ترکه تثبیت قیمتها بر تن صنعت برق
جمشید بردبار از فرصت توسعه کنتورهای هوشمند برق میگوید
کنتورهای هوشمند در صنعت برق از چه جایگاهی برخوردار هستند؟
استفاده از کنتورهای هوشمند در جهان از سال ۲۰۰۱ مطرح شد و رشد خود را آغاز کرد و متخصصان به تدریج مستندات فنی و استانداردهای مربوط به آن را تدوین کردند و توسعه دادند. کنتورهای هوشمند همانند هر بخش دیگری با گذر زمان شاهد دگرگونیهایی در بخش فناوری و تکنولوژی مربوط به خود بودهاند. بنابراین میتوان گفت کنتورها مانند محصولات دیگر در دنیا، روزبهروز در حال پیشرفت هستند. از سوی دیگر توسعه هر کالا و تکنولوژی جدیدی در دنیا بر اساس یک نیاز اولیه صورت میگیرد و چنانچه تغییری در ساختارهای آن در جهت بهروزرسانی ایجاد شود یا تکنولوژی بهتری به بازار ورود کند، با پذیرش این تغییرات در جهت بازدهی و عملکرد مطلوبتر موجب میشود که مصرفکنندگان از کیفیت بالاتری منتفع شوند. البته پیش از استقبال و استفاده از محصول بهروزشده، باید مطالعات اقتصادی روی آن صورت گیرد تا مشخص شود آیا این محصول جدید یا تکنولوژی بعدی از نظر اقتصادی مقرونبهصرفه خواهد بود؟ و آیا هزینههایی که قرار است صرف شود، باز به سرمایهگذار برمیگردد؟ همچنین باید روی موضوعات دیگری مانند پیامدهای این محصول برای اجتماع و مزایای جانبی این محصول برای مصرفکنندگان مطالعات و ارزیابیهایی صورت گیرد. این فرآیندها همواره در بسیاری از کشورهای توسعهیافته یا در حال توسعه انجام میشود و مطابق با این تحقیقات، تصمیمگیریها نیز به سرانجام میرسد. پس از عبور از این مراحل، تکنولوژیها به حرکت درمیآیند و جهتدهی فعالیتها نمایان میشود. در این میان ایران هم کشوری است که مطابق با ارزیابیها دنبالهرو تکنولوژی و فناوری بوده است. ایران تا سالها پیش واردکننده محصولات خارجی بود، اما چند صباحی است همان محصولاتی که از کشورهای اروپایی و آمریکایی وارد میشد، به دست تولیدکنندگان ایرانی در کشور تولید میشود. این در حالی است که تولیدکنندگان این محصولات، به دنبال آن هستند که تولیدات خود را بومیسازی کنند.
در مورد کنتورهای هوشمند در ایران هم باید عنوان کرد که متولیان و سیاستگذاران، بسیار دیر شیوهها و راههای توسعه و نصب این محصول را در کشور آغاز کردند و اکنون هم با عجله میخواهند کار را پیش ببرند. یعنی بعد از گذشت ۱۰ سال که نصب کنتورهای هوشمند در اروپا آغاز شده است، به یکباره تصمیمسازان این حوزه اعلام کردند که میخواهند یکساله ۲۰ میلیون کنتور هوشمند نصب کنند. این در حالی بود که در آن زمان به هیچ عنوان کنتور هوشمندی در کشور وجود نداشت و حتی در اروپا نصب کنتورهای هوشمند به مراحل پایانی خود نرسیده بود و استانداردهای آن هنوز نهایی نشده بود. از سوی دیگر تستهای لازم از این محصول گرفته نشده بوده و قوانین آن هم هنوز کامل نشده بود. بنابراین میتوان گفت متولیان یک مقدار با عجله و شتابزده در این مسیر گام برداشتند. این در حالی است که بسترهای مخابراتی لازم برای نصب کنتورهای هوشمند هنوز آماده نبود و هماکنون نیز برخی از تکنولوژیهایی که در دنیا روی آن کار میشود مثل IOT یا PLC، شرایط پیادهسازی آنها قبلاً به صورت کامل در کشور ایجاد نشده است. به طور مثال بسیاری از سیستمهای شبکهای برق کشور فرسوده هستند و بسیاری از تجهیزات و کابلها باید نوسازی و با لوازم و محصولات جدید جایگزین شوند تا بتوان تکنولوژی PLC را اجرایی کرد. اگر بخواهم در این مورد نمونههای بیشتری مثال بزنم، توجه شما را به سازوکار تکنولوژی مخابراتی RF در تهران جلب میکنم. این تکنولوژی با توجه به وضعیت ساختمانها و اینکه شهر تهران خیلی ناموزون رشد کرده است، در بسیاری از نقاط پایتخت کار نمیکند و میتوان گفت کارایی ندارد.
