خانوار کجا پسانداز کند؟
دو معیار انتخاب
پس از اینکه خانوار درآمد دریافتی خود را به دو بخش پسانداز و مصرف تقسیم و مقدار قابل تخصیص برای پسانداز را تعیین کرد، با این سوال مواجه است که کدام بازار را برای پسانداز انتخاب کند. بهطور کلی خانوار برای پاسخ به چنین سوالی دو معیار کلیدی «ریسک» و «بازدهی» را مد نظر قرار میدهد. ریسک همان احتمال و عدم قطعیتی است که خانوار با آن روبهرو بوده و بالطبع میزان بازدهی انتظاری خانوار را تحت تاثیر قرار میدهد. بازدهی نیز معادل با تغییر ارزش وجه پسانداز از ابتدا تا انتهای پسانداز است. بنابراین در مجموع خانوار دوست دارد بازاری را انتخاب کند که بیشتری بازدهی و کمترین ریسک را به دنبال داشته باشد، اما نکته حائز اهمیت این است که یک رابطه غیر مستقیم بین ریسک و بازدهی وجود دارد. به این معنی که در هر بازار هر چه بازدهی بیشتر باشد، ریسک بیشتری سرمایه خانوار را نیز تهدید میکند. بنابراین اگر خانوار بخواهد به بازدهی بیشتری فکر کند باید ریسک بیشتری را نیز متحمل شود. همین مساله ریسک - بازدهی است که انتخاب خانوار را با مشکل مواجه کرده است. در خلال همین پیچیدگی است که نقش یادگیری حقایق و تحلیلهای اقتصادی روشن میشود. بهطوری که هر چه خانوار شرایط اقتصادی را بهتر درک و بازار بهتری را انتخاب کند، ارزش افزوده بیشتری برای خود خلق خواهد کرد.
مقایسه بازارها
هنگام سرمایهگذاری بازارهای متعددی با ویژگیهای متفاوت پیش و روی خانوار وجود دارند. از جمله بازارهای بالقوه میتوان به بازار سپردههای بانکی، بازار سهام، بازار مسکن، بازار طلا و بازار ارز اشاره کرد. بالطبع هر کدام از بازارهای یاد شده میزان ریسک و بازدهی متفاوتی دارند. معمولا در بین بازارهای یادشده بازار سپردههای بانکی کمترین ریسک را به مشتریان تحمیل میکنند. چرا که هنگام نوشتن قرارداد بین بانک و مشتری، بانک موظف است تا در زمانهای تعیین شده مقدار مشخصی سود به مشتری پرداخت کند و در زمان پایان قرارداد نیز اصل سرمایه را بازپرداخت کند. اما در سایر بازارها حتی اصل سرمایه خانوار نیز با اطمینان کامل قابل برگشت نیست؛ بهطوری که ممکن است فردی وارد بازار ارز شود و مقداری از سرمایه خود را به این بازار اختصاص دهد اما قیمت ارز کاهش یابد. به این معنی که نه تنها فرد سود نمیکند، بلکه بخشی از سرمایه خود را نیز از دست داده است. بنابراین خانوارها بر حسب درجه ریسکپذیری خود، یک یا چندتا از بازارهای یادشده را انتخاب میکنند. هر چه خانوار درجه ریسکپذیری بیشتری داشته باشد یعنی اهل مخاطره باشد، به سمت بازارهای دارایی پر نوسان مانند بازار ارز روی میآورد اما هر چه خانوار درجه مخاطرهپذیری کمتری داشته باشد به سمت بازار سپرده روی میآورد.
اهمیت بینش اقتصادی
نکته دیگری که بازارها را از همدیگر جدا میکند، مقدار سرمایه اولیه برای ورود به بازارهای مختلف است؛ بهطوری که خانوار به منظور ورود به هر کدام از بازارهای یاد شده نیاز به حداقل سرمایه اولیهای دارد. بهطوری که در ورود به بازار مسکن خانوار باید بخش قابل توجهی از سرمایه خود را لحاظ کند در صورتی که در بازار سهام با هر مبلغی میتواند ورود پیدا کند. به همین دلیل است که در بازارهای مختلف سرمایهگذاران با حجم سرمایه مختلفی وجود دارد. نکته حائز اهمیت، مساله چرخش بین بازارهای مختلف در شرایط متفاوت است. از آنجا که در بازههای زمانی مختلف سیاستگذار یا قانونگذار شرایط را در بازارهای مختلف تغییر میدهد، لازم است خانوارها تغییرات را دنبال کنند و سرمایه خود را به بازار مورد هدف انتقال دهند.
بهعنوان مثال در روزهای اخیر بانک مرکزی به بانکها اجازه داده تا اوراق مشارکت با نرخ سود ۲۰ درصد انتشار دهند. این در حالی است که نرخ سود سپرده در بازار تا این مقطع ۱۵ درصد بود. به همین دلیل بخش قابل توجهی از خانوارهایی که تا قبل از این بازارهای دیگر را بهعنوان بازار پسانداز انتخاب کرده بودند، به این بازار تمایل پیدا میکنند. این تنها در حالتی اتفاق میافتد که خانوارها تحلیلها و رویدادهای در حوزه اقتصاد را دنبال کرده و در تصمیم خود مورد توجه قرار دهند. این آگاهی از مسائل روز اقتصادی باعث میشود تا از یک طرف خانوار با اطلاعات کامل بهترین تصمیم را گرفته و ارزش افزوده بیشتری برای خود به دست آورد و از طرف دیگر تحت چنین فضایی آرامش و کارآیی بیشتری بر بازارها حاکم میشود.
ارسال نظر