دل به دریا بزنید
چرا صادرات در صنعت برق مهجور مانده است؟
در رابطه با صادرات در حوزه تجهیزات صنعت برق و شرکتهای صادراتی فعال در این صنعت مادر، چند نکته حائز اهمیت است. با توجه به اینکه شرکتهای صنعت برق ایران نسبت به شرکتهای برق دیگر کشورها که در مناطق آسیا و اروپا مستقر هستند دارای مزیتهای بیشتری هستند، میتوان گفت صادرات در این صنعت برای ایرانیها بهصرفهتر است. سیاستگذاران باید این مساله را در نظر داشته باشند که قیمت تجهیزات صنعت برق رقابتی است و در کنار این مزیت، کیفیت خدمات و کالاهای ارائهشده از مطلوبیت بالایی برخوردار است. با برشمردن این مزیتها باید به این نکته اذعان داشت که چنانچه محیط کسبوکار برای فعالان صنعت برق مساعد باشد، قابلیت رشد بالایی در صادرات کالا و تجهیزات الکتریکی و مهندسی ساخت تاسیسات برقی خواهد داشت. این پتانسیلها در حالی در این صنعت استراتژیک جانمایی شده که ظهور برخی چالشها، صادرات تجهیزات و خدمات صنعت برق ایران را با دستاندازهایی مواجه ساخته است.
البته این مشکلات نهتنها در رابطه با صنعت برق دردسرساز شده است، بلکه برای بسیاری از بخشهای اقتصادی و سایر شرکتها نیز دردسرهایی را به وجود آورده است. در وهله نخست، آغاز دوباره تحریمها علیه کشورمان، موجی از مشکلات را برای بنگاههای اقتصادی به همراه آورده است. شاید با قاطعیت باید گفت، مهمترین مشکل در امر صادرات، این روزها از ناحیه فشارهایی وارد میشود که به واسطه تحریمها بر بخش اقتصاد کشور تحمیل شده است. بهطور اخص روابط بانکی و پولی که امروز برای توسعه صادرات حکم شاهکلید را دارد، متاسفانه با اخلال مواجه شده است. قطع مبادلات بانکی به دلیل تحریمها، لطمات شدیدی به صادرات کشور وارد کرده است. این موضوع سبب شده فعالان اقتصادی آنطور که باید و شاید نتوانند در مراودات مالی حرکتی داشته باشند تا بتوانند عملیات اقتصادی خود را به توسعه صادرات و در نهایت اقتصاد کشور متصل کنند.
این در حالی است که برای بالندگی صادرات در تمام کشورها، ابزارهای مهمی نیاز است که یکی از آنها برقراری و تسهیل روابط و مبادلات پولی و بانکی است. جدا از اینکه دولتها باید به عنوان بازوهای اصلی رشد تجارت خارجی، پروسه صادرات را حرکت و شتاب دهند و مزیتهای رقابتی برای صادرکنندگان به وجود آورند، باز مهمترین موضوع در توسعه صادرات برقراری تبادلات بانکی است تا صاحبان کسبوکار بتوانند این ارتباطات را در خدمت صادرات بگیرند. اما متاسفانه به دلیل تحریمها این ارتباطات تا حدودی از هم گسسته و قطع شده است و باعث شده که فعالان صنعت برق نتوانند مراودات مالی خود را در زمان و هزینه مقرر به سرانجام برسانند.
به هر حال در رابطه با صادرات صنعت برق سیاستگذاران و متولیان باید این موضوع را در نظر داشته باشند که کالاهای «هایتک»، کالاهایی هستند که ارزش مالی نسبتاً بالایی دارند و نیاز است تا در بستر رابطههای بانکی با سایر کشورها مورد معامله قرار گیرند. این در حالی است که بیشتر خریداران تجهیزات صنعت برق ایران، دولتهای مختلف در دنیا هستند که مجبورند در چارچوب تحریمها رفتار و از این بابت نمیتوانند از کالاها و خدمات ایرانی استفاده کنند. تصمیمسازان و دولتمردان بدون شک برای رفع چنین چالشهایی باید از مسیرهای جایگزین استفاده کنند. در کنار سد تحریمها، محدودیتهای داخلی را نیز باید در نظر داشت. صدور بخشنامههای خلقالساعه و ساعتی باعث شد در فرآیند صادرات گرههایی بیفتد که فعالان اقتصادی با سردرگمیهایی مواجه شوند.
از آنجا که نرخ ارز بالا رفته است بایستی از این مزیت مهم صادراتی بهرهمند شویم چراکه زمانی که قیمت ارز بالا میرود، قدرت صادراتیمان در رقابت با رقبا بیشتر خواهد شد، میبینیم که در دنیای امروز برخی کشورها برای اینکه مزیتهای صادراتیشان را افزایش دهند ارزش پول ملی خود را دستکاری میکنند و گاهی کاهش میدهند، مثلاً چین که در این زمینه سردمدار است. این کشور سالیان سال است که ارزش پول ملی خود را پایین میآورد تا صادرات بیشتری را در کارنامه تجارت خارجی خود به ثبت برساند. چینیها با همین شگرد توانستهاند با آمریکاییها بهعنوان یک بازار بزرگ رقابتی مبارزه کنند و بخشی از بازارهای دنیا را به قبضه خود درآورند. ایران هم از همین مجرا میتواند تهدیدات را به فرصت تبدیل و با توجه به کاهش اجباری ارزش پول ملی، صادراتش را در سیبل توجه بیشتر قرار دهد.
اما همانطور که اشاره شد، وجود برخی مشکلات و موانع کار صادرات را دشوار کرده است، یکی از بارزترین معضلات فعلی در بخش صادرات، فراهم نبودن زیرساختهاست. ضعف در زیرساختها منجر به آن شده که رشد صادرات در سالهای گذشته محسوس نباشد و موفقیتهای زیادی از این بخش از اقتصاد کشور به دست نیاید. بنابراین سیاستگذاران باید در برنامههای کوتاهمدت و بلندمدت، به زیرساختها توجه ویژهای داشته باشند. از سوی دیگر باید به این موضوع هم اذعان داشت که ایران کشوری با زیرساختهای وارداتمحور بوده است. ما اگر به اسناد و اوراق گمرکی نگاهی بیندازیم، در بیشتر این اسناد از عبارت مبادی ورودی صحبت میشود و نه مبادی ورودی-خروجی که نشان از زیرساخت وارداتی کشورمان دارد. این موضوع نشان میدهد که باید اصلاح ساختار در دستور کار قرار گیرد تا بتوان با تجدید در ساختارها نقشه راه مدونی جهت توسعه زیرساخت صادرات غیرنفتی تدوین کرد.
اما موضوع دیگری که باید در جهت توسعه صادرات صنعت برق مورد توجه قرار گیرد، موضوع رقابت مخربی است که برخی شرکتهای ایرانی در این رابطه با همدیگر در بازارهای هدف دارند. توجه کنیم که در مراقبت از بازارهای صادراتی هدف، بحث جلوگیری از رقابت مخرب بسیار مهم است، از اینرو باید اقداماتی در دستور کار قرار گیرد که در بازارهای هدف، رقابت مخرب در مناقصات در بین شرکتهای ایرانی اتفاق نیفتد و قبل از مناقصه با هماهنگی تشکلهای صادراتی، موضوع مدیریت شود، متاسفانه در غیر این صورت این موضوع باعث پایین آمدن قیمت پروژهها و در نهایت ناتمام ماندن پروژهها از سوی ایرانیها در کشورهای هدف میشود که عواقب بسیار جبرانناپذیری برای همه بنگاههای ایرانی بهجا خواهد گذاشت. صادرکنندگان باید جایگاه خوبی در این بازارهای هدف تصاحب کنند از اینرو باید بتوانند بخش بازاریابی کارآمدی در مجموعه خود داشته باشند. باید به آموزش در بخش بازاریابی و خلق بازار و از جمله فنون مذاکره و تبحر مارکتینگ بیشتر بها داد.
ما میتوانیم روی بحث حمایت بانکی و مالی دولت نیز برای بازارهای هدف تمرکز کنیم، بهطور مثال در کشورهایی که میتوان صادرات تجهیزات و کالاهای برقی انجام داد، میتوان بر روی منابع ارزی دولت با استفاده از سپردهگذاری در برخی بانکها مدیریت کرد تا شرکتهای برقی ما در این شرایط بتوانند از پشتوانه سپردههای دولتمان در آن کشورها، تضامین بانکی و ضمانتنامههای حسن انجام کار تهیه و به کارفرمایان ارائه کنند. در مورد توجه به بازارهای صادراتی باید بدانیم که یکی از بازارهای هدف مهم صادراتی برای صنعت برق ایران و حتی دیگر بخشها، کشور عراق است. امروز از ۴۵ میلیارد دلار صادرات کل کشور حدود ۱۴ میلیارد دلار آن به عراق انجام میشود. عراق یک فرصت طلایی است و دولت ایران هم باید این موضوع را در نظر داشته باشد. رقابت در بازار عراق تنها بین شرکتهای ایرانی و شرکتهای مثلاً ترک نیست، امروز در عراق رقابت بین رئیسجمهور ما و رئیسجمهور ترکیه است. ما شاهد بودیم که رئیسجمهور ترکیه برای برخی پروژههای بزرگ شخصاً به عراق میرود ولی آیا رئیسجمهورهای کشورمان هم از شرکتهای ایرانی اینگونه حمایت میکنند.
اگر در کشورهای هدف صادراتی همچون عراق، ثبات اقتصادی و امنیت نیز همواره فراهم باشد و دولتهای ما هم دل به دریا بزنند و از حمایت کردن از شرکتهای صادراتی ابا نداشته باشند عراق بازار بسیار آیندهداری برای همه شرکتهای ایرانی خواهد بود که تا سالیان سال میتوان کالا و خدمات ایرانی را به این کشور صادر کرد.
ارسال نظر