به نظر شما برای خروج از این چالش چه باید کرد؟
از دیدگاه من باید مطالعات و پژوهشهای بیشتری در این زمینه انجام شود تا مشخص شود کدام تکنولوژی با توجه به موقعیت مکانی باید مورد استفاده قرار گیرد. این در حالی است که این مطالعات به هیچ عنوان در لایههای زیرساختی انجام نشده است. حتی در مورد اینکه این فناوریها چه مزایایی دارند هم بررسی صورت نگرفته است، در حالی که اروپاییها با مطالعات دقیق به مزیتهای کنتورهای هوشمند پی بردهاند. مثلاً در اروپا از کنتورهای هوشمند فقط برای قرائت کنتور برق استفاده نمیکنند، این کنتورها مصارف اجتماعی و سرویسهای جانبی به سازمانها ارائه میکنند. برآورد کارشناسان خارجی نشان میدهد کنتورهای هوشمند در حدود یکصد کارکرد جانبی دارد. اما در ایران بهرهگیری از کنتورهای هوشمند تنها برای کارهای معدودی پیشبینی شده است و اصلاً روی سرویسدهی جانبی این کنتورها حسابی باز نشده است. مطابق با ایده «همکارپذیری»، سیستم باید به گونهای طراحی و تعریف شود که اگر نتوانید در یک زمان مشخص یک کنتور را به هر دلیلی پیدا کنید، بتوانید از کنتورهای مشابه آن استفاده کنید. به عبارت دیگر نباید سیستم بهگونهای عمل کند که مساله انحصار پیش آید و مصرفکنندگان مجبور باشند تنها از یک مدل کنتور و از یک تولیدکننده، نیازهای خود را در این بخش برطرف کنند. این موضوع در حال حاضر مهمترین چالشی است که در حوزه کنتورهای هوشمند به چشم میخورد. از دیدگاه من این روند کارآمد نیست، زیرا باید سیستمهای کنتور هوشمند قابلیت جایگزینی داشته باشند و استانداردها نیز اینگونه تعریف شود. همچنین تاییدیهها و کیفیت کنتورها باید بر این اساس صادر شود تا بتوان کنتورها را با یک استاندارد خاصی تست کرد و هر کدام از کنتورها که تست شد، قابل جایگزین کردن باشد. اما در کل باید گفت کنتورهای هوشمند ممکن است در یک مقطع زمانی برای یک کشور مفید و از نظر اقتصادی مقرونبهصرفه باشند و در یک زمان دیگر کارایی لازم را نداشته باشند. مثلاً در برخی از کشورهای اروپایی هنوز استفاده از این کنتورها در دستور کار قرار نگرفتهاند و در برخی دیگر ۵۰ درصد از کنتورها هوشمندسازی شدهاند. مطابق با آمارهای منتشرشده در حال حاضر در ایتالیا حدود ۳۰ میلیون کنتور، در فرانسه بیش از ۱۰ میلیون کنتور و در اسپانیا بیشتر از ۱۰ میلیون کنتور، به کنتورهای هوشمند تبدیل شدهاند. این در حالی است که آلمانیها هنوز استارت هوشمندسازی را نزدهاند، انگلستان با روند کندی در حال هوشمند کردن کنتورهاست و برخی دیگر نیز در میانه راه نصب کنتورهای هوشمند هستند.
