رضا بوستانی در گفتوگو با «دنیای اقتصاد» مطرح کرد
خلعسلاح انتظارات تورمی
ریشه انتظارات تورمی در ایران چیست؟
انتظارات مردم از شرایط خودشان برمیآید. هنگامی که عرضه پول در جامعه بالا است، مردم نیز همواره پول کافی برای خرید دارند. در این حالت، مردم هرگاه که تصمیم بگیرند، میتوانند به سمت خرید هر کالایی بروند چراکه ابزار کافی در اختیار آنها است. هنگامی که ابزار مهیا باشد، هر تغییر قیمتی واکنش آنها را نیز در پی دارد. مثلا قیمت طلای جهانی افزایش مییابد، مردم بی فوت وقت به سمت بازار سکه میروند. همین شتاب تقاضا خود باعث افزایش بیشتر قیمت میشود. هنگام افزایش قیمت طلا مردم تصمیم میگیرند که بخشی از پول خود را به شکل طلا نگهداری و سرمایهگذاری کنند. هنگامی که مردم به اندازه زیاد و نه کافی، پول در دسترس داشته باشند، همواره خطر هجوم به سمت بازارهای دیگر با کوچکترین تغییری وجود دارد. هنگامی که سیاستهای پولی انبساطی، حجم زیاد پول را موجب میشود، و این پول نیز تماما دست مردم و بنگاهها است، انتظار تورمی نیز همواره مستعد است چراکه ابزار حرکت تورم در دست مردم است.
پس از آنکه نوسانات نرخ ارز در ایام اخیر شدت گرفت، مشاهده شد که بازارهای دیگر مانند مسکن نیز به شکل آنی و نه از روی قاعده اقتصادی تحت تاثیر قرار گرفتند و قیمت مسکن افزایشی شد، طوریکه برخی از فروشندگان حتی برای فروش واحدهایی که ماهها بدون مشتری بود، دست نگه داشتند. آیا میتوان چنین رفتارهایی را نیز ذیل انتظارات تورمی تحلیل کرد؟
انتظارات تورمی در چنین رفتارهایی اثرگذار است. ضمن اینکه ما سیاستهای تشویقی در بخش مسکن را به کرات در سالهای گذشته اجرا کردیم، وامها و پولهای زیادی که به این مجموعه تزریق شده این استعداد را ایجاد میکند تا فروشنده منتظر فروش با قیمت بالاتر باشد. برای آنکه با چنین رفتاری مواجه نشویم لازم است که در وهله اول سیاستهای پولی را اصلاح کنیم. ضمن اینکه مردم امکان سرمایهگذاری در جاهای دیگر را ندارند و ابزارهای مالی موجود برای آنها محدود است. به همین دلیل بازار مسکن همواره یک بازار جذاب برای سرمایهگذاری بوده است.
در یک سال اخیر که انتخابات ریاستجمهوری نیز در آن انجام شده است، روند انتظارات تورمی به چه شکلی بوده است؟
در یکی دو سال اخیر تغییراتی در شرایط اقتصادی کشور رخ داده که این تغییرات به اطلاع جامعه نیز رسیده است. وقتی که رشد اقتصادی دورقمی است، به این معنی است که درآمد بیشتری عاید مردم شده است. در نتیجه مردم درمییابند که درآمد آنها درحال رشد و تولید درحال رونق پیدا کردن است. از طرفی حجم پول و نقدینگی نیز روند رو به رشدی دارد. این پیشبینی هم برای مردم میشود که روند رشد اقتصادی مثبت است و در سالهای آینده نیز درآمدها روند رو به رشدی خواهد داشت. مردم هم برخی سیگنال افزایش قیمتها را دریافت میکنند و رو به خرید میآورند. وقتی کوچکترین سیگنال افزایش قیمتی صادر میشود، مردم فکر میکنند که امروز خرید کنند، بهتر از فردا است. اما میتوان انتظارات شکل گرفته را کنترل کرد. زمانی که انتظارات شتاب میگیرد، سیاستگذار پولی باید سیاستهای عکس را دنبال کند. یعنی اگر در زمانی نرخ سود بانکی را کاهش داد و یک سیاست انبساطی را پی گرفت، حال میتواند برای کنترل انتظارات نرخ سود را افزایش دهد. در این حالت بانک مرکزی در مقابل افزایش انتظارات واکنش نشان میدهد و با افزایش نرخ بهره، این پیام را به جامعه میدهد که درحالحاضر مصرف نکردن بهتر از مصرف کردن است. با این راهکار پولهای زیادی که در جامعه میچرخید و دچار سردرگمی شده بود، به سمت بانکها روانه میشود.
آیا میتوان علامتهایی را نیز که در تنظیم و تصویب بودجه صادر میشود در شکلگیری انتظارات تورمی دخیل دانست؟ مثلا اخیرا مجلس با افزایش قیمت حاملهای انرژی مخالفت کرد، آیا چنین سیاستهایی در کاهش انتظارات تاثیر مهمی دارد؟
اگر بودجه این سیگنال را داد که دولت قصد گران کردن قیمتها را دارد، در روند شکلگیری انتظارات تورمی کمککننده است، اما برای ریشهیابی ماجرا باید دید که چه چیزی باعث شده این انتظارات قابلیت تحقق پیدا کند. اگر پول دست مردم از مقدار بهینه بیشتر نباشد این انتظارات نیز توان تحقق نخواهند داشت. کنترل قیمت حاملها تنها میتواند در کوتاهمدت انتظارات را مهار کند، اما با توجه به اینکه ریشه شکلگیری انتظارات که همان حجم پول و نقدینگی است، خشکانده نشده، همواره انتظارات تورمی خطری بالقوه بهحساب میآید. بحث حاملهای انرژی در این میان تنها یک جرقه بود و آنچه ریشه اصلی حساب میآید، سیاستهای انبساط پولی است. برای مهار انتظارات باید بانک مرکزی سیاستهای انقباضی در پیش گیرد و با سیاستهای بخشی مانند مهار قیمت حاملها، نمیتوان به کنترل انتظارات تورمی چشم دوخت. برای کنترل انتظارات تورمی باید یک جراحی عمیق در بهینه شدن سیاستهای پولی ایجاد شود.
ارسال نظر