گفتوگو با «علی محمدی»، عضو هیأتمدیرۀ شرکت ملی صنایع مس ایران
اولویت با کارخانههای اسید و معادن است
در چند ماه گذشته، یکی از کلیدواژههایی که در سخنان شما و آقای مدیرعامل شنیده شده، «طرحهای توسعه» است که با چشمانداز شرکت مس هم پیوندی اساسی دارد. در گزارشی که در مجمع عمومی شرکت ارائه شد، این نکته مطرح شد که طرحهای توسعۀ شرکت مس، مطابق با سند چشمانداز ۱۴۰۴ در حال پیشرفت است. لطفاً ابتدا از نگاه حاکم بر دورۀ جدید مدیریتی شرکت مس، در رابطه با طرحهای توسعه بگویید و بعد هم اینکه طرحهای توسعه، چه چشماندازی را پیشروی صنعت مس قرار داده است؟
بدیهی است که ما خیلی علاقهمند باشیم مثلاً روزانه ۱۰هزار تن به تولید مجموعۀ مس اضافه شود، اما این واقعی نیست؛ واقعیت این است که باید داشتههای خود را ببینیم. دربارۀ طرحهای توسعه، چیزی که بهشدت پیگیری میکنیم، کارخانۀ اسید در سرچشمه و خاتونآباد است تا مسائل آلایندگی و زیستمحیطی در رابطه با منطقه و پرسنل، هرچه زودتر حل شود. ذوب فلش آمادهسازی شده، اما باید راهاندازی کارخانۀ اسید و بعد از آن، انتقال اسید -چه در داخل و چه در خارج از کشور- و پروسههای بعدی آن پیگیری شود؛ بنابراین، الان، در حال آمادهسازی کارخانۀ اسید هستیم و اولویت کاری ماست. قرار است ۵۰۰ تا ۶۰۰هزار تن اسید در سرچشمه و همین میزان هم در خاتونآباد اضافه شود؛ بنابراین، برای اینکه این میزان اسید را مصرف یا منتقل کنیم، به یکسری زیرساختها نیاز داریم که در این رابطه، از چندماه قبل پروژهای شروع شده و داریم کارهای آن پروژه را انجام میدهیم.
اولویتهای بعدی ما در رابطه با معادن است. در صنعت ما، ابتدا باید معدن و خاک با عیار مناسب داشته باشیم تا بتوانیم زنجیرۀ تولید مس را تا پاییندست ادامه دهیم. بعد از معدن، کارخانجات تغلیظ و ذوب است که بسته به ظرفیتهایی که در هر منطقه تعریف میشود، باید کارخانههای مختلفی راهاندازی شود. در استان کرمان، معدن درآلو را داریم که از سالیان قبل روی آن کار شده و تا حدودی عیار و میزان سولفور آن مشخص است که بر همان اساس، کارخانهای در این منطقه طراحی و زیرساختهای آن در سالهای قبل ایجاد شده است. البته پروژهها باید در سالهای پیش اجرا میشد، اما اُفت قیمت جهانی مس و کاهش آن تا حدود ۴۵۰۰ دلار، موجب شد پروژهها متوقف شود؛ اما خوشبختانه از اوایل سال ۹۶ مقداری قیمتها افزایش یافت و سعی شد پروژۀ درآلو اجرا شود. اکنون، کارهای قراردادی این پروژه تا حدود زیادی به نتیجه رسیده، بخشی از تجهیزاتی که معادن نیاز داشتند نیز، در سالهای قبل خریداری شده و در انبارهاست و بخشی هم نیاز به مذاکره با شرکتهای داخلی داشت تا تجهیزات تکمیل شود.
اکنون، پروژههای درآلو و درهزار سرچشمه، در اولویت هستند؛ بهویژه پروژۀ درآلو که در سهچهار ماه گذشته سرعت خوبی گرفته و امیدواریم تا پایان سال ۹۸، با تکمیل پروژۀ درآلو، به ۱۰۰هزار تن کنسانتره برسیم. اسناد مناقصۀ پروژۀ درهزار هم، آماده و توزیع اسناد بین متقاضیان و پیمانکاران شروع شده است؛ بنابراین، با توجه به آغاز کار در سالجاری، امیدواریم تا دوسال آینده، این پروژه هم به بهرهبرداری برسد. در زمینۀ معدن چاهفیروزه در شهربابک، شرکت میدکو با شرکت مس مشارکت دارد و شرکتی به نام «گهرمس» تشکیل شده که ۵۰درصد سهم آن متعلق به شرکت مس و ۵۰درصد متعلق به میدکو است. البته وضعیت این معدن هنوز مشخص نیست؛ شرکت مس، بخشی از تجهیزات را فراهم و نصب کرده، اما میدکو هنوز سهم خود را بهطور کامل نیاورده است؛ بنابراین، هروقت میدکو سهم خود را بیاورد، به تناسب سهمی که مس در این معدن دارد، سرعت این پروژه را افزایش میدهیم؛ ضمن اینکه کار در معدن درهزرشک و علیآباد یزد هم در حال انجام است.