آیا این پراکندگی نصب کنتورها و میزان متناقض استفاده کشورهای اروپایی از کنتورهای هوشمند دلیل خاصی دارد؟
دلیل این موضوع به همان الزامات و اولویتهایی که هر کشوری برای خود قائل است، بازمیگردد. کشورها مطابق با چارچوب اولویتهایشان، سیاستهایی را در مورد استفاده از کنتور هوشمند اتخاذ میکنند. زیرا کنتورهای هوشمند از نظر ملاحظات اقتصادی و از نظر اینکه آیا آن کشور آمادگی و بسترسازی مخابراتی لازم را برای استفاده از آنها دارد مورد بهرهبرداری قرار میگیرد. اما متاسفانه این سازوکار در ایران به هیچ عنوان درست آنالیز نمیشود و گاه مشاهده میشود که متولیان و سیاستگذاران این بخش تا مشاهده میکنند در برخی کشورها استفاده از این نوع کنتورها در دستور کار قرار گرفته، با شتاب به دنبال استفاده از این کنتورها هستند. متولیان ایرانی بدون اینکه ملاحظات اقتصادی و امکانسنجی را در نظر بگیرند به سمت استفاده از تکنولوژیهای جدید اینچنینی گام برمیدارند. بنابراین میتوان گفت دلیل اینکه برخی کشورهای اروپایی هنوز تعجیلی برای نصب و استفاده از این کنتورها ندارند این است که با ارزیابی و مطالعه به این نتیجه دست یافتهاند که فعلاً لزومی برای استفاده از این کنتورها با توجه به شرایط کشورشان نیست. چراکه به اعتقاد آنها بهطور حتم بخشهای واجبتری وجود دارد تا بودجهها را به آن تخصیص داد. این در حالی است که در ایران محصولات لوکس، حکم نان شب را دارد و این موضوع در مورد کنتورهای هوشمند هم صدق میکند. در حالی که استفاده از این کنتورها باید با توجه به وجود بسترهای لازم در کشور در دستور کار قرار میگرفت. مطابق با آمارهای منتشرشده از عملکرد نخستین پروژه نصب کنتورهای هوشمند در کشور که از هشت سال پیش فعالیت خود را آغاز کرده، از هدفگذاری نصب یک میلیون کنتور هوشمند، تنها نصب ۳۰۰ هزار دستگاه از این کنتورها محقق شده است. دلیل این موضوع هم این است که اعتبارات کافی برای این پروژه وجود نداشته است همین الان هم بسیاری از کنتورسازها و پیمانکاران که این کنتورها را تحویل دادهاند هنوز بخش زیادی از پول خود را نگرفتهاند. این در حالی است که در حال حاضر هم بودجه کافی برای نصب کنتورهای هوشمند در نظر گرفته نشده است. ازیک سو سردرگمیهایی در مورد سازوکار تکنولوژیها به وجود آمده است و فعالان این بخش نمیدانند باید کدام تکنولوژی را بهکار گیرند و از سوی دیگر بخش همکارپذیری که مهمترین رکن در کنتورهای هوشمند به شمار میرود متاسفانه به دلیل اضطرارها و اجبارهایی که برای سرعتبخشی به پروژهها مدنظر متولیان و سیاستگذاران است، جدی گرفته نمیشود.
یکی از مزیتهایی که همواره در مورد کنتورهای هوشمند عنوان میشود، تاثیر آنها در کاهش میزان هدررفت انرژی است. از این نظر مقایسه بین کنتورهای هوشمند و قدیمی به چه صورت است؟
کنتورهای هوشمند میتوانند در کنترل میزان هدررفت انرژی موثر باشند اما به شرط اینکه زیرساختها فراهم شده باشد. از نظر شرکت ما که سالیان سال است روی پروژههای کنتور تمرکز دارد، طبیعتاً کنتورهای هوشمند در برابر کنتورهای قدیمی از جایگاه بهتری برخوردار هستند. اما در کل این دولت و سیاستگذار است که باید بر اساس اولویتهای خود تصمیم بگیرد که کدام کنتور در شرایط فعلی کشور کارایی بیشتری دارد.
هنوز در بسیاری از ساختمانها، کنتورهای قدیمی نصب هستند. آیا به تازگی در مورد تعویض کنتورهایی که فرسوده شدهاند با توانیر مذاکراتی داشتهاید و برنامهای در دستور کار قرار گرفته است؟
در حال حاضر بیش از ۲۰ میلیون کنتور گرد مکانیکی در ایران نصب است، اما به دلیل اینکه مطالعاتی در این زمینه انجام نشده است، هنوز این ۲۰ میلیون کنتور تعویض نشدهاند. این در حالی است که حدود ۱۰ سال پیش ما کنتورهای گردی ساختیم که در عرض کمتر از ۳۰ ثانیه، جایگزین کنتورهای فرسوده و قدیمی میشد و نیازی هم به تعویض تابلو و بنایی و کابلکشی نداشت. اگر ۱۰ سال پیش به این پیشنهاد ما توجه کافی داده می شد، اوضاع کنتورها اکنون اینگونه نبود. زیرا کنتورهای مکانیکی تکتعرفه هستند و نمیتوان مانند کنتورهای دیجیتال تعرفههای کمباری و پرباری را روی آن اعمال کرد. در این میان متضرر اصلی وزارت نیرو است زیرا نمیتواند در هر مقطع زمانی تعرفه واقعی را دریافت و فقط میتواند در کل روز، حداقل تعرفه را محاسبه کند. در این میان این موضوع را باید در نظر داشت که بخش خصوصی هرگز مورد نظرخواهی و اینکه چه ایده و خواستهای دارد نبوده است و همواره پشت درهای بسته دولتی مشکلات بخش خصوصی را تعریف میکنند و خودشان هم برای چالشها نسخه میپیچند. این در حالی است که باید از خود خصوصیها پرسیده شود چه مشکلاتی دارند. به همین دلیل تمام راهکارهایی که در سالهای گذشته از سوی مسوولان دولتی ارائه شده است، نتوانسته دستاندازها را به صورت ریشهای از میان بردارد. دولت چهار مولفه را درست میکند اما در مقابل ۱۰ مولفه جدید اشکالدار را بر سر راه بخش خصوصی قرار میدهد. همین روشی که امسال در تخصیص ارز پیش گرفته شد، دقیقاً نمونهای از نسخهپیچیهای بیهوده دولتمردان است که نهایتاً بسیاری از صنایع را به بیراهه و بنبست کشاند.
