واحدهای تجاری آن بلکه بر سایر سازمانها و واحدهای تجاری است. روشهایی که ارتباطات بین ریسکهای نوظهور با سایر ریسکها منجر به افزایش احتمال وقوع و شدت ریسکهای نوظهور میشود نیز باید در نظر گرفته شوند. سازمان باید تعریف شفافی از میزان انحراف قابل تحمل در دستیابی به اهداف خود داشته باشد. سپس یک سازمان باید بر اساس حدود تحمل و اشتهای ریسک از پیش تعریفشده خود و نتایج ارزیابی ریسکهای نوظهور، برنامههای پاسخ مناسب به ریسکها را تعیین کند. اگرچه روشهای معمول پاسخ به ریسک از جمله پذیرش، اجتناب، بهاشتراکگذاری و کاهش در جای خود کاربرد دارند؛ ولی اثربخشترین پاسخ ممکن است از طریق تعامل و همکاری با شرکای تجاری بهدست آید. پاسخی که بتواند به کاهش احتمال وقوع و اثرات این رخدادها کمک کرده یا تاثیرات منفی آنها بر دستیابی به اهداف را کاهش داده و حتی زمینه بهرهبرداری از فرصتها را فراهم آورد. و بسیار مهم است که روش مناسب کنترل ریسکها مورد استفاده قرار گیرد تا ریسکهای شناختهشده مدیریت شده و آمادگی لازم برای رویارویی با وقوع ریسکهای ناشناخته وجود داشته باشد. در این مسیر، اطلاعات و ارتباطات برای درگیر کردن افراد، افزایش آگاهی و تحلیل ریسکهای نوظهور در ارتباط با اهداف سازمان با در نظر گرفتن ارتباط متقابل ریسکهای نوظهور با سایر ریسکها ضرورت دارد. نظارت بر اثربخشی تلاشهای انجامشده برای کاهش ریسکهای نوظهور نیازمند ارزیابی وقایع گذشته و تحلیل روندهای آینده است. تحلیل گذشتهنگر در نظر میگیرد که ریسکهای نوظهور در گذشته چگونه کاهش یافته یا میتوانستند کاهش یابند، در نتیجه درسهایی درباره نحوه تقویت توانایی مدیریت این ریسکها در آینده به ما میدهد. تحلیل آیندهنگر نیازمند تعریف و استفاده از شاخصهای کلیدی مربوطه برای هشدار دادن به مدیریت درباره تغییرات در میزان منابع در معرض خطر سازمان از محل ریسکهای نوظهور است. بنابراین سازمانها باید نگاهی جدید به فرآیندهای مدیریت ریسک و تخصیص منابع خود بیندازند تا مطمئن شوند که ریسکهای نوظهور از برنامهریزی استراتژیک گرفته تا فرآیندهای روزمره در تمامی سطوح سازمان به طور موثر شناسایی، ارزیابی و مدیریت میشوند.