فرصت طلایی تامین مالی از بازار بدهی
در کشورهای پیشرفته و توسعه یافته که دارای نظامهای اقتصادی کارآمد هستند، همواره بازار سرمایه و بازار پول نقش اساسی در تامین مالی بنگاههای اقتصادی بر عهده دارند. البته بار عمده این موضوع بر دوش بازار سرمایه است. در ایران اما این مساله با توازن همراه نبوده و با تفکری سنتی بخش عمدهای از تامین مالی بر عهده سیستم بانکی کشور است. تا جایی که حدود ۹۰ درصد شرکتها و بنگاههای اقتصادی منابع مورد نیاز خود را از بانک تامین میکنند. به عبارت دیگر اگر نیاز تامین مالی کشور را ۱۰۰ واحد بدانیم تنها ۱۰ واحد از آن از طریق بازار سرمایه پاسخ داده میشود. از آنجا که بازار سهام، بازار مشتقه و بازار بدهی بهعنوان سه رکن اصلی بازار سرمایه مطرح هستند، به این ترتیب سهم اندکی از تامین مالی مزبور از طریق بازار بدهی انجام میشود. اگرچه بازاربدهی طی سالهای اخیر از نظر اندازه و ارزش ریالی گسترش قابلتوجهی داشته اما بهنظر میرسد پتانسیل رشد برای این بازار بیش از این موارد کنونی است.
البته بررسیهای صورت گرفته در این زمینه بیانگر آن است که در سالهای گذشته اقدامات مناسبی در راستای توسعه بازار بدهی صورت گرفته، اما عمده این اقدامات از سمت دولت و انتشار اوراق دولتی بوده است. این در حالی است که باید به سمتی حرکت کنیم تا شرکتها و بنگاههای فعال در کشور نیز از این طریق به تامین مالی و جذب نقدینگی موردنظر بپردازند. در این خصوص باید توجه داشت جذب نقدینگی از این بخش زمینه افزایش تولید را فراهم آورده و به موجب آن از اثرات تورمی افزایش نقدینگی کاسته میشود. در عین حال میتوان به جرات اذعان کرد تامین بنگاههای اقتصادی از طریق بازار سرمایه، برای نظام بانکی نیز جزو واجبات خواهد بود.
همانطور که عنوان شد مشکل کنونی اقتصاد کشور استفاده بیش از حد از ظرفیتهای بانکی در تامین مالی بنگاهها است. این در حالی است که در دنیا و بازارهای مالی بینالمللی، بنگاهها از طریق بانک تامین مالی نمیکنند، بلکه حجم عمدهای از این موضوع از کانال بازار سرمایه صورت میگیرد. اما از آنجایی بازار سرمایه ایران از عمق کمی برخوردار است، استفاده از این ظرفیت مغفول مانده است. این امر سبب شده تا همزمان تقاضای تامین مالی بنگاههای بزرگ نیز به سمت بانکها رفته و این امر نه تنها منجر به تحمیل فشار زیاد بر سیستم بانکی میشود؛ بلکه تامین مالی بنگاههای کوچک را نیز با اختلال همراه میکند. در نهایت این امر تضعیف بنگاههای کوچک و تنبل شدن سیستم بانکی را بهدنبال دارد.
تضعیف بنگاههای کوچک
همانطور که اشاره شد در اکثر اقتصادها و بازارهای مالی پیشرفته، بخش عمده تامین مالی شرکتها به خصوص بنگاههای بزرگ از طریق بازار سرمایه انجام میشود. به عبارت دقیقتر شرکتهای بزرگ با برخورداری از اعتبار کافی و اعتماد مردمی، در جذب سرمایهها توانا هستند. در مقابل شرکتهای کوچکتر با نداشتن مولفههای مزبور، به تامین مالی از طریق بانکها میپردازند. در این راستا بازار سرمایه ایران با دو ایراد اساسی در این اصل مواجه است؛ در گام نخست شرکتهای تامین سرمایه فعال در بورس به دلیل عدم اطلاعرسانی و فرهنگسازی مناسب و همچنین مشکلات ساختاری، نقش خود را به درستی ایفا نکرده و بخش عمدهای از تامین مالی مزبور از طریق سیستم بانکی صورت میگیرد. از سوی دیگر این امر باعث شده تا بانکها با برخورداری از مشتریان مناسب و تقاضای بالا، نرخ سود را کاهش ندهند. همچنین با تخصیص منابع به بنگاههای بزرگ، دیگر منابعی برای در اختیار گذاشتن به شرکتهای کوچک نداشته باشند و به این ترتیب بنگاههای مزبور با معضل در تامین مالی مواجه شوند.
در نهایت مجموع این عوامل عدم تلاش مناسب در جهت تغییر استراتژی، ایجاد ایدههای جدید و مدیریت ریسک در نظام بانکی را بهدنبال دارد. این موضوع سبب میشود سیستم بانکی دیگر بهدنبال بهبود خدمات خود نباشد، چرا که عمده منابع مورد نیاز خود را در اختیار شرکتهای بزرگ قرار داده و به این ترتیب دیگر تلاشی برای بهبود عملکرد و ایجاد روشهای نوین نیست. همزمان با این موضوع ریسک سیستم بانکی نیز افزایش مییابد. چون به این ترتیب بانکها وابسته به چند صنعت و شرکت خاص میشوند. زمانی که تنوع شرکتها کاهش مییابد و تنها محدود به چند شرکت بزرگ میشود، با وقوع یک مشکل در صنعت مزبور، سیستم بانکی نیز دچار مشکل خواهد شد. به عبارت دقیقتر برای حرکت اقتصاد به سمت رونق و تقویت هرچه بیشتر تولید و همچنان بهبود وضعیت نابسامان بانکها، راهی بهجز تقویت بازار بدهی وجود ندارد. این امر نیز تنها با ورود شرکتها و بنگاههای جدید به بازار سرمایه میسر خواهد بود. در این میان ظرفیت بالای بازار سرمایه و تنوع اوراق موجود در آن میتواند عاملی جذاب در راستای تامین مالی بخش خصوصی باشد.
ارسال نظر