از دیدگاه شما مهمترین چالش صنعت برق چیست؟ بسیاری از فعالان اقتصادی معتقدند موضوع مطالبات معوق درد سرهای زیادی برایشان به وجود آورده است، شما در این مورد چه نظری دارید؟
تولیدکنندگان صنعت برق به نسبت سایر فعالان بخش اقتصادی، جزو پیشروترین فعالان در بخش فنی، تکنولوژی و اقتصادی بودهاند. وزارت نیرو توانسته طی ۲۰ سال اخیر از تجهیزات خوبی استفاده کند. این موضوع به دلیل این بوده که شرکتهای بخش خصوصی برق فعال در ایران به تکنولوژیهای روز، بسیار نزدیک بوده و در نهایت با کیفیت بالا و قیمت متعادل محصولات خود را تولید و روانه بازار کردهاند. بهگونهای که پیشرو بودن وزارت نیرو در ارائه خدمات و محصولات باکیفیت، باعث شده که دیگران بدعادت شوند و برخی سازمانها حق این وزارتخانه را تضییع کنند. در صورتی که در طراحی تخصیص یارانهها قرار بر این بود که به تولیدکنندگان در بخش وزارت صنعت و وزارت نیرو سوبسید بدهند. این سوبسید در حالی به تولیدکنندگان اختصاص نیافته که چند صد میلیارد تومان از درآمدهای وزارت نیرو را به طرح هدفمندی یارانهها اختصاص میدهند. نتیجه این تصمیمات این شده که خود وزارت نیرو به بخشهای مختلفی مانند پیمانکاران و تولیدکنندگان برق بدهکار شود. از سوی دیگر تثبیت قیمتها و اینکه قیمت برق افزایش پیدا نمیکند آسیبهای جدی به این صنعت وارد کرده است. برای برونرفت از این شرایط باید راهکار مناسبی اتخاذ شود. دولت باید برای یارانه و سوبسید مردم یک عدد جدا در نظر بگیرد و از آن طرف نرخ حاملهای انرژی را واقعی کند. مادامیکه نرخ واقعی نباشد، داستان بیپولی وزارت نیرو همچنان ادامه خواهد داشت. متاسفانه شرکتهای دانشبنیانی که طی ۲۰ سال گذشته با دست خالی فعالیت خود را آغاز کرده و به جاهای بسیاری خوبی هم رسیدهاند، امروز اگر تحریمها وجود نداشت مجبور نبودند برق تولیدی یا محصول خود را به وزارت نیرو بفروشند و به راحتی میتوانستند محصولات خود را با حجم بالا صادر کنند. زیرا محصولات صنعت برق هم کیفیت بسیار بالا و هم قیمتهای بسیار رقابتی دارند. گرچه اولویت با کشور خود ماست اما اکنون نه راه پس وجود دارد و نه راه پیش.
نوسانات نرخ ارز در ماههای گذشته، صدای بسیاری از فعالان اقتصادی را درآورد. آیا افتوخیزهای نرخ ارز در صنعت برق هم آثار نامطلوبی به جا گذاشته است؟
تصمیمسازان کشور اگر نرخ ارز را از همان سال ۸۴ که طرح تثبیت قیمتها در مجلس تصویب شد به اندازه نرخ تورم افزایش میدادند، نه سال ۹۱ با جهش ارزی روبهرو میشدیم و نه سال ۹۷. در نتیجه بسیاری از شرکتها ورشکسته نمیشدند، بنابراین میتوان گفت افتوخیزهای نرخ ارز بدون شک تاثیرات قابل توجهی در صنعت برق داشته است. حمایت موثر و جدی از تولید داخل و شرکتهای دانشبنیان صورت نمیگیرد و به طور مثال نیازهای سازمانهای دولتی از قبل برنامهریزی و اطلاعرسانی نمیشود. معمولاً خرید به طور ناگهانی اعلام نیاز و برگزاری مناقصه میشود که در نتیجه تولیدکننده و شرکتهای دانشبنیان داخلی فرصتی برای ساخت و طراحی و راهاندازی خط تولید و تدارک مواد اولیه ندارند و بهناچار از چرخه خریدها حذف میشوند.
ارسال نظر