این معادن در دستور کار است تا با فعالشدن آنها، کنسانترۀ مورد نیاز شرکت مس افزایش یابد؛ چراکه برای ما افزایش تولید کنسانتره مهم است. الان، با توجه به ظرفیت فعلی کارخانههای ذوب، کارخانۀ فلش در سرچشمه با ظرفیت حدود ۶۰درصد کار میکند. ما در مجموع یک میلیون و ۶۰۰هزار تن کنسانتره نیاز داریم؛ اما اکنون در حدود یک میلیون و ۲۰۰هزار تن تولید میکنیم. همچنین در حال برنامهریزی هستیم تا ۵۰هزار تن کنسانتره هم، از معادن کوچک و بخش خصوصی تأمین کنیم. معادن الان آمادۀ ارسال هستند، اما آمادهسازی کارخانههای تغلیظ در دستور کار است. شرایط کشور هم طوری است که هیچچیز قابل پیشبینی نیست؛ بهویژه تحریمهای فعلی تمام فعالیتها را تحتالشعاع خود قرار داده است؛ بنابراین، باید راهکارها را بررسی کنیم و ببینیم بهترین راهکار کدام است تا طرحهای توسعۀ بعدی را تعریف کنیم.
شرکت مس اعلام کرده بود که از معادن کوچک، در زمینۀ دانش و تکنولوژی و همچنین خرید تضمینی حمایت میکند؛ آیا از این چراغ سبزی که شرکت مس در این زمینه داده، استقبالی شده است؟
هنوز زود است که این اتفاق بیفتد؛ با توجه به نرخ ارز و بقیۀ مشکلات اقتصادی، در صادرات، واردات و تحریمها، این موضوع تحتالشعاع قرار گرفته، اما آنچه مدنظر ماست، معتقدیم معادن کوچک که بیشتر صاحبان آنها بخش خصوصی هستند، باید فعال شوند و برای اینکه مشکلات آنها را حل کنیم، کنسانترۀ تولیدی آنها را با توجه به قیمت روز و فرمولهای موجود پیشخرید خواهیم کرد. برخی معادن هم هست که هنوز بخش خصوصی کاری برای آنها انجام نداده است؛ بنابراین، بخش خصوصی باید قویتر در این زمینه وارد شود؛ ما هم هر نوع کمک فنی و دانشی که نیاز داشته باشند، با کمال میل در اختیار آنها خواهیم گذاشت، اما علاقهمندیم با معادنی که وضعیت عیار، تناژ و ذخیرۀ آنها مشخص است، همکاری کنیم و کمک دهیم تا زودتر به تولید کنسانتره برسند.
در این رابطه یک تفاهمنامه هم نوشته شده است...
بله، اما تفاهمنامهها باید عملی شود. روی کاغذ و در حد حرف، صحبتهای زیادی میشود، اما باید به عمل برسد. همین الان معادنی داریم که کنسانتره تولید میکنند که با خیلی از صاحبان این معادن جلسه داشتهایم و دوستان ما در بخش فروش، در حال مذاکرهاند تا کنسانترۀ تولیدی این معادن به شرکت مس تحویل شود، اما همین معادن اکنون بخشی از کنسانترۀ تولیدی خود را صادر میکنند، در صورتی که ما میتوانیم آن را در داخل مصرف کنیم. وقتی قیمت مس خوب باشد، فعالیت در بخش معدن افزایش پیدا میکند و ما میتوانیم از طریق معادن کوچک، بخشی از کنسانترۀ مصرفی شرکت مس را تأمین کنیم.
برای پیشبرد طرحها به آب هم نیاز داریم که با توجه به شرایط اقلیمی کشور و کمبود آب، اجرای خط لولۀ آب خلیجفارس ضروری به نظر میرسد تا کارخانهها با مشکل مواجه نشوند. لطفاً دربارۀ پروژۀ انتقال آب توضیح دهید.
۳۳درصد از پروژۀ انتقال آب خلیجفارس، متعلق به شرکت مس است. آنچه تعریف شده، حدود ۱۸۰ میلیون مترمکعب در سال است که ۱۳۰ میلیون مترمکعب به استانهای کرمان و یزد انتقال پیدا میکند و متعلق به مجتمع گلگهر، مس سرچشمه و چادرملوی یزد است و سهم ما که برای سرچشمه در نظر گرفته شده، حدود ۳۰ میلیون مترمکعب است. براساس آخرین جلسهای که داشتیم، پیشبینی میکنیم خط لولۀ آب اواخر سال ۹۹ از گلگهر عبور کند و به سرچشمه برسد؛ بنابراین، میتوانیم آب مورد نیاز معادنی را که اکنون برنامهریزی کردهایم، تأمین کنیم.
وضعیت تأمین آب مورد نیاز معدن چاهفیروزه چگونه است؟
برای چاهفیروزه هم یکسری منابع آب پیدا شده، طرح جامع آب هم در حال بررسی است تا با جابهجایی آب و مواردی از این دست، مشکل آب معدن چاهفیروزه نیز حل شود.
در اشاره به طرحهای توسعه، گفتید هماکنون پروژۀ اسید اولویت اول شرکت مس است و برای مصرف اسید هم، به یکسری زیرساختها نیاز است که برای این زیرساختها برنامهریزیهایی صورت گرفته است. در اینباره بیشتر توضیح میدهید؟
اسید، یکی از شاخصههای صنعتی بودن یک کشور است؛ یعنی کشوری که اسید مصرف کند، کشور صنعتی نامیده میشود. ما مشتریان زیادی در کشور داریم که متقاضی خرید اسید هستند؛ بخشی از اسید را هم برای خاکهای اکسیدی معادن نیاز داریم تا کارخانههای لیچینگ فعال باشند. بخشی از اسید هم، مصرف داخلی دارد؛ ضمن اینکه ایجاد پلنتهای کوچک کود توسط بخش خصوصی نیز میتواند بخشی از اسید شرکت مس را مصرف کند که در اینباره جلسات مختلفی با بخشهای خصوصی داشتهایم. علاوه بر این، در رابطه با حمل اسید به بنادر با ایجاد مخازن مورد نیاز و انتقال به خارج از کشور هم، در حال برنامهریزی هستیم؛ چراکه شرکتهای بزرگ اروپایی، چینی و هندی، متقاضی خرید اسید هستند؛ بنابراین، به موازات اینکه مصرف اسید در داخل کشور را بررسی میکنیم، صادرات اسید را هم دنبال خواهیم کرد.
بنابراین، آن دغدغهای که اگر اسید تولید شود، امکان مصرف و فروش آن چندان مهیا نیست، برطرف خواهد شد؟
بله، ایجاد زیرساختهای اسید، پروژهای است که از چند ماه قبل تعریف شده و حمل اسید به بنادر با ایجاد تمام زیرساختهای مورد نیاز هم، در حال بررسی است.
با توجه به شعار امسال مبنی بر «حمایت از کالای ایرانی»، هماکنون نسبت به «بومیسازی» در صنعت مس که در شرکت مس سابقۀ زیادی هم دارد، چه نگاهی حاکم است؟
از سالهای گذشته تاکنون، خیلی از قطعات مورد نیاز صنعت مس در داخل کشور ساخته میشود. حدود ۱۵سال پیش، اولین تحریم آمریکا موجب شد در این رابطه بیشتر فکر و اقدام کنیم؛ بنابراین، خیلی از قطعاتی که نیاز داریم، اکنون در داخل کشور تولید میشود و در برخی جاها حتی سیستمها را تغییر دادهایم و از بخش معدن گرفته تا انتهای بخش پالایشگاه، سیستمهای داخلی جایگزین شده است. اکنون، بسیاری از قطعات مصرفی و قطعاتی که خرید آنها از خارج دردسرساز بوده، بومیسازی شده است؛ ضمن اینکه در پروژههایی که خارجیها در مناقصهها شرکت میکنند، یکی از شرطهای اصلی، انعقاد قرارداد با شرکتهای داخلی برای ساخت قطعات مورد نیاز است. مسئولیت ساخت قطعات را بهعهدۀ شرکت خارجی میگذاریم و شرط میکنیم که از تولیدکنندگان داخل کشور استفاده کنند. الان، پروژهای داریم که حدود ۷۰درصد قطعات آن داخلی است و امیدواریم در سالهای آینده، با ایجاد مهندسی بسیار خوب، کارخانهها را بهصورت کاملاً داخلی راهاندازی کنیم. البته، باید بستر این کار در بخش خصوصی آماده باشد. نگاه ما این است که تمام قطعات در داخل تولید شود، اما در مرحلۀ دوم، وظیفۀ بخش خصوصی است که بستر این کار را فراهم کند؛ ضمن اینکه ما هم تا جایی که امکان داشته باشد، حمایت خواهیم کرد.
در یکی از شمارههای مجلۀ «عصر مس»، در گفتوگو با محسن جلالپور، رئیس سابق اتاق ایران، این سؤال مطرح شد که چرا بخش خصوصی با قدرت حاضر نمیشود تا قطعات مورد نیاز صنایع را تولید کند و یا صنایع پاییندستی را ایجاد کند و در کنار صنایع مادر قرار بگیرد؛ نظر وی این بود که چنین کاری در تمام موارد بهصرفه نیست؛ چراکه گاهی وارد کردن یک قطعه، بهصرفهتر است از اینکه تشکیلات ساخت آن قطعه راهاندازی و در داخل تولید شود. نظر شما در این رابطه چیست؟
به نظر من، صنعت مس متولی همین بخشهایی است که در شرکت مس وجود دارد، اما اعتقاد داریم صنایع پاییندستی مس هم باید براساس یک برنامهریزی صحیح راهاندازی شود و اینگونه نباشد که بهطور مثال ۵۰هزار تن لولۀ مسی تولید کنیم، درحالیکه مصرف ما در داخل کشور ۷هزار تن است و واردات هم داریم! اعتقاد داریم خیلی از کارها را باید بخش خصوصی انجام دهد و در صنایع پاییندستی نیز بخش خصوصی باید متولی باشد، اما دولت هم باید مراقب تعیین ظرفیتها باشد. گاهی اوقات دیدگاه برای ایجاد یک صنعت، صرفاً اشتغالزایی است، اما ما متولی این بخش نیستیم و تنها کاری که میتوانیم انجام دهیم، این است که حمایت کنیم و سهمیه در اختیار آنها قرار دهیم. ما علاقهمندیم تمام تولیدات شرکت مس در داخل کشور مصرف شود، تا ضمن افزایش ارزش افزوده، اشتغال هم ایجاد شود، اما برخی افراد علاقه دارند مس را از ما بخرند و سپس صادر کنند. چیزی که خیلی اهمیت دارد و متولیان خارج از مجموعۀ مس باید در این زمینه به ما کمک کنند، تقویت بخش خصوصی است؛ چراکه اگر مشکلات بخش خصوصی حل شود، ما هم آمادگی داریم بخش خصوصی را حمایت کرده و قطعات مورد نیاز خود را از داخل تهیه کنیم که این مهم ضمن ایجاد اشتغال، موجب کاهش هزینههای تمامشده برای همۀ صنایع خواهد شد. ظرفیت شرکت مس از نظر نیروی انسانی، پُر است و در این زمینه نمیتوانیم کاری انجام دهیم؛ بنابراین، اگر دولت به بخش خصوصی کمک کند، ما هم حمایت میکنیم تا هم اشتغال ایجاد کنیم و هم هرآنچه صنعت نیاز دارد، در داخل کشور تولید شود.
یکی از مواردی که در شرکت مس پیگیری میشده و اهمیت داشته، کاهش قیمت تمامشدۀ محصولات است؛ آیا برای این موضوع برنامۀ ویژهای دارید؟
تاکنون در رابطه با کاهش هزینهها، خیلی بحث شده، اما من اعتقاد دارم زمانی میتوانیم هزینهها را کاهش دهیم که تولید محصولات را با پرسنل ثابت افزایش دهیم؛ اگر میگوییم میخواهیم سه کارخانۀ تغلیظ راهاندازی کنیم، باید این کار را با امکانات و پرسنل موجود انجام دهیم. هرساله در کشور تورم داریم و ازسوی دیگر، حقوق پرسنل افزایش پیدا میکند؛ بنابراین تنها راه، افزایش تولید است. من به کاهش هزینهها خیلی اعتقاد ندارم و اگر هم بتوانیم در این زمینه توفیقی داشته باشیم، میزان اندکی کاهش پیدا خواهد کرد؛ معتقدم راه اصلی، افزایش تولید با پرسنل و امکانات موجود است؛ ما بهدنبال آن هستیم که با افزایش تولید، قیمت تمامشده را کاهش دهیم. الان، با توجه به شرایطی که در کشور حاکم است، تنها راه همین است.
یعنی ضمن توجه به بهرهوری...
بله، دقیقاً همینطور است؛ وقتی تولید افزایش پیدا میکند، بهرهوری هم افزایش پیدا میکند؛ اما اینکه گاهی میگوییم هزینهها را کاهش میدهیم، فقط در حد شعار است؛ چراکه قیمت مواد اولیه و هزینههای پرسنلی رو به افزایش است؛ بنابراین، تنها راه، افزایش تولید است.
ارسال نظر