سایکسپیکو
رد پای دو غریبه (فصل ۴- بخش سی و ششم)
رقابت بر سر کنترل سرزمینهای عربی شدت میگیرد
در دیداری در همان روز «لرد رابرت سیسیل»، وزیر امور خارجه [اگرچه نویسنده او را «وزیر امور خارجه» معرفی کرده اما به نظر میرسد در ۳۰ مه۱۹۱۵ او معاون پارلمانی وزیر خارجه و سپس از سال ۱۹۱۸ تا ۱۰ ژانویه ۱۹۱۹ دستیار وزیر بود]، مساله «دولت بینالنهرین» را با او [لورنس] در میان گذاشت و بعدا شواهدی ارائه داد که لورنس «اصرار کرده بود که این دولت باید تحت کنترل یک دولت عربی گذاشته شود که تا حد امکان فعالیت عملی آن کم باشد. او پیشنهاد کرد که یکی از پسران ملک حسین [حسین بن طلال بن عبدالله بن حُسین الهاشمی (۱۴ نوامبر ۱۹۳۵–۷ فوریه ۱۹۹۹) مشهور به ملک حسین، از ۱۱ اوت ۱۹۵۲ تا پایان عمر خود به مدت ۴۷ سال پادشاه اردن بود. ملک حسین در ۷ فوریه ۱۹۹۹ در ۶۳ سالگی درگذشت. در ۲۰ ژوئیه ۱۹۵۱ عبدالله (پدربزرگ ملک حسین) و پادشاه اردن هنگامی که در مسجدالاقصی مشغول نماز بود از سوی چریکهای فلسطینی مورد حمله قرار گرفته و کشته شد و حسین که آن زمان نوجوان بود زخمی شد.
پس از کشته شدن عبدالله فرزندش طلال به مدت یک سال بر تخت سلطنتِ اردن تکیه زد اما او نیز به دلیل بیماری اسکیزوفرنی (روانگسیختگی) از سلطنت برکنار و ملک حسین جانشین او شد. در دوران ملک حسین اتفاقات بسیاری افتاد که دو اتفاق مهم آن دوران عبارت است از: اخراج پناهندگان فلسطینی در سپتامبر ۱۹۷۰ معروف به سپتامبر سیاه و تشکیل کشور اسرائیل و درگیری کشورهای عربی با آن. ملک حسین صاحب چهار فرزند بود: عبدالله دوم (پادشاه فعلی) که در ۱۹۶۲ به دنیا آمد؛ شاهزاده فیصل بن حسین که در ۱۹۶۳ متولد شد؛ عایشه بنت حسین که در ۱۹۶۸ زاده شد و زین بنت حسین که دوقلوی عایشه است] باید فرماندار باشد.». روز بعد «کمیته خاوری» [Eastern Committee: در ۳۰ دسامبر ۱۹۱۸ برابر با ۹ دی ۱۲۹۷ خورشیدی لرد کرزن ریاست این کمیته را پذیرفت] نیز از لورنس در مورد نگرشهای رهبران عربی در مورد وضعیت منطقه سوالاتی پرسید. لورنس پاسخ داد که فیصل حامی بریتانیاست اما اشتیاق حامیانش برای پذیرش حقوق بریتانیا بر فلسطین و بینالنهرین با فتح و غلبه بسته به این است که آیا بریتانیا با ادعاهای فرانسه مخالفت میکند یا خیر.
در پایان هفته، تاثیر حضور و رسیدن لورنس برای استاد و معلم سابقش «دیوید هوگارث» [David George Hogarth: باستانشناس و دانشمندی که با «تی.ای. لورنس» و «آرتور ایوانز» ارتباط داشت. در سال ۱۹۱۶، پروفسور هوگارث کفیل «دفتر عربی» شد آن هم برای زمانی که مارک سایکس به لندن بازگشته بود. او با لورنس همکاری نزدیکی داشت تا شورشهای عربی را برنامهریزی کند] آشکار شد. هوگارث نوشت:«نگرش کلی ما راجع به فرانسویها در اینجا دارد سختتر میشود. لورنس زنگ خطر را برای همه به صدا در آورده و کارهای خوبی انجام داده است.» اگرچه رویکرد لورنس نگرانیهایی را در «دفتر هندوستان» [Indian Office] برانگیخت- که یک مقام ارشد نگران بود که حمایت از یک دولت عربی در شمال عراق «موجب بدرفتاری و بدخلقی فرانسه میشود» و مانع سرمایهگذاری مورد نیاز برای تامین مالی اکتشافات نفتی میشود- اما این نگرانیها در آن زمان نادیده گرفته شد. پیام «خشنِ ضد فرانسویِ» لورنس مناسبِ آن زمان بود و با شرایط و مقدورات آن زمان موافق.
لرد کرزن، رئیس کمیته خاوری، اعلام کرد که «به جِدّ نگران است که قدرت بزرگی که ما در آینده بیشترین ترس را از او خواهیم داشت فرانسه است» و این نگرش به شدت پخش شد. با شکست عثمانی و آلمان از انگلیس، این متحد دوران جنگ بریتانیا بار دیگر همچون رقیب ظاهر شد. این احساس و تاثیر با اتخاذ رویکرد جنگی از سوی فرانسه تقویت شد. لابیهای «کمیته آسیای فرانسه» و پارلمان این کشور که وضعیت را سختتر کردند، موجب شد که در آغاز نوامبر بهطور موفقیتآمیزی تلاش انگلیس در حمایت از خودمختاری اعراب و فرار آنها از انتقاد احتمالی ویلسون کندتر شود. اعلامیه «فرانسه- انگلیسِ» حاصل از آن- که در ۹ نوامبر صادر شد- به شکل زودهنگامی شادمانی گسترده اعراب را برانگیخت زیرا این بیانیه حمایت هر دو دولت برای «تشکیل دولتها و حکومتهای ملی» را میطلبید که «این دولتها و حکومتها اقتدار خود را از اجرا و انجام آزادانه اقدامات و انتخاب آزادانه جمعیتهای بومی میگرفتند».
اما در مرحله بعد به هر دو قدرت «چک سفیدی» برای مداخلات بیپایان جهت اعلام قصدشان برای «اطمینان از حمایت و کمکهای کافیشان» میداد مبنی بر اینکه حکومتهای جدید عملکرد درست داشته و در مسیر درست به پیش میروند. به عبارت دیگر، دست آنها را برای مداخلات آتی در روند امور داخلی این حکومتها بازگذاشت. و بنابراین، وقتی «استفن پیچون»، وزیر خارجه فرانسه [استفن ژان ماری پیچون (۱۰ اوت ۱۸۵۷- ۱۸ سپتامبر ۱۹۳۳) روزنامهنگار، دیپلمات و سیاستمدار فرانسوی در جمهوری سوم فرانسه بود. او در فاصله ۱۸۹۷ تا ۱۹۰۰ مسوول میز چین بود که از اتفاقات دوران او شورش بوکسورها بود. وی همچنین در سال ۱۹۰۱ بهعنوان «قیم» تونس انتخاب شد. او در کنفرانس صلح پاریس در سال ۱۹۱۹ شرکت داشت]، در پایان دسامبر در پارلمان کشورش سخنرانی کرد، توانست این مجلس را مطمئن سازد که «توافق حاصل شده با انگلستان همچنان انگلیس و ما را به هم پیوند میدهد». او همچنین وعده داد که فرانسه برای شناسایی حق خود بر سوریه در کنفرانس صلح فشار وارد خواهد آورد.
ارسال نظر