معدن و صنایع معدنی، آرزوها و واقعیتها
آنچه ما را از آرزوها دور میکند
باید اذعان کرد که ایران در ۴۰ سال اخیر پیشرفت خوبی در بخش معدن و صنایع معدنی داشته و عمده تولیدات این بخش از ارقام ناچیز چند ده هزار تن به ده ها میلیون تن رسیده است.به طور مثال مطابق آخرین آمارهای ارایه شده توسط ایمیدرو،تولید فولاد کشور از ۳۶۸ هزار تن در سال ۵۷ به ۸/ ۱۶ میلیون تن در سال ۹۴ رسیده و یا تولید آلومینیوم از ۱۸ هزار تن در سال ۵۷ به ۳۵۵ هزارتن در سال ۹۴ افزایش یافته است .این روند در مس و ذغال سنگ نیز قابل مشاهده است به طوریکه تولید مس کشور در بازه زمانی ۶۳ تا ۹۴ از ۲۶ هزار تن به ۱۹۴ هزار تن و ذغال سنگ از ۶۰۰ هزار تن به ۴/ ۱میلیون تن رسیده است.
در سنگ آهن نیز بخشهای دولتی و خصوصی ارقام تولید را به شدت افزایش داده و از ۵۰ میلیون تن فراتر برده اند.با این وصف، راه طی شده در برابر راه باقی مانده قابل قبول نیست، چون رقبای ما سرعتی به مراتب بالاتر داشته اند.برای مثال، در بخش فولاد، چین در دو دهه گذشته از یک تولیدکننده کم اهمیت به غول بلامنازع این بخش تبدیل شده و با تولید سالانه ۷۵۰ تا ۸۰۰ میلیون تن، حدود ۴۰ برابر ایران فولاد تولید میکند، حال آنکه نه انرژی به اندازه ایران دارد نه سنگ آهن! ژاپن و کره جنوبی نیز که حتی وسعت خاک هم ندارند، سالانه ۱۱۰ و ۸۷ میلیون تن فولاد تولید میکنند.به عبارتی کشورهایی که نه سنگ آهن،نه انرژی و نه حتی خاک کافی دارند ۴ تا ۶ برابر ایران فولاد به بازار عرضه میکنند.در آلومینیوم نیز که کالایی به شدت انرژی بر است، شرکتهای عظیم مانند چالکوی چین،الکوای امریکا و روسال روسیه با ده ها میلیون تن تولید جهان را قبضه کردهاند و ما هم امیدی به مبارزه با آنها نداریم. اما آیا نباید بتوانیم با رقبای عرب جنوب خلیج فارس رقابت کنیم؟ امروز شرکتهایی نظیر صحارای عمان،دوبال امارات و قط الوم قطر در کنار البای بحرین مبدل به یک قطب تولید این فلز راهبردی قرن ۲۱ شده اند.
از این گذشته، ایران چشم اندازی منطقی برای سال ۱۴۰۴ برای خود ترسیم کرده که بر اساس آن ظرفیت تولید فولاد باید از ۲۳ میلیون تن کنونی به ۵۵ میلیون تن و ظرفیت آلومینیوم از ۴۸۷ هزار تن کنونی به ۵/ ۱ میلیون تن برسد.این رشد باید در سایر بخشهای معدنی نیز اتفاق بیفتد .اما آیا زیرساختها برای این جهش آماده است؟ آیا تا ۹ سال آینده ما قادریم راه ۴۰ ساله را بپیماییم؟ چرا هیچگاه رشد پایدار را تجربه نمیکنیم؟ میدانیم که رشد معدن و صنایع معدنی ،رشدی سازنده و عادلانه است؛ چرا که معدن و کارخانههای معدنی بیشتر در مناطق توسعه نیافته تاسیس میشوند و میدانیم اشتغال زایی این بخش بسیار بالاست و توان استراتژیک کشور را از بعد اقتصادی و دفاعی گسترش میدهد.مس،فولاد و آلومینیوم در صنایع مختلف از جمله صنایع دفاعی پر کاربرد است و هیچ قدرتی در جهان بدون این مواد ،قادر به اداره خود نیست.با این وصف ایران ۵ سال است در بخش رشد ظرفیت و تولید دچار توقف یا کاهش رشد نسبی شده. ممکن است بخشی ازاین اتفاق به تحریم ها بازگردد، اما این تمام ماجرا نیست.
* تغییر مدیریتها
حدود ۱۲سال قبل در سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی برنامهریزیهای اصولی برای توسعه بخش معدن انجام شد که در اهداف اولیه قرار بود ایران در برنامه پنجم توسعه و تا سال ۱۳۹۳،ظرفیت تولید در کلیه بخشهای معدنی از جمله فولاد،آلومینیوم و مس را با جهشی بزرگ به دو تا سه برابر برساند.در ۱۳۸۴با روی کار آمدن دولت نهم، بهرغم توقف رشد در برخی بخشها،بخش معدن و صنایع معدنی به مدد مدیریت فردی کوشا و حرفه ای نه تنها با رکود مواجه نشد بلکه به سرعت به پیش رفت.احمد علی هراتی نیک با ۴ دهه تجربه در این بخش ،نه تنها هفتگی تمام پروژه ها را رصد میکرد بلکه با استفاده از تیمی حرفه ای کیفیت کار را نیز مد نظر قرار میداد.بین سالهای ۸۴ تا ۸۹ ایمیدرو منشا توسعه بخشی شد و دهها کارخانه کوچک و بزرگ فولاد،آلومینیوم ،مس ،سنگ آهن و مراکز تحقیقاتی به بهره برداری رسیدند، اما این روند در دولت دهم با مشکل مواجه شد.ایمیدرو ناگهان در ۲ سال چهار مدیر عوض کرد و کلیه طرحها با وقفه مواجه شدند.
پیش از این نیز با رفتن محلوجی و شکرریز (وزیر اسبق معادن و فلزات و رئیس شرکت فولاد ایران در سالهای ۶۸ تا ۷۶) این اتفاق در این بخش افتاده بود.متاسفانه پیشرفت در این بخش همواره قائم به افراد بوده و از سیستم محوری تبعیت نمیکند.اگرچه در دولت یازدهم با آمدن دکتر مهدی کرباسیان این بخش بار دیگر روی آرامش به خود دید و ۵/ ۳ سال بدون تغییر مدیریتی بوده است، اما این بار سایر الزامات پیشرفت مهیا نیست.البته امید میرود ،شرایط پسابرجام منجر به قراردادهای خوبی برای سالهای آینده شود.امروز بسیاری از طراحان اولیه توسعه این بخش در بدنه دولت نیستند تا آن را ادامه دهند.جالب است بدانیم که اولین برنامه ها برای توسعه متوازن فولاد به ۲۰ سال قبل باز میگردد.
* وابستگی به بودجههای دولتی
این بخش به دلیل هزینه بر بودن در بخشهای بالادستی چندان مورد علاقه بخش خصوصی ایران نیست .البته در یک دهه اخیر در بخش نورد و سنگ آهن شاهد رشد بخش خصوصی بوده ایم اما توسعه این بخش به سرمایه گذاریهای چند میلیارد دلاری نیاز دارد که در شرایط کنونی از عهده بخش خصوصی بر نمیآید.در سال هایی که درآمد نفتی ناکافی باشد طبیعتا شاهد رشد این بخش سرمایه بر و ارز بر نخواهیم بود.
* تفوق اهداف غیر اقتصادی بر اقتصادی
چنانکه میدانیم بخش معدن و صنایع معدنی به دلیل بزرگی از نظر حجم و ارزش طرح ها ،به شدت به جانمایی و مطالعات اولیه متکی است و در صورت انتخاب نادرست منطقه و یا نوع فناوری میتواند به جای توسعه به ضد توسعه مبدل شود؛ مانند طرحهای فولادی ناکام در یک دهه گذشته. در این میان تجربه ثابت کرده فشارهای برخی مسئولان و نمایندگان سبب شده تا مدیران ارشد در برخی موارد تصمیم غیراقتصادی بگیرند.در نتیجه طرحی که باید ظرف ۳ سال به اتمام میرسید با مشکلات متعدد مالی مواجه میشود و چون اقتصادی نیست، مسئولان بخشهای ارشد تصمیم گیری اقتصادی کشور بودجهای به آن اختصاص نمیدهند و در نهایت حتی بخش خصوصی یا خارجی نیز آن را نمیخرد.
* عدم بهرهگیری از شرکتهای بزرگ دنیا
همانگونه که توسعه صنعت نفت ما بدون مشارکت شرکتهای بزرگ اروپایی،آسیایی و حتی امریکایی میسر نبوده و نیست ،جابجایی صدها میلیون تن خاک و محصول معدنی نیز بدون سرمایه و فناوری خارجی ممکن نیست.جالب اینکه انحصار و تمرکز قدرت در هیچ صنعتی به اندازه بخش معدن وصنایع معدنی نیست.ریوتینتو،بی اچ پی ،واله،روسال،الکوا و... قدرتهای بلامنازع بخش معدن و صنایع معدنی اند.این شرکتها قطعا در قرارداد با کشورها سود بالایی برای خود در نظر میگیرند اما نکته اساسی اینجاست که بی توجهی به آنها کاهش سرعت معدنکاری و حتی عقب ماندگی را در پی دارد.ایران در بخش سنگ آهن و مس، معادن بسیار با ارزشی دارد که در صورت عدم استفاده درست ممکن است حتی به معدن صدمه بخورد.
* خروج سود از شرکتها
در یک دوره ،سود شرکتهای معدنی و صنعتی به سرعت از آنها خارج شد و به جای آنکه سود خود را در دوران شیرین معدنی صرف توسعه و نوسازی کنند، آن را در اختیار مسئولان قرار دادند تا صرف امور اجرایی کشور شود.اکنون که ۳ سالی است ،جهان روزهای بد مواد اولیه را میگذراند شرکتها نیز درآمدی برای بازسازی یا توسعه خود ندارند و دولت نیز چنان گرفتار مشکلات ناشی از کمبود درآمدهاست که نمیتواند در احداث واحد جدید به آنها کمک کند.
توانمندیها
بخش معدن و صنایع معدنی در ایران چنانکه گفته شد در سالهای اخیر رشد بسیار خوبی داشته و اینطور نیست که امروز بتوان این بخش را ضعیف و عقب مانده دانست.مشکل در میزان انتظار، با توجه به ظرفیتهای موجود است.کشور ما دارای ۵ مزیت بزرگ در بخش معدن است که تقریبا در دنیا بی همتاست و با این وصف باید جزو قدرتهای اول معدنی جهان باشیم و حتی بی اغراق با برنامهریزی میتوانیم جزو ۳ کشور اول شویم؛ چرا؟
* منابع فراوان
این جمله شاید تکراری باشد اما یک واقعیت است که ایران دارای معادن بسیار متنوع سنگ آهن،مس،روی و... است و این تنوع و حجم ذخایر مارا از بسیاری از تولیدکنندگان جهانی پیش میاندازد.مثلا کشورهای اروپایی،ترکیه و کره جنوبی هیچکدام تنوع منابع ما یا حتی سنگ آهن کافی ندارند.
* وسعت خاک و شرایط جغرافیایی
وسعت خاک ایران به ما اجازه میدهد در انتخاب محل احداث کارخانه یا سایت معدنی دست بالا را نسبت به سایر رقبا داشته باشیم.صدها هزار کیلومتر مربع مناطق بیابانی یا نیمه بیابانی در ایجاد این صنایع، مزیتی انکار ناپذیر است.مرزهای طولانی به ما اجازه میدهد برای تصاحب بازار کشورهای شرق و شمال شرق ایران که به آبهای آزاد دسترسی ندارند ،کارخانههای خود را تا نزدیکی این مرزها ببریم و یا با احداث واحدهای بزرگ در کنار خلیج فارس و دریای عمان به بازارهای سایر نقاط جهان نزدیک شویم.صنایع معدنی بدون تعارف دارای آثار زیست محیطی اند و کشورهای کوچک و پرجمعیت قادر به توسعه در این بخش نیستند.همچنین کشورهای تاجیکستان، ترکمنستان، قرقیزستان،افغانستان وقزاقستان به دلیل عدم دسترسی به آبهای آزاد وابستگی زیادی به این مواد دارند، چرا که خود تولید کننده آن نبوده و در عین حال گرانی حمل و نقل این مواد سنگین آنها را وادار به روی آوری به کشورهای پیرامونی میکند.
* نیروهای فنی ارزان
ارزش و دستمزد نیروهای حرفه ای بخش معدن بسیار بالاست.ایران با ۳ دهه تجربه در این بخش از تعداد زیادی نیروی حرفه ای قانع به یک درآمد متوسط بهره مند است که میتواند در کاهش بهای تمام شده بسیار موثر باشد.شاید تنها چین و هند بتوانند در این بخش با ما رقابت کنند که البته همین کشورها در سایر بخشها از مزایای مشابه ما برخوردار نیستند.
* بازار بزرگ
ایران کشوری ۸۰ میلیون نفری و رو به توسعه است.عطش مردم ایران برای "داشتن"، خود نوید یک بازار بزرگ را میدهد و این جمعیت به کالاهای صنعتی بسیاری نیاز دارد که این کالاها با هر کیفیتی حتما به مس،فولاد،آلومینیوم،روی ،لیتیوم و... نیاز دارند.همچنین صدها میلیون نفر جمعیت کشورهای همسایه همیشه نیم نگاهی به استفاده از تولیدات ایران داشته و دارند.
* انرژی فراوان
اگرچه ایران به سمت افزایش قیمت انرژی حرکت کرده اما هنوز قیمت انرژی در ایران بسیار ارزانتر از بسیاری کشورهای دیگر است.دنیای نفت و گاز ،ایران را به جزیره امن انرژی برای تولیدکنندگان تبدیل کرده وچنانکه میدانیم صنایع معدنی همه انرژی بر هستند و در نبرد برای بهای تمام شده ،برنده کسی است که بتواند از انرژی ارزانتر استفاده کند.
سخن پایانی
این یک واقعیت است که ایران میتواند به قطب معدنی آسیا-اروپا تبدیل شود، اما اینکه چقدر در حال حرکت به این سمت هستیم جای سوال دارد.این بخش به قراردادهای بسیار سنگین و تحولات عظیم نیاز دارد.این اتفاق نیز اصلا با بودجههای دولتی تحقق نمییابد؛ چرا که توان مالی و سرمایه گذاری دولت در دهههای اخیر مدام در حال کاهش بوده است.البته بخش معدن به واقع سودده و با آینده است و اگر دولت به تقویت ایمیدرو بپردازد قطعا این بخش، توسعه ای مشابه یک دهه قبل را تجربه خواهد کرد.دولت میتواند تسهیل کننده قراردادهای بخش خصوصی-خارجی باشد و یا راسا پای غولهای معدنی را به ایران باز کند.ایران امروز در سیمان جایگاه خوبی به دست آورده اما در فولاد،آلومینیوم و مس هنوز راه درازی تا قدرتمند شدن دارد.
ارسال